سیاسی
| 4 سال قبل

تفکری خطرناک درحاشیه”عصر جدید”:حمله مجری شبکه افق به “بشیرحسینی”چه خاستگاهی دارد؟

ابتدا این خبر را بخوانید:
“گروه دختران پرواز با اجرای حرکات ورزشی و نمایشی، آخرین اجرای قسمت آخر مرحله دوم عصر جدید ۲ را بر عهده داشتند، اجرایی که سبب شد برایش ۴ چراغ سفید بگیرند و امیرحسین ثابتی مجری شبکه افق پس از تماشای این برنامه در کانال تلگرامی اش با انتقاد از رای مثبت سید بشیر حسینی بنویسد:

امشب ‏چند دختر جوان در ‎برنامه عصر جدید حرکات آکروباتیک انجام دادند و چهار چراغ سفید گرفتند. از امین حیایی و آریا عظیمی نژاد و رویا نونهالی انتظار خاصی نیست چون ظاهر و باطنشان یکی است. یعنی بعید است آنها از الگوسازی برای زنان با چنین مصادیقی مخالف باشند یا سبک زندگی متفاوتی را بپسندند. اما سوالم از بشیر حسینی است که این مدل الگوسازی برای دختران و زنان مردم دیگر را برای همسر و خواهر خودش هم می پسندد؟ اگر می پسندد که هیچ، اما اگر دوست ندارد همسر و خواهر خودش جلوی دوربین بالا و پایین بپرند تا چراغ سفید بگیرند، صادقانه عمل کند و چنین مدلی را برای زنان و دختران مردم به عنوان الگو تشویق نکند.”

سید بشیر حسینی رأیی داده و امیرحسین ثابتی هم نظری. من هم می خواهم باور خودم را بنویسم. همه چیز عادی است و هر کسی می تواند عقیده خودش را بیان کند. بنابراین روی سخن من با امیرحسین ثابتی نیست بلکه نقدی است بر نوعی نگاه که وقتی قدرت اجرایی پیدا می کند، تبدیل به مردم آزاری می شود و مهم ترین مانع توسعه.

در برنامه عصر جدید، چند دختر ورزشکار حرکات ورزشی متعددی مانند بازی با طناب و … اجرا کردند و داورها نیز به آنها رأی مثبت (چراغ سفید) دادند. مجری اصولگرای شبکه اصولگرای افق اما موافق رأی داور اصولگرای عصر جدید نبود ولی علت مخالفتش را چنین توضیح می دهد که آیا بشیر حسینی حاضر است خواهر و همسرش این حرکات ورزشی را انجام دهند؟

این پرسشی به ظاهر ساده است اما از تفکری خطرناک برمی خیزد؛ تفکری که می گوید: “من معیارم” و لذا اگر مثلاً من دوست نداشته باشم دخترم هنرپیشه سینما شود یا در صحنه عصرجدید حرکات ورزشی کند، پس دیگران هم نباید چنین کنند!

زندگی اجتماعی انسان، نیازمند به رسمیت شناختن تنوع ها و تفاوت هاست. ممکن است سید بشیر حسینی هرگز دوست نداشته باشد دختر، همسر یا خواهرش جلوی دوربین های تلویزیون حرکات ورزشی انجام دهند اما این دلیل نمی شود که اگر دختران دیگری این حرکات ورزشی را درست انجام دهند، او به آنها رأی منفی دهد (که نداد). 

من به عنوان یک شهروند سلائق و باورهایی دارم و می توانم دیگران را نیز بدان ها دعوت کنم ولی حق ندارم خودم را ملاک و معیار جامعه قرار دهم و اگر جایی هم زورم برسد، خودم را بر آنها تحمیل کنم. در واقع، تفکری که بر پست تلگرامی امیرحسین ثابتی و دوستانی مثل ایشان حاکم است به سید بشیرحسینی می تازد که چرا در حالی که قدرت داشتی ( ولو در حد دادن یک رأی داوری) تفکر و سلیقه خودت را تحمیل نکردی؟
به راستی وقتی چنین تفکری، حتی از رأی غیرمهمی در یک برنامه تلویزیونی هم نمی گذرد، در ارکان قدرت چه خواهد کرد؟!

“همه باید مثل من شوند” رویکرد پر آسیبی است که اگر در حد توئیت و پست تلگرامی باقی بماند، به جایی بر نمی خورد ولی  اگر به مجلس برود، می شود قوانینی که تنها رضایت قشری از جامعه را برآورده می کند، اگر در دولت رخنه کند، به سرخوردگی عمومی منجر می شود، اگر به رسانه برسد، از آن تک صدایی گوشخراش در می آید و در عرصه سیاست، به جای رقابت، به حذف رقیب منجر می شود.

حتی مفاهیم مثل «وحدت ملی» نیز به جای “بیایید با هم متحد شویم” می شود “بیایید با من متحد شوید”.

ما، هرگز به توسعه نخواهیم رسید مگر آن که از آپارتاید فکری و فرهنگی عبور کنیم و تنوع سلائق و عقاید را واقعاً به رسمیت بشناسیم و محترم بداریم.