گفتمان: بدون تردید شماره۷۰سرخپوشان پایتخت نقش بارز و بی بدیلی در قهرمانی پنجم«گلات»تیم پرطرفدار قرمز پوش تهرانی داشت و به حق او را آلترناتیو مهدی طارمی می شود قلمداد کرد که اینک با افتخار یک فصل تمام است آقای گل تیم پورتوی پرتغال است؛شاید بدون اغراق اگر شهریار مغانلو را سرخپوشان به خدمت نمی گرفتند الان باید دو دستی جام قهرمانی پنجم را به زردپوشان دیار نصف جهان باید تقدیم می کردند؛ولی حالا خبر می رسد که طلب این بازیکن لژیونر را قبل از اینکه به پرسپولیس بیاید و در خدمت تیم های اروپایی بود تیم سپاهان در آستانه پرداخت کردن آن است و این خبر ناخوشایندی برای سرخپوشان پایتخت،باشگاه،هواداران میلیونی و به تبع کادر فنی است؛خبری که مثل یک بمب خبری بر روی تلکس خبرگزاری های ورزشی داخل و حوزه خلیج فارس و کشورهای اروپایی قرار گرفته است که اگر باشگاه تصمیم عاجلی نگیرد شهریار بزودی به اصفهان کوچ خواهد کرد و فصل بعد در مستطیل سبز نقش جهان توپ خواهد زد.
شاید سالهای سال باید از این پنج قهرمانی متوالی پرسپولیس بگذرد تا کم کم درک شود که اکنون چه اتفاقی افتاده است.همه تیم های رؤیایی تاریخ یک سیر و تاریخچه دارند .اگر طرفدار رئال مادرید باشید همه از معجزات دی استفانو و رئال آن دهه که چندین قهرمانی پیاپی اروپا را بدست آورد خواهید گفت.یا اگر بارسایی باشید از تیم های رویایی یوهان کرایف بزرگ و پپ گوردیولا داستان سرایی ها می کنید.اگر لیورپولی باشید از تیم رویایی بابی رابسون بزرگ می گویید،به قول حمیدرضا صدر فقید اگر منچستری باشید از دوران عظمت شیاطین سرخ با سر آلکس فرگوسن در دهه نود می گویید و قدرت نمایی آژاکس و یووه در دهه های مختلف و خیلی تیم های دیگر که همه در تاریخ خود یک دوران بزرگ و باشکوه را تجربه کرده اند.
تا امروز پدران و بزرگان ما همه از دوران طلایی دهه شصت پرسپولیس می گفتند و این که چطور همه تیم ها از رؤیارویی با آن تیم رؤیایی واهمه داشتند و اگر تیمی کمتر گل می خورد با افتخار از تعداد گلهای خورده کمتر خود به رقبا می گفتند.اما در میانه دهه نود در اوج ناکامی و ناراحتی طرفداران پرسپولیس در حالی که نه سال از آخرین قهرمانی که با افشین قطبی بدست آمده بود می گذشت،گویی دور تسلسل آمد و رفت های مربیان نه چندان جاه طلب که به میانه های جدول قانع بودند تمامی نداشت؛ناگهان با درایت عضو کاردان هیأت مدیره پرسپولیس یعنی فداحسین مالکی در حالی که پرسپولیس درخشان در انتهای جدول برای ماندن تلاش می کرد خبری عجیب اما واقعی تیتر یک جراید ورزشی و خبرگزاری ها شد.برانکو ایوانکوییچ مربی محبوب کروات در حال آمدن به پرسپولیس است.همه تا پیاده شدن از هواپیما و آمدنش از پله های فرودگاه باورمان نمی شد و آن را یک شوخی می دانستیم.اما او آمد،در ابتدای آمدن نتایج سینوسی و بالا و پایین های او در جدول ادامه داشت، گویا تیم به باختن و نتیجه نگرفتن و بهانه جویی بازیکنان خو گرفته بود،تا اینکه دربی و برد ۴بر۲ از راه رسید و زوج مکمل و ویران کننده هر خط دفاعی مهدی طارمی و رامین رضاییان.از آن به بعد همه و همه حتی رقبا از فوتبال زیبا و تماشاگر پسند پرسپولیس یاد می کردند.
برانکو سنگ بنای تیم قهرمان پنج دوره پیاپی پرسپولیس را نهاد،فصل با یازدهمی پرسپولیس به اتمام رسید.سال بعد بازیکنان جوان و مستعد و البته بازیکنان باهوش اما محو شده نظیر محسن مسلمان کمال کامیابی نیا و احمدزاده و … جذب شدند.طارمی افت کرده احیا شد و اگر لجاجت در برخورد با برگشتن سید جلال و اشتباهات عجیب مکانی و مدافعان پرسپولیس و البته ناداوری های فروان آن فصل نبود شاید آخر آن فصل برای تفاضل دو گل پرسپولیس نایب قهرمان نمی شد و جشن قهرمانی می گرفت.
یادمان نرود که هادی نوروزی کاپیتان فقید و۲۴ ابدی بی حاشیه پرسپولیس در میانه این فصل دارفانی را وداع گفت.از آن سال دقیقه ۲۴ هر بازی پرسپولیس فارغ از حساسیت بازی و نتیجه همه ادای احترام به نوروزی را فریاد می زدیم .آخرین بازی فصل یعنی بازی با راه آهن را پرسپولیس برد ولی برای تفاضل کمتر قهرمان نشد.یکصدهزار نفر تماشاگر آن روز ایستاده تیم نایب قهرمان را تشویق کردند و این یک چیز تازه بود.
در روزگار حیاکن و رها کن های تیم های دیگر طرفداران پرسپولیس فرهنگی متفاوت را از خود به نمایش گذاشت؛ کاری که نه تنها در رسانه های داخلی بلکه در رسانه های خارج از ایران هم بازتاب فروان داشت .بعد از آن دیگر چشم هیچ طرفدار پرسپولیسی از بازی و بازیکنان پرسپولیس گریان نشد و هیچ کداممان از بازی تیممان کلافه نشدیم،شاید تیم برانکو دو نیمه نهایی و یک فینال لیگ قهرمانان را از دست داد ولی در پایان هر باخت هم اگر چه ناراحت بودیم ولی به تیم پرسپولیس که تا پای جان مبارزه می کرد می بالیدیم.
فرهنگ هرچه برانکو یا مربی بگوید حکم فرما شد و برای همیشه بازیکن سالاری و ادا و اطوارهای مرسوم ستاره ها در پرسپولیس پایان یافت.حالا دیگر وقتی رضاییان و مسلمان و دیگر ستاره ها از تیم کنار گذاشته می شدند،طرفداران همیشه حق را به مربی می دادند و شاید یکی از مهمترین دلایل موفقیت پرسپولیس همین مسأله بود.هتریک برانکو و دبل جام قهرمانی در سال آخر دستاورد مرد بزرگ کروات بود؛البته مهمترین دستاورد برانکو تزریق فرهنگ طرفداری و روحیه مبارزه طلبی به بازیکنان بود.حالا بالا دستی ها و یاران پنهان رقبا دیگر تاب و توان دیدن موفقیت های پرسپولیس را نداشتند.به گفته مدیر وقت پرسپولیس دیگر چوب خط برانکو و قهرمانی هایش پر شده بود.اپرا کامل شد و در اپیزود دوم پس از هتریک برانکو رفت.
همه کلافه شدیم.مگر می شود به همین راحتی مربی قهرمان برود.وعده های توخالی مدیریت وقت شروع شد؛او نمی رود؛پول برانکو حاضر است؛دوشنبه پول او حاضر است؛دوشنبه می آید؛و دوشنبه ای که هرگز نیامد.
در میان جنگ اعصاب و بهم ریختگی طرفداران اما مردی آرام و البته آرژانتینی به آرامی به پرسپولیس آمد گابریل کالدرون که اسم کوچک او بی اختیار آدم را یاد ستاره شهیر آرژانتینی ها«گابریل باتیستوتا»می انداخت.مردی ساده و بی آلایش که هیچ شباهتی به آژانتینی های معروف و جنجالی نداشت. او هم تیمی،تیم قهرمان ماردونای بزرگ بود در مربی گری هم افتخارتی در آرژانتین و عربستان و مصر داشت ولی مثل روحیه آرامش کسی از آنها خبر دار نبود.
بسان برانکو چند مهره کلیدی اما با حاشیه نظیر رفیعی و احمدزاده و مصلح را کنار گذاشت؛و در پاسخ به خبرنگار لجوج صدا و سیما دلیل روحیه پایین در تمرینات را برای کنار گذاشتن ستاره ها آورد.ابتدای فصل آمدنش خوب نتیجه نگرفت اما تیم چشمه هایی از خوب بازی کردن را نشان می داد.دربی را برد و یکهو مزد بازی که او می خواست گرفت.
فوتبال سریع و مبتنی بر ضد حملات برق آسا،ناگهان تیمی که در میانه های جدول بود اختلاف دوازده امتیازی با صدر جدول داشت تا نیم فصل به صدر جدول رسید و با یک بازی از نیم فصل دوم فاصله خود با تیم دوم جدول را هم زیاد کرد.نیم فصل رسید و باز هم دست های پشت پرده از نتیجه گرفتن پرسپولیس ناراحت و پریشان بود و با ندادن دستمزد مرد آرام آرژانتینی حتی صدای او را هم درآورد و در پایان نیم فصل با صدر نشین کردن پرسپولیس از این تیم جدا شد.این پایان دوران مرد دوست داشتنی و آرام پرسپولیس بود .
حالا که کالدرون رفته بود نقشه بزرگان وزارت ادامه داشت و مدیرعامل وقت پرسپولیس را مؤظف کرده بودند که فقط با مربی ایرانی حق بستن قرارداد دارد.گویا دیگر تاب آمدن برانکو و کالدرونی دیگر را نداشتند،اما از زرنگی مدیران یا شانس طرفداران پرسپولیس و با مساعدت خود یحیی گل محمدی ، ناگهان یحیی گلمحمدی مربی پرسپولیس شد.
در ابتدا تا چند بازی پرسپولیس با سیستم کالدرون به میدان رفت و در فاصله ده هفته مانده به پایان پرسپولیس ده امتیاز از رقبا جلو افتاد که ناگهان پاندمی کرونا همه مسابقات را تعطیل کرد.شش ماه مسابقات تعطیل شد و بعد از شش ماه یحیی تیمی دیگر ساخته بود دیگر خبری از فوتبال مرد آرژانتینی نبود،پرسپولیس به دوران اوج برانکو برگشته بود دیگر تیم فوتبال مالکانه با پاس های بالای پانصد پاس را می داد و در ادامه و در فاصله سه هفته مانده به پایان پرسپولیس برای بار چهارم قهرمان شد و موفق به خلق واژه پوکر میان هواداران میلیونی خویش گشت.
ابتدای فصل جدید مصادف با رفتن ستاره های پرسپولیس شد و بیرانوند و ترابی،علیپور،خلیل زاده، رسن و محرومیت آل کثیر و رفتن چند بازیکن دیگر اوضاع را ناگهان برای تیم یحیی خطرناک کرده بود اما با یار گیری مناسب نه ستاره های پوشالی در ابتدای فصل پرسپولیس به فینال لیگ قهرمانان آسیا راه یافت و اگر بدشانسی و کوچ ستاره ها و محرومیت چند ستاره در فینال نبود شاید تیم قهرمان آسیا هم می شد.
بعد از بازگشت پرسپولیس از قاره کهن این تیم با افتی مقطعی رو به رو شد و حتی بسیاری آن را دوران افول پرسپولیس می نامیدند؛اما در ادمه دوباره پرسپولیس به اوج برگشت و با شروع دوباره لیگ قهرمانان به عنوان صدرنشین و با پانزده امتیاز به عنوان تیم اول از گروه خود صعود کرده و پس از بازگشت از رقابت ها با روحیه ای مثال زدنی تیم در آخر فصل برای پنجمین بار پیاپی قهرمانی را بدست آورد.
بیشتر بخوانید: |
اپرای گلات سرخ پوشان زیر باران |
پرسپولیس گلاویز با خودیها! |
ثبت دیدگاه