پیک دوم ابتلای به ویروس کرونا با شدت بیشتری استانهای مختلف کشور را در وضعیت قرمز قرار داده است .ایلام یکی از همین استانهای قرار گرفته در وضعیت قرمز است ،وضعیتی که درکنار تشدید ابتلای چندبرابری نسبت به روزهای آغازین شیوع ،آمار مرگ ومیر ناشی از آن نیز روند نگران کننده ای رابه استان تحمیل کرده است .
نتیجه بررسی وضعیت شیوع کرونا از اسفندماه سال گذشته تا همین امروز در استان ایلام نشان می دهد که واقع بینانه ترین تفسیر از روند ابتلای به این ویروس این است که صر فنظر از تلاش ها وشب نخوابی های پرسنل درمان و همچنین تصمیمات ستادهای استانی وشهرستانی برای کاهش وقطع ابتلا ،بخش اعظمی از دلایل عدم تحقق برنامه ها برای فایق آمدن بر این بحران ،نحوه مواجهه مردم با این ویروس بوده است .
در پیک اول شیوع کرونا که به نوعی اضطراب وترس ناشی از معرفی این ویروس به جامعه باعث شد تا مردم قدری جدی تر با آن برخورد وخود پیش تر از مسئولین امر در مقوله قرنطینه واجرای پروتکل های بهداشتی با برنامه های مقابله ای همراهی نمایند .
اما عدول ستاد ملی مقابله با کرونا از سختگیری های پیشین و برداشته شدن محدودیت ها باعث شد تا برداشت های عمومی از وضعیت مواجهه با این ویروس به سمت عادی شدن سوق داده شود ،هر چند تصمیم گیران این حوزه با درک درست ومنطقی از وضعیت اقتصادی واشتغال در کشور لاجرم نان را بر جان مردم ترجیح داده و با تسلیم شرایط ،مسیری را پیش روی مردم گشودند که در پیک دوم ابتلا بازگشت به شرایط ووضعیت پیشین سخت وناممکن شد .
حالکه ویروس کرونا وضعیت مخاطره آمیز قرمز را در جای جای استان رقم زده وآمار ابتلا و مرگ ومیر را به شدت بالا برده است ،نگرانی ها از پیشرفت پر تلفات آن نیز تشدید شده است ،اما با این وجود مردم با بی اعتنایی از کنار هشدارها ومصوبات ستادهای استانی وشهرستان عبور کرده وبه رغم انذارها وهشدارها حاضر به همراهی وجدی گرفتن وضعیت پر خطر جاری نیستند . درحالی که به چشم خود افزایش آمارها را مشاهده کرده واز سویی مرگ همسایه و دوست و همکار خود را نظاره می کنند ،اما با این حال دست از حضور در مراسمات فاتحه خوانی وعروسی نکشیده وحاضر نیستند در مراودات احتماعی از ماسک استفاده نمایند ،البته این را هم نباید از یاد برد که میل وولع مردم برای استفاده از مواد ضدعفونی کننده به طرز چشمگیری کاهش یافته است .( به درستی می توان این نکته را از وضعیت داروخانه های سطح شهر ومقایسه آن با شرایط سه ماه گذشته استنباط کرد)
لذا در آسیب شناسی و یافتن چرایی بی اعتنایی مردم به طرح های پیشگرانه وعدم نمود پروتکل ها ی بهداشتی در رفتارهای اجتماعی آنان را می توان از دو زوایه مورد کنکاش قرار داد؛اول نوع نگرش مردم به ویروس کرونا که می توان آن را در چارچوب های “فرهنگی ” جستجو کرد . دوم نوع رفتار مردم با پروتکل ها که بدلیل عدم بومی سازی آنها به نوعی با آنها احساس بیگانگی نموده ونمی توانند آن را با سبک زندگی ورفتارهای اجتماعی خود منطبق نمایند .
از اینرو باید گفت که از آنجایی که دانشگاه علوم پزشکی بعنوان دبیر وستادهای استانی مقابله با کرونا به نوعی فقط مجری دستورات و بسته های پیشنهادی ستاد ملی بوده وگاها این بسته ها در استانهایی با سبک وسیاق اجتماعی وفرهنگی متفاوت همخوانی ندارد ،امکان اجرایی شدن این بسته ها وجود نداشته و به شکل بی اعتنایی مردم به آنها تبلور یافته است .
بنابراین بیراه نیست که بگوییم ؛پیوست فرهنگی به منظور تغییر رفتار و نوع نگاه مردم مناطقی همچون ایلام به ویروس کرونا در کنار دستور العمل های توصیه ای ،حلقه مفقوده این روزهای طرح های مقابله با کرونا به حساب می آید .بدیهی است بدلیل نوع رفتار اجتماعی متفاوت مردم استان، از مراسمات عزا گرفته تا شادی و همچنین مراودات اجتماعی ونوع تفریح آنان ،اجرای پروتکل های تدوینی هم شکل وبا محتوای یکسان و عدم بومی سازی آن بر اساس تنوع فرهنگها ورفتارهای اجتماعی تغییر ملموسی در رفتارهای مردم ایجاد نخواهد کرد .
شاید اگر قبل از انتشار توصیه نامه ها وپروتکل های بهداشتی به مقوله بومی سازی آنها مبادرت ورزیده می شد ،امروز همراهی بیشتری از مردم استان با طرح های مقابله ای را شاهد بودیم . البته به موازات بومی سازی طرح های پیشگیرانه دراستان ،تدوین برنامه های فرهنگی به فراخور نوع برداشت ونگاه مردم به این بیماری و همزمانی کارکردهای فرهنگی برای تغییر نگاه مردم به این همه گیری که به “خودمعرفی “،”خود اعلامی “و “خود درمانی” از سوی مردم منجر می شد ،به جرات می توان گفت نه تنها مسیر رسیدن به هدف قطع زنجیره ابتلا هموار می شد بلکه تا این حد از فرسایش سیستم درمانی وبهداشتی کشور را شاهد نبودیم.
به یقین نوع برداشت ونگاه مردم استان به ویروس کرونا که به صورت مستقیم با فرهنگ مردم در ارتباط است که در عدم بیان واقعیت در مواجهه با علائم اولیه کرونا و اختفای افراد بیمار تبلور یافته است ،موضوعی که بدلیل ارتباط افراد سالم با ناقلینی که بیماری خود را بدلایل فرهنگی کتمان می نمایند روند ابتلا را تصاعدی نموده است .
البته این موضوع مهم را هم نباید از یاد برد که بخش اعظم ضعف کارکردهای فرهنگی مقابله با کرونا متوجه دستگاههای پرتعداد فرهنگی کشور است ،دستگاههایی که اگر نصف انرژی که برای قرار دادن مردم در مقابل سیستم دولتی در مقوله برگزاری مراسم محرم تلف کرده اند را برای اقناع مردم وتغییر فرهنگ آنان بکار می بستند، ماهها پیش می بایست پرونده کرونا در کشور بسته می شد !