گفتمان علی اصغر اسدی ::این روزها انتصاب مدیران بالایی و میانی دولت سیزدهم به مهمترین بحث فضای مجازی و رسانه ای استان تبدیل شده است .
همزمان با سفر رییس جمهور سیزدهم به استان ایلام ،در کنار تمامی مطالبات بر زمین مانده استان که بر روند توسعه استان تاثیر مستقیمی بر جای می گذارد ،استفاده از ظرفیت های انسانی استان در مصادر مدیریتی به یک مطالبه برجسته تبدیل شد .امروز بسیاری این اقدام دولت را در مسیر تحقق مطالبه گری برای اعطاء سهم مدیریتی به استان تحلیل وتفسیر می کنند.
این مطالبه گری در حالیست که برخی کنشگران استان با طرح بکارگیری ظرفیت های استان در مصادر مدیریتی کلان و سطوح پایین تر ،صرفا منافع خود را جستجو کرده و نمیتوان آن را مطالبه ای در راستای بالفعل سازی مزیت های اقتصادی استان و دررراستای خواست عمده مردم ایلام معنا بخشید.
به موازات تلاش ها و لابی گری های جریان قدرت در استان برای قرارگرفتن یک گزینه بومی در راس مدیریت ارشد استان ،معرفی یک ایلامی به مجلس برای تصدی وزارت آموزش و پرورش حسابی خبرساز شده است .
اینکه دولت سیزدهم به این نتیجه رسیده است که پس از سالها با اعتماد به ظرفیت های توانمند استان ، یک ایلامی را در راس مهمترین وزارتخانه دولت بگمارد را باید به فال نیک گرفت و قطعا قدردان این اعتماد دولت و رییس محترم جمهور خواهیم بود .
موضوعی که جو غالب استان با دیدگاههای متفاوت را به سمت و سوی حمایت از این اقدام دولت سوق داده است و یقینا این اقدام برای هر ایلامی مایه مباهات بوده و حمایت قاطبه هم استانی هایمان را از این تصمیم دولت هویدا ساخته است .
اما با کنار هم قرار دادن مواضع یکی دوماه اخیر نخبگان و کنشگران سیاسی و اجتماعی استان در خصوص انتصاب استاندار ایلام و واکنش آنان به تصمیم اخیر دولت مبنی بر قرار دادن یک هم استانی در راس وزارت آپ، نکات مهم و اساسی قابل استنباط است .
نکته مهم و برجسته مستنبط از واکنش ها به دو مسند مهم مدیریتی کلان و میانی ،وجود پارادوکس آشکار در رفتارها و مواضع این کنشگران است که هیچ کس یارای نادیده گرفتن آن را نخواهد داشت .
اینکه از سویی حضور یک غیر ایلامی در راس استانداری ایلام را به هر قیمتی بر نتابیده و با اصرار و تمرکز بر لزوم اهتمام دولت به استفاده از ظرفیت های بومی بعنوان مدیر ارشد استان، با چالش آفرینی در مسیر اتخاذ تصمیم منطقی از سوی دولت، منافع استان را به گروگان گرفته و از سویی حضور یک هم استانی بر راس وزارت خانه را به عنوان یک پیروزی و مطالبه مهم قلمداد کرده ایم ،همان تضاد و به اصطلاح پارادوکسی است که بدان گرفتار آمده ایم .
هرچند معتقدیم تنها مزیت استفاده از نیروی بومی شناخت به جغرافیا، مزیت ها ،کارکردها ، ظرفیت های موجود و آداب و فرهنگ های متنوع استان است ،اما این نقطه قوت از سوی یک مدیر کارکشته ،باتجربه و آزمون پس داده غیر ایلامی نیز دست یافتنی است .
بنابراین همزمانی تصمیم گیری برای انتصاب استاندار ایلام و وزیر آموزش و پرورش، نخبگان و کنشگران هم استانی را در معرض یک آزمون سخت قرار داده است .چرا که هورا و کف زدن برای حضور یک ایلامی در راس یک وزارتخانه و از سویی عدم پذیرش یک غیر ایلامی در استان و رگگردن متورم کردن ها و به محاق بردن منافع استان به خاطر یک مسأله دست چندمی و کم اهمیت ،با هم سنخیت ندارد.
از اینرو تصمیم دولت بر استفاده از ظرفیت های انسانی هم استانی با وجود هزاران گزینه توانمند از دیگر نقاط کشور در مصادر مدیریتی ارشد را باید معیار و ملاکی برای موضعگیری نخبگان و تاثیرگذاران ایلام در مواجهه با تصمیم برای انتصاب استاندار ایلام قلمداد کرد .
آیا چنانچه در مسیر انتصاب« یوسف نوری» بعنوان وزیر آپ ،نمایندگان تهران به دلیل قرار گرفتن وزارتخانه در این استان ،این انتصاب را بر نتافته و آن را حق استان خود با بیش از ده میلیون جمعیت تلقی نمایند ،واکنش ما ایلامی ها به این تصمیم احتمالی چه خواهد بود ؟!
از اینرو ضرورت دارد با ملاک قرار دادن این اصل اخلاقی که «هر چه را که برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند »،با پیش کشیدن مسایل نخ نما و پوسیده متعصبانه در حوزه مدیریتی ،سنگ بنای نادرستی را در این حوزه کار نگذاریم ،چرا که ایران متعلق به تمام ایران است و به همان اندازه که ما از رشد و تعالی فرزندانمان در سایر نقاط کشور شادمان می شویم ،باید این حق به دیگر هموطنان نیز داده شود .
شکل گیری گزاره «حضور ایلامی در مصادر مدیریتی بیرونی آری ،اما حضور غیر ایلامی در مصادر مدیریتی درون استانی »صرفا نگاهها به عمق فرهنگ و بینش ما ایلامی ها به مقوله توسعه و مدیریت را نمایان خواهد کرد ،موضوعی که از اصل با فرهنگ غنی و مدارا گر مردم با فرهنگ استان همخوانی نخواهد داشت.
ثبت دیدگاه