گفتمان علی اصغر اسدی ::از روزی که موضوع تعیین مدیر ارشد استان بر سر زبان ها افتاده است مقوله تعیین مدیر بومی بر دیگر مولفه های موثر بر گزینش سکانداری مدیریت ارشد اجرایی استان رجحان یافته است ،تاجایی که این موضوع به یک مطالبه در بین نخبگان و تاثیر گذاران حوزه قدرت در استان تبدیل شد.
بدیهی است در صورتیکه تاثیرگذاران این حوزه بتوانند بر سر انتصاب یک مدیر بومی توانمند ،کارآ و برخودار از ویژگی های یک مدیر مطلوب استان به اجماع برسند ،مدیر ایلامی آشنا با شرایط ،مزیت ها و فرهنگ استان بر دیگر گزینه های ارجحیت دارد ،اما باید پذیرفت به دلیل برخی رویدادها این اجماع در شرایط جاری امکانپذیر نیست .
تاجایی که مطلع هستیم سهم خواهان حوزه قدرت در ایلام و تکثر مدعیان تاثیر گذاری بر فرآیند مدیر گزینی از یک سو و اقدامات منفعت طلبانه فعالین سیاسی و انتخاباتی برای بهره مند شدن از گزاره تغییر قدرت از سویی دیگر مانع شکل گیری فرآیند انتصاب مدیر بومی شده است ،اما به بن بست رسیدن این اتفاق نباید به بن بست مدیریت در ایلام تعبیر شود.
چرا که همواره نمایندگان ایلام،رسانه ها ،فعالین سیاسی و انتخاباتی استان در کنار اولویت بخشی به استفاده از نیروی بومی بر این گزاره تاکید ورزیده اند که فضا برای حضور نیروی غیربومی توانمند و برخوردار از مولفه های مدیریت کارآمد در راس مدیریت استان فراهم است.از اینرو نباید با رفتارهای نسنجیده آینده و سرنوشت مدیریت استان و توسعه ایلام را به مدیریت بومی گره زد.
ایران متعلق به تمام ایرانیان است و شکل گیری ارکان مختلف قدرت در ایران محصول همگرایی ،تعامل و اتحاد مدیرانی از جنس ایران از اقوام گوناگون است ،به همان اندازه که برای حضور فرزندان ایلامی در مصادر مدیریتی جای جای ایران هورا می کشیم ،باید با پرهیز از انحصاری کردن قدرت در استان ،فضا را برای حضور نیروهای کارآمد ،موثر ،توانمند برای مدیریت منابع استان هموار نماییم .زیرا تمرکز بر این موضوع حاشیه ای صرفا به سوختن فرصت ها برای شکوفایی فرصت های توسعه ای استان منجر خواهد شد و دود آن به چشم مردم استان خواهد رفت .
باید در عصر توسعه و پیشرفت مبتنی بر شایسته سالاری از تفکرات مخرب طایفه سالارانه عبور کرده و با ریل گذاری درست ومنطقی مسیر را برای شکوفایی ،توسعه وبالفعل سازی ظرفیت های خفته استان برخوردار اما محروم ایلام هموار نماییم .
علیرغم تعاریفی که از دهکده ی جهانی در اذهان است و سعیی که در نزدیکی اقوام به یکدیگر برای کمرنگ شدن مرزهای فرهنگی سیاسی صورت گرفته، با نگاهی دقیق متوجه می شویم هنوز هم قوم گرایی و ارزش نهادن به باورها ، آداب و زبان مادری کارکردهای خود را خصوصا در مناطق و استانهای ایلیاتی حفظ کرده است. این کارکرد در کشور ما و بخصوص در استان ما در زمان انتخابات و یا عزل و نصبها در پُستهای مختلف سیاسی_اداری بیشتر دیده میشوند .
این دیدگاه به خودیِ خود بد نیست ولی مشکل از آنجا آغاز میشود که رو در روی شایسته سالاری قرار بگیرد. شایسته سالاری (meritocracy) به شیوهای از حکومت یا مدیریت گفته میشود که در آن دستاندرکاران بر پایهٔ توانایی و شایستگیشان برگزیده شوند و نه بر پایه ی قدرت مالی یا موقعیت اجتماعی و فامیلی !
در جوامع شایسته سالار، نگرشهای خویشاوند سالاری، قبیله گرایی، حزب سالاری و غیره مطرود است. نظام شایسته سالار، نظامی است که در آن افراد مناسب در مکان و زمان مناسب منصوب شده و از ایشان بهترین استفاده در راستای اهداف فردی، سازمانی و اجتماعی به عمل آید.
هرجا که قوم گرایی جلوی شایسته سالاری بایستد محکوم و مطرود است. متاسفانه این موازنه ی ناهمگن در استان ما خیلی وقتها به نفع قوم گرایی تمام شده و مسئولین کم قدرت و بعضا کم سواد قوم گرایی را با پوشش بومی گزینی مخفی کرده و چاهی برای مجموعه ی تحت مدیریت خود میکَنَند که قبل ازهمه قوم خودشان در آن خواهند افتاد . زمانی که کاندیداهای انتخاباتی میتینگهای انتخاباتی خود را با رنگ و لعابِ گرایش به قومیت با هدف جذب آرای بیشتر جلا می دهند؛در واقع شایسته سالاری را کشته اند.
زمانی که مدیران کل ادارات و دوایر مختلف درصدی از انتصابات خود را به قومیت خاصی چه بومی چه غیر بومی اختصاص میدهند ، شایسته سالاری را کشته اند . زمانی که ملتی با چشم بستن روی توانایی و استعدادها و لیاقتهای افراد،خواهان تصاحب مراکز قدرت توسط افرادِ نالایقِ قوم خود هستند شایسته سالاری را کشته اند.
بدیهی است که این امر موجب از دست رفتن فرصت ها برای سایر افراد توانمند و با سواد و با انگیزه و در نهایت خروج پتانسیلهای انسانی می گردد و این موضوع نیز عموماً مبنا و زمینۀ کشمکش های فرصت سوز و تقابل های دور از شأن بین سایر اقوام و طوایف می گردد.
گاهی لازم است مرز قوم گرایی و بومی گزینی مشخص شود تاموقعیت ماهیگیری در این آب گل آلود از فرصت طلبان گرفته شود. بومیِ هر منطقه ای شرعا ، عُرفا و قانونا در منتفع شدن از تمامی پدیده های اقتصادی، طبیعی و سیاسی منطقه ی سکونتش از سایر بهره مندان از آن پدیده اولی تر است، کما اینکه در بحث اشتغال،اولویت دادن به سرمایه گذاران بومی ، جذب و تعالی علمی ساکنین هرمنطقه و افزایش قدرت اقتصادی از نگرشهای پایه ای به شمار میرود،پیش شرط این پذیره ، وجود اشخاص بالیاقت ، مستعد و دارای توانِ همکاری در این زمینه ها بین بومیان است به گونه ای که شرایطی برقرار نشود که به صرفِ تفکر بومی گزینی ، راه برشایستگان و دانایان ببندیم .
رسول اکرم(ص) می فرماید : «هرکسی که در دلش به اندازه یک دانه خردل از تعصب قبیله ای باشد خداوند او را در روز قیامت همراه اعراب زمان جاهلیت محشور میکند(وسایل الشیعه، ج ۱۵ باب ۵۷).
ثبت دیدگاه