گفتمان:یکی از مطالبات مهم استان ایلام که این سالها جنبه حیثیتی به خود گرفته است ،انتقال یا استقراردفتر نفت وگاز در استان ایلام است . از انجاییکه استان ایلام با برخورداری از ۴درصد نفت و ۱۱درصد گاز کشور در مجموع رتبه چهارم در ذخایر نفتی ودوم منابع گازی کشور را به خود اختصاص داده است ،انتظار استقرار یک دفتر نفت وگاز دراستان ،انتظار بالایی از مسئولین وزارت نفت نیست .
استان ایلام از حیث منابع نفت وگاز یک ظرفیت خارق العاده برای اقتصاد کشور قلمداد می شود ،آنگونه که آمارها مبین آن است ،از حیث بهره مندی از ذخائر گاز ونفت با کشور ثروتمندی همچون قطر برابری می کند ،اما عواملی همچون نگاه حاشیه ای مسئولین وزارت نفت باعث شده تا سهم مردم ما از این همه موهبت صرفا آلودگی شرکتهای فعال نفتی باشد.
توجیه نخبگان ،صاحبنظران ودلسوزان استان این است که چرا با وجود اینکه چرخ پالایشگاهها با نفت خام ایلام می چرخد! بخش قابل توجهی از صادرات نفتی در ایام غیر تحریم را نفت استحصال شده استان ما به خود اختصاص داده یا اینکه گاز ایلام گرما بخش قابل توجهی از کشور است ،اما استان ایلام نباید صلاحیت مدیریت این منبع عظیم را داشته باشد ؟!
ما کاری به استان همسایه نداریم که بر اساس یک مدل نادرست و ساختار معیوب اداری دفتر نفت وگاز غرب کشور را درون خود جای داده است .ما مطالبه گر این موضوع هستیم چرا استانی همچون ایلام که بیشترین سهم از منابع نفت وگاز غرب کشور رابه خود اختصاص داده است از نعمت مدیریت نفت وگاز خود محروم بماند!
شاید تا الان تصور ما این بود که کم کاری نمایندگان ومسئولین استان در عدم تحقق این مطالبه مهم نقش داشته است ،اما این روزها اقدامات متعصبانه وزیر کرمانشاهی ودست وپا زدن های عجیب ایشان در افزایش آمار ذخایر نفت وگاز زادگاهش واقعیت های بدون روتوشی را پیش روی ما گذاشت .
امروز به این نتیجه رسیدیم که معنای این صحبت استاندار ایلام در نشست ۲۲خرداد سال ۹۸ چیست ؟ایشان در آن نشست در خصوص چرایی عدم انتقال دفتر نفت وگاز غرب به ایلام به نکته ظریفی اشاره کرد که امروز آثار آن را با پوست وگوشت خود لمس کردیم به این مضمون که ؛”به اتفاق مجمع نمایندگان استان بار ها موضوع را از طریق آقای زنگه وزیر محترم نفت پیگیری کرده ایم ،اما ایشان در خصوص انتقال دفتر به استان ایلام معذوریت های را اعلام کرده اند به خاطر انتساب ایشان به کرمانشاه ممکن است مسائل و مشکلاتی برای بستگان و نزدیکان ایشان به وجود آید”
امروز ما به یقین رسیدیم که دلیل اینکه تمامی تلاش های نمایندگان و مسئولین استان در خصوص انتقال یا استقرار دفتر نفت وگاز در ایلام به بن بست می خورد ،حضور طلسمی به نام زنگنه در راس وزارت نفت است که تحقق این مطالبه مردم استان را به بن بست کشانیده است.
البته وقتی وزیر نفت برای اثبات خود به زادگاهش در ماههای پایانی دولت دوازدهم به صورت شتابزده از طریق دست درازی به ذخائر ایلام، احداث پالایشگاه گاز در شهرستان گیلانغرب را پیش می کشد ،باید هم به این درک برسیم که چرا که تاکنون تلاش ها برای تحقق خواسته های به حق مردم استان به نتیجه نرسیده است !
چرا باید در قرن توسعه و پیشرفت همه جانبه فکری ،اخلاقی ،اجتماعی ،ارتباطی و تکنولوژی ، یک مدیر آن هم در قاموس وزیر نفت باید همچنان اسیر رفتارهای هیجانی قبیله سالارانه باشد ؟!اگر ذخایر گازی استان کرمانشاه از توجیه اقتصادی وفنی لازم برای احداث ساخت پالایشگاه گازی دو میلیارد دلاری گیلانغرب برخوردار نیست !چرا باز هم براین ایده مخرب و زیانبار خود برای اقتصاد کشور مصر هستند؟!
همه می دانیم که “باباگیر “ در جغرافیای استان ایلام قرار دارد . منابع گازی این منطقه نیز به استان ایلام تعلق خواهد داشت .چرا با خوی استثمار گرانه بدون در نظر گرفتن بُعد مسافت ،به جای انتقال این منابع به پالایشگاه گاز ایلام ،اصرار دارید با منابع گازی ایلام ،احداث این پالایشگاه را توجیه پذیر نمایید ؟!
در همین سفر اخیر اعضای کمیسیون انرژی به استان ،رییس کمیسیون انرژی با اشاره به لرزه نگاری باباگیر وبانگول گفت :طرح لرزه نگاری سه بعدی میدان نفتی تنگ بیجار، دلاوران، باباگیر و بانکول در استان ایلام با اعتبار ۳۹ میلیون یورو در حال اجراست واین طرح‌ها زمینه ساز فاز دوم پالایشگاه گاز استان ایلام است. پس چرا این ایده به احداث پالایشگاه گیلانغرب تغییر یافت ؟! کمیسیون انرژی باید از چالش های سیاسی رهایی یافته وبه موضوعات تخصصی وفنی این حوزه بیاندیشد!
در مختصات فکری مسئولین استان از استاندار گرفته تا امام جمعه ،رسانه ها و نمایندگان استان چه می گذرد که اینگونه در مقابل این ظلم آشکار وزیر به استان محروم ومظلوم ایلام سکوت پیشه کرده اند؟! این چه استثمار واستعمار نوینی است که تغییر چهره داده و به شکل منطقه ای در حال بلعیدن حقوق مردم مستضعف ومحروم است ؟!
مسئولین عزیز وبی خیال !همین مردم استان ایلام بودند که هشت سال جان خود را سپر بلای انقلاب ،نظام ومردم ایران کردند !همین ها بودند که جانانه ایستادند واولین تانک های دشمن را در تنگ کوشک و بانروشان زمین گیر کردند و اولین خاکریز های جنگ را پی ریزی کرده و محکم در مقابل دشمن ایستادند! خون دادند ،بر ویرانه های خانه وکاشانه اشان نشستند وزبان به گلایه نگشودند !سرما وگرما را در چادرها سر کردند ومعترض نشدند !اینک چرا باید سهم آنان از انقلاب زیرپا گذاشتن حقوقشان باشد !؟ دفتر نفت وگازشان پیشکش ،حداقل باباگیر را ضمیمه کرمانشاهان نکنید!!