اپیدمی حذف مدیران زاگرس نشین !
05 مرداد 1399 - 17:05
بازدید 144
14

دو روز پیش و با حذف ” عادل آذر” از گردونه رقابتها برای تصدی ریاست دیوان محاسبات ،”مهرداد بذرپاش ” نئو اصولگرای منتسب به جبهه پایداری توانست با کسب ۱۵۶رای نمایندگان مجلس شورای اسلامی و عبور از تنها رقیبش یعنی “لطف الله فروزنده”سهم خود از جریان قدرت را دریافت نماید . صرفنظر از حاشیه ها […]

پ
پ

دو روز پیش و با حذف ” عادل آذر” از گردونه رقابتها برای تصدی ریاست دیوان محاسبات ،”مهرداد بذرپاش ” نئو اصولگرای منتسب به جبهه پایداری توانست با کسب ۱۵۶رای نمایندگان مجلس شورای اسلامی و عبور از تنها رقیبش یعنی “لطف الله فروزنده”سهم خود از جریان قدرت را دریافت نماید .

صرفنظر از حاشیه ها وحرف وحدیث هایی که متوجه “پذرپاش ” و عدم صلاحیت عمومی وی برای تصدی تخصصی ترین دستگاه فساد ستیز کشور می باشد ،اما حذف “عادل آذر ” از سوی جریان قدرت وهمنوایی نخبگان ،سیاسیون وبسیاری از رسانه های استان زادگاه این دانشمند و صاحبنظر کشور ،حاوی نکات قابل تاملی است که نباید به راحتی از کنار آن عبور کرد .

مداقه در چرخش قدرت وسهم بندی جریانات ومناطق محتلف کشور از کیک قدرت نشان می دهد که دستان قهار و قدرتمندی در راس هرم قدرت به گونه ای رفتار می کند تا از طریق توسل به شیوه های متعدد که در راس آن جریان سازی رسانه ای وتشدید نمایش مضحک نزاع سیاسی قرار دارد ،با قطع دست فرزندان حوزه زاگرس از جریان قدرت،آن را با تمام عرصه واعیانش در تصاحب خود قرار دهد.اقدام به ظاهر سیاسی اما در اصل هدفمند مجلس یازدهم در حذف دو چهره علمی وتوانمند استانهای زاگرس نشین در کمتر از یکماه، ریشه در همین نگرش و طمع جریان های پشت پرده به تصاحب کلیت قدرت در نظام سیاسی کشور  دارد.

برکسی پوشیده نیست که براساس یک قانون نانوشته ،جریان قدرت در جمهوری اسلامی ایران  به گونه ای شکل گرفته است که امکان بهره مندی مناطق مختلف از مواهب اقتصادی ،فرهنگی ،بودجه ای ومدیریتی تنها براساس میزان نفوذ این مناطق در جریان قدرت از طریق حضور چهره های منتسب به آنان در مصادر کلیدی فراهم است ،اگر اینگونه نبود که نمی بایست  این سطح از تبعیض و شاف توسعه ای در بین مناطق محتلف کشور وجود داشته باشد .

تصور کنید استانی همچون ایلام از حیث بهره مندی از مزیت های متعدد اقتصادی وبه رغم هشت سال مرزداری ودفاع از کیان کشور در هشت سال جنگ تحمیلی ،نه تنها امکان بالفعل شدن مزیت هایش را نداشته است ،بلکه سالهاست واژه محرومیت را با خود یدک می کشد . اما در آنسو استان هایی هم وجود دارد که شاخصه هایی همین استان و حتی کمتر از آن دارا هستند ،اما وضعیت توسعه  این استانها کجا وایلام کجا؟!وضعیت به گونه ایست که  حتی امکان مدیریت منابع زیرزمینی از فرزندان این استان سلب شده است ! در جریان دفاع مقدس هم این استان نادیده گرفته شده و در همین تیرماه اسمی از آزاد سازی مهران در رسانه ملی برده نشد ! می دانید چرا ؟! چون استان ایلام از کیک قدرت بی بهره است ! چون سردار تاثیر گذاری در سطح کلان ندارد که مهران را همطراز با خرمشهر قرار دهد !چون نیروی کلیدی در قدرت ندارد که سهمش را از منابع نفت وگاز دریافت نماید !

اما دراین سو بدلیل خوی وخصلت ساده روستایی و صداقتی که در بین همین مردمان حوزه زاگرس خصوصا ایلام وجود دارد ،به راحتی فریب بازی های سیاسی و جناح بندی های نمایشی جریان های قدرت را خورده اند وسالهاست این استان ها رابه کانون نزاع ها وجدال های سیاسی قرارداده اند و با اهداء مدال افتخار “سیاسی ترین ” اصلاح طلب ترین ”  اصولگراترین “سر آنان را به بازی ها واختلافات  سیاسی گرم کرده اند  ،تا در بزنگاههای همچون حذف ” تاجگردون ” و ” آذرها” به جاده صاف کن اصحاب قدرت تبدیل شده وبدون کمترین مزاحمتی نیروهایشان را از جریان قدرت حذف نمایند.

اینجا بنا نداریم از برخی انتقادات وارده بر شیوه مدیریت “عادل آذر ” یا ” غلامرضا تاجگردون ” چشم چوشی نماییم . اما این را می دانیم انتقادات واتهامات وارده بر این دو شخصت کلیدی استان های زاگرس نشین از جنس رفتارهایی است که در قاطبه مدیران فعلی کشور دیده می شود .اما تفاوت اینجاست که نخبگان ورسانه های دیگر مناطق با هر گرایش سیاسی هوای فرزندان و همشهری وهم زبان های خود در مصادر کلیدی را دارند و رفتارهای مدیریتی آنان را در بوق وکرنا نمی کنند ! ولی ما به گونه ای به ابزار بی جیره ومواجب همین اصحاب قدرت تبدیل شده ایم که چشم بسته اتهامات وانتقادات آنان را به خوراک یادداشت ها ومطالب تخریبی خود برای نابود کردن چهره های رشد یافته دیارمان تبدیل می کنیم !

این را به یاد داشته باشیم در طول دوره مدیریت عادل آذر و غلامرضا تاج گردن بر دو جایگاه بزرگ تخصصی کشور یعنی دیوان محاسبات و کمیسیون برنامه وبودجه مجلس سهم بودجه ای استان ایلام به مراتب بیشتر از دوره های گذشته بوده است ،این یعنی نقشی که یک چهره در حد وقواره ملی می تواند برای یک استان ایفا نماید .

این را هم بدانیم اگر تنها گناه عادل آذر ،ارتقای باجناق خود به مصادر مدیریتی کلان یا نگاه بیشتر به حوزه جنوب استان بوده است ،اگر چشمانمان را باز می کردیم ،می توانستیم براحتی از کنار این گناه بگذریم چرا که رشد یک باجناق هم استانی و قرار گرفتن وی در مصادر مدیرتی کلان بازهم می تواند برای استان ما نفعی به همراه داشته باشد ،اگر نگاه مخصوص آذر به جنوب استان باری از دوش مردمان این سامان بردارد ،انگار این بار از دوش همه استان برداشته شده است !

اگر به جای اینکه خود رابه پیاده نظام جوان خام وطالب قدرتی همچون “میعاد صالحی”تبدیل نموده وچشم بسته رسانه این جوان جویای نام ونان بشویم !قدری چشممان را بازتر می کردیم ومی دیدیم که معنای قدرت در کشور ما همین است ! براحتی با این موضوع کنار می آمدیم ؛اگر هوای باجناق داشتن برای امثال آذر مذموم است ،پس این همه  داماد ،باجناق و برادر خانم هاکه میدان دار مدیریت اجرایی و حاکمیتی شده اند باتکیه بر هوای کدامین مدیر ارشد کشوری بصورت آسانسوری مدارج مدیریتی را طی کرده اند ؟! اگر برای آذر مذموم است ،به همان اندازه باید برای همه روسای سه قوه مذموم باشد !

چرا باید اینقدر دایره دفاع از فرزندان این سامان گَل وگشاد باشدکه  هر ننه قمری جرات وجسارت اتهام زنی و توهین به فرزندان این سامان را پیدا کند؟فکر نکرده ایم که تعصبات کور سیاسی و قومی وطایفه ای که ما گرفتار  آن شده ایم ،این باروی امن را فرورریخته است ! اگر ما سطح آذرها را تا طایفه و کرد ولر تنزبل ندهیم ،هیچ معبری برای نابود سازی چهره های شاخص این دیار باز نخواهد شد !

اینکه  “عادل آذر ” چهره شاخص علمی کشور بدون حمایت جریان قدرت و تنها بر اساس توانمندی وشاخصه های علمی و تخصصی در دو دوره اخیر بر کرسی مدیریت دو نهاد بزرگ تخصصی کشور تکیه زده و باتکیه برتوان علمی وتخصصی خود مدارج مدیریتی را طی نموده بخش اصلی ماجرا  و اگر هم انتقادی بر مشی مدیریتی وی وجود داشته بخش فرعی آن است . باید همه چیز را در جای خود ببینیم ،نقش آذر بعنوان چهره ملی را ببینیم ونقدهایش  را هم در جای خود احصاء کنیم ، جایگاهش را حفظ کنیم اما نقدها را آرام و خاموش به گوش وی برسانیم ،باید هوای فرزندان این دیارمان و حوزه زاگرس را داشته باشیم ،چرا با قرار گرفتن در بازی سیاسی که دیگران برای ما ترتیب داده اند ،مراتب ناکامی و حذف چهره های ملی خود را فراهم می آوریم ؟! این جاده صاف کنی برای ارکان قدرت تاکی باید استمرار داشته باشد ؟!

مگر سیاسی تر از کرمانی ها ،اصفهانی ها ،خراسانی ها وآذری ها داریم؟! اگر در کرمان سرداران نامی وجود داشت در کنارش جهانگیری های وباهنر ها هم وجود داشت ! چرا آنها توانستند به رغم اختلاف ظاهر سیاسی اما در عمل یار وغمخوار وپشتیبان هم باشند و اختلافات سیاسی هرگز آنها را به جان هم نیانداخت ؟! چون آنها بازی نخوردند !منافع ملی را با منافع منطقه ای گره زده بودند ! مثل ما نیستند که به سادگی در دام بازیهای سیاسی افتاده وبه کانون نزاع وجدال سیاسی تبدیل شده واز همین معبری که خود باز کرده ایم ،مراتب حذف فرزندانمان را از گردونه قدرت فراهم آورند!

زاگرس نشینان وخصوصا ایلامیان باید به خود آیند ،قدری با چشم بازتر به مسایل کشور بنگرند ،مگر سهم فرزندان این دیار از قدرت چه اندازه است ؟!تقسیم بندی نامتوازن قدرت از یک سو وبازی کردن در نقش پیاده نظام  اصحاب قدرت با هدف حذف تنها داشته های مدیریتی این سامان خسرانی جبران ناپذیر به همراه دارد ! بدون شک امروز که بگذرد فردا نوبت همتی ها ورضایی هاست ! 

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.