ریشه های خفه کردن صدای ترامپ در آمریکا
23 دی 1399 - 18:50
بازدید 306
14

نگرانی ها از محدودیت آزادی بیان با توجه به محدودیت های ایجاد شده توسط شبکه های اجتماعی برای رییس جمهور آمریکا تاحدودی بجاست اما این محدودسازی ارتباطاتی اولین بار و آخرین باری نیست که در آمریکا رخ میدهد. اکبر مختاری* کنار گذاشتن دونالد ترامپ از شبکه های اجتماعی مهمی چون توییتر و فیسبوک و اینستاگرام […]

پ
پ

نگرانی ها از محدودیت آزادی بیان با توجه به محدودیت های ایجاد شده توسط شبکه های اجتماعی برای رییس جمهور آمریکا تاحدودی بجاست اما این محدودسازی ارتباطاتی اولین بار و آخرین باری نیست که در آمریکا رخ میدهد.

اکبر مختاری*

کنار گذاشتن دونالد ترامپ از شبکه های اجتماعی مهمی چون توییتر و فیسبوک و اینستاگرام و برخی دیگر از پیام رسان های مطرح جهانی بسیاری از شهروندان جهان را با این سوال مهم مواجه کرده است که چگونه آمریکا به عنوان کشوری که نماد آزادی بیان شناخته میشود و خود را الگوی دموکراسی در جهان میداند چنین رفتاری را با رییس جمهور و برخی از نزدیکانش انجام میدهد درحالیکه هنوز به پایان دوره ریاست جمهوری خویش نرسیده است.

و از سوی دیگر چرا شبکه های تلویزیونی و حتی روزنامه های معتبر هم حزبی او نیز روز بروز از او فاصله میگیرند و حتی از انجام مصاحبه دریغ میکنند.

و پرسش قابل توجه دیگر اینست که چرا صدای اعتراض به این نوع برخورد با دونالد ترامپ و حامیانش از سوی شبکه های اجتماعی از برخی رهبران اروپایی شنیده میشود اما این صدای اعتراض در مرکز آمریکا “واشنگتن دی سی” که مرکز نخبگان سیاسی و مطبوعاتی آمریکاست بسیار ضعیف شنیده میشود.

ریشه های خفه کردن صدای ترامپ در آمریکا

برای پاسخ به چنین سوالاتی نیازمند شناخت از ساختار سیاسی آمریکا و نگاه شهروندان آمریکایی به مسائلی از این دست هستیم.

مرور روندهای سیاسی آمریکا از جنگ های داخلی آمریکا تاکنون اهمیت و اولویت ساختار بر عوامل ضد ساختار را به بهترین وجهی به نمایش میگذارد.

در سال ۱۸۶۱ میلادی و در دوران ریاست جمهوری “آبراهام لینکلن” بعنوان اولین رییس جمهور جمهوریخواه در معنای کلاسیک زمان خویش ۱۱ ایالت آمریکا پرچم جدایی طلبی را با هدف تضاد در منافع اقتصادی و نحوه برخورد با بردگان از سوی ساکن جدید کاخ سفید برافراشتند.

و در چنین شرایطی مرکز تصمیم گیری در واشنگتن هیچ گاه تسلیم اقدامات واگرایانه آنها با وجود حضور در یک ساخت فدرال نشد و طی ۴ سال جنگ میان شمال مخالف برده داری و با ساخت اقتصادی صنعتی در برابر جنوب حامی برده داری و با ساخت اقتصادی کشاورزی با وجود کشته و زخمی شدن بیش از۵۰۰  هزار نفر از میان دو طرف سرانجام در سال ۱۸۶۵ شمال به رهبری لینکلن پیروزی خود را بر ایالت های ناسازگار در جنوب اعلام کرد و آمریکا بار دیگر یکپارچگی اش را حفظ کرد و زیر نظر مرکز تصمیم گیری سیاسی در واشنگتن به کار خویش ادامه داد.

مداقه در مورد کاراکتر آمریکایی، یک شخصیت امنیت گرا را به نمایش میگذارد که نگران آسیب به هویت و آرمان های شکل دهنده آمریکای امروز است.

خلق شخصیت هایی چون “اسپایدرمن” و وجود شخصیت های قدرتمندی چون “جان وین” در گذشته در هالیوود نشان از آن دارد که امنیت در ذهن آمریکاییان تاچه اندازه از اهمیت برخوردار است.

در اندیشه نخبگان سیاسی موسس آمریکا مقولاتی چون حاکمیت مردم و امنیت ملی و آزادی بیان و آزادی در امر اقتصادی کاملا در هم تنیده است.

ساخت سیاسی آمریکا طوری تعیین شده است که هیچ کدام از قوا برتری مطلق بر دیگری نداشته باشند.

اگر چه ساختار سیاسی در ایالات متحده این فرصت را برای ترامپ فراهم ساخت تا بتواند دیدگاهها و نظرات خویش را در حوزه های مختلف بیان و پیاده سازد ولی این پیاده سازی تا جایی خواهد بود که کل ساخت سیاسی ایالات متحده در خطر نیفتد.

حمله و تصرف کنگره توسط حامیان دست راستی ترامپ تنها حمله و آسیب به دموکراسی آمریکا تلقی نشده است بلکه این حمله در معنای کلانش میتواند با تکرارش، امنیت ملی آمریکا را با چالش های جدی روبرو سازد.

اگر در سال ۲۰۱۶ دونالد ترامپ توانست با استفاده بهینه از “توییتر” پل ارتباطی بسیار خوبی با حامیانش بسازد و پیروز انتخابات گردد حالا با شائبه اینکه توییت های او خلاف پلتفرم های این پیام رسان و شبکه های اجتماعی دیگر است و ممکن است سبب افزایش اعتراضات خشونت آمیز دیگری از جنس حمله به کنگره شود از آن کنار گذاشته میشود.

ریشه های خفه کردن صدای ترامپ در آمریکا

در کشوری که اقتصاد سرمایه داری حرف اول و آخر را میزند و سرمایه نیز کاملا ترسو و ثبات گراست به هیچ عنوان مخاطرات امنیتی در درون و بیرون تحمل نخواهد شد.

نظرسنجی های موسسات معتبر در مورد حمایت اکثریت نسبی افکارعمومی آمریکاییان از جنگ علیه عراق و افغانستان پس از فاجعه ۱۱ سپتامبر بخوبی نشان میدهد که تا چه حد امنیت در ذهنیت مردم آمریکا مهم و جدی تلقی میگردد.

همچنین پیروزی روسای جمهور آمریکا با شعار برقراری امنیت شهری در درون و همچنین سرکوب دشمنان آمریکا در بیرون از دوران “ریچارد نیکسون” تا زمان پیروزی ترامپ بخوبی از بخشی از ذهنیت آمریکاییان پرده برمیدارد.

شبکه های اجتماعی که صفحات ترامپ را حذف دائم یا موقت کردند اگرچه وابسته به بخش خصوصی اند اما نگرانی از پیامدهای تحرکات خشونت آمیز حامیان ترامپ برای آمریکا آنها را به این فکر انداخته است که پیشگیری بهتر از درمان است و اگر امروز از چنین اقداماتی ممانعت نکنند بعدها از سوی ساختار حاکم و نهادهای نظارتی درون آمریکا ملزم به اجرای چنین اقداماتی خواهند شد.

نگرانی ها از محدودیت آزادی بیان با توجه به محدودیت های ایجاد شده توسط شبکه های اجتماعی برای رییس جمهور آمریکا تاحدودی بجاست اما این محدودسازی ارتباطاتی اولین بار و آخرین باری نیست که در آمریکا رخ میدهد.

پس از فاجعه هولناک ۱۱ سپتامبر در آمریکا نیز دولت نئومحافظه کار بوش برای مدتی محدود، شنود تلفنها و استفاده از اطلاعات خصوصی شهروندان را در مواردی مشخص مجاز دانست که البته پس از کاهش نگرانی های امنیتی از اقدامات تروریستی گام به گام لغو شد.

بلی محدودیت های اخیر ارتباطاتی برای  دونالد ترامپ برخی را شگفت زده کرده است لیکن با درک عمیق از جایگاه امنیت در ساخت سیاسی آمریکا درک خواهیم کرد که این تحیر و شگفت زدگی آنچنان هم بجا نیست و نخواهد بود.

* مدرس علوم سیاسی


بیشتر بخوانید:

پایان حکومت توئیتری ترامپ و آغاز زمامداری شبکه‌های اجتماعیترامپ بعد از تعلیق در توییتر: شبکه اجتماعی خودم را راه‌اندازی می‌کنمصفحه توییتر ترامپ برای همیشه بسته شد“توییت باز ترین” دولتمرد جهان

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.