نابرابری سیاسی و افسردگی گل روح اصلاح طلبان
25 آذر 1400 - 20:51
بازدید 329
11
جبهه اصلاحات در ایام حاضر به سختی روزگار سیاسی خود را می گذراند و از دوم خرداد۷۶به بعد چنین دوره ای که طبق دوران های زمین شناسی آن را باید دوره خزان و به اصطلاح ژوراسیک اصلاح طلبان نامید مسبوق به سابقه نبوده است و در این راستا گسل ها و چالش های عمیقی را سر راه ادامه فعالیت و حیات سیاسی خویش می بیند؛از محدودیت های پیاپی جهت تداوم فعالیت رسمی سیاسی تا فقدان یک وحدت رویه و همگرایی و انسجام تشکیلاتی.
نویسنده : امین جمشید زاده
پ
پ

گفتمان:: طبق اصل لوشاتلیه در شیمی هرگاه به یک معادله در حال واکنش«حذف اصلاح طلبان از قدرت»فشاری از بیرون تحمیل شود آن معادله در جهت مخالف واکنش نشان می دهد تا اثر آن تغییر را حذف کند در واقع اصل لوشاتلیه را می توان بیانی از قانون سوم نیوتن دانست زمانی که سیستم در حال تعادل تغییر کند،خود را چنان تنظیم می کند تا حد امکان تأثیر آن تغییر را جبران کند و برای همین آن زمان هنری لوشاتلیه این واکنش را به سیاست و اقتصاد هم تعمیم و تسری داده بود که بعدها ساموئلسون در اقتصاد آن را به صورت بنیادی بکار برد.

طبق آنچه در جمهوری افلاطون آمده،شکل اصلی جامعه که در عین حال از همه بیشتر به مثال یا صورت دولت«بهترین دولت»شباهت دارد حکمرانی پاک دست ترین و فرزانه ترین مردان است که امروز در جامعه رجال سیاسی و بسیاری از نمایندگان مجلس یازدهم از این کلید واژه حکمرانی به کرات استفاده می کنند‌ و بیشتر آن را در گفتار پیاده می کنند تا میدان عمل.

به عقیده افلاطون این دولت شهر آرمانی(atopia)به قدری به کمال نزدیک است که مشکل می توان درک کرد چگونه هرگز ممکن است تغییر کند؛مع الوصف تغییر حادث می شود و به همراه نیروی سائق پدید می آید.گاهی تغییر رویکرد و تغییرات سیاسی، اجتماعی،فرهنگی و …حاصل برآیند،تلاش،خرد جمعی و اجماع یک یا چند نفر است که اکثریت جامعه را قانع می کنند که نگرش و دیدگاه خود را تغییر دهند.

جریان دوم خرداد«اصلاحات»نمونه بارزی از این ادعاست که در دوم خرداد۷۶با سینگال و فیدبگ مثبتی که اصلاح طلبان به پیکره اجتماع ساتع کردند باعث شد تا قاطبه مردم به یکباره تغییر نگرش و رویه دهند و با این که نظرسنجی ها در ابتدای کارزار انتخابات در خرداد۷۶حاکی از پیشتازی شیخ نور بود به ناگاه طوفانی به پا شد و ورق برگشت و مردم هماهنگ و منسجم با رأی قاطع و بالا سیدمحمد خاتمی را با اکثریت آراء به عنوان رییس جمهور دوره هفتم ایران تمام قد انتخاب کردند.

جبهه اصلاحات در ایام حاضر به سختی روزگار سیاسی خود را می گذراند و از دوم خرداد۷۶به بعد چنین دوره ای که طبق دوران های زمین شناسی آن را باید دوره خزان و به اصطلاح ژوراسیک اصلاح طلبان نامید مسبوق به سابقه نبوده است و در این راستا گسل ها و چالش های عمیقی را سر راه ادامه فعالیت و حیات سیاسی خویش می بیند؛از محدودیت های پیاپی جهت تداوم فعالیت رسمی سیاسی تا فقدان یک وحدت رویه و همگرایی و انسجام تشکیلاتی.

ولی در این بحبوحه شاید مهم تر از این قضایا ریزش شدید سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان اصلی ترین چالش و مسأله پیش روی این جریان اصیل و شناسنامه دار است که اصلاح طلبان را در ماگمای سیاست در سپهر سیاسی ایران با توجه به نابرابری و اتمسفر غالب جریان همتای آنها در کوچه ای بن بست قرار داده است با این تفسیر که اگر در گذشته نه چندان دور این جریان ریشه دار به ردصلاحیت های وسیع هم دچار می شد حداقل در انتهای تونل به قول صادق زیبا کلام استاد دانشگاه تهران کورسوی امید و نوری دیده می شد و جای گشایش و‌ امیدواری بود و این پارامتر و المان بود که اصلاح طلبان با پشتیبانی و حمایت بدنه اجتماعی خویش در فرا رو موقعیت و شرایط را به سود خود تغییر دهند و موازنه یک طرفه را مجدد دو طرفه کرده و واکنش را به نفع خویش عوض کند.

ولی حالا و با مستقر شدن دولت سیزدهم که بسیاری از تئوریسین های سپهر سیاست آن را به دولت سوم احمدی نژاد تعبیر می کنند و داعیه شفاف سازی و مقابله با ناکارآمدی دارد ولی در عمل بعضی از وزرا همان شیوه و روش پوپولیسم با بستری از شعارهای عوام گرایانه را به کالبد جامعه تزریق می کنند و در این بازه شش ماهه نه ثبات قیمت ها اتفاق افتاده و نه تعادل در بازار و قیمت بیشتر کالاها روز به روز بیشتر می شود و از مذاکرات هم دود سفیدی برنخواسته است و با این وضعیت حیات سیاسی بیش از پیش برای اصلاح طلبان صعب و مشکل شده است که نه ساختار رسمی آنها را در جرگه خود می پذیرد و نه اجتماعی که روزی روزگاری با یک شعار بنیادین«تکرار می کنم»رییس دولت اصلاحات تمام و کمال در صحنه حاضر می شدند.

امروز اصلاح طلبان از آن اوج به نشیب افتاده اند و به زعم بسیاری از زعما و کارشناسان پس از انتخابات۲۸خرداد۱۴۰۰در حال رسیدن به جاده پایان سیاسی خویش نزدیک شده اند؛اما نگارنده بر این باور ژرف است که تنها گل روح اصلاحات پژمرده و افسرده گشته است ولی کالبد همان پیکره است و می توان آن را درمان کرد و به تکرار روزهای شیرین و شاد آن امیدوار بود و‌ دل بست و با یک دگردیسی عمیق و پوست اندازی بنیادین و استراتژیک می توان مسیر مسدود شده موقت آن را باز کرد و با جراحی باز آن شبیه قلبی که چند رگ کرونر آن بسته شده باشد به حیات تازه سیاسی آن امید بست و این مسأله حاصل نخواهد شد مگر با یک آسیب شناسی ساختاری عمیق و تدوین اطلس جامع و نقشه راه جدید اصلاح طلبی و بازخوانی مجدد و گفتمانی جدید و نزدیک شدن به متن مردم و با برقرار شدن این آیتم ها روح افسرده اصلاحات و کالبد آن دیگر بار بانشاط و پویا خواهد شد و حیات سیاسی تازه خویش را از سر خواهد گرفت.

بیشتر بخوانید:
کروبی به اصلاح طلبان: کاری کنید در ۱۴۰۰ یک احمدی نژاد ظهور نکند
روحانی سال ۹۲ و ۹۶ با رای پایینی در شورای نگهبان تایید شد/ «محسن هاشمی» مورد اجماع اصلاح‌طلبان برای ۱۴۰۰ نیست / نوه امام نامزد انتخابات ۱۴۰۰ نمی‌شود/ انتخابات آمریکا تاثیری بر سازوکار انتخاباتی ایران ندارد
روز بزرگ تاریخ سیاسی جدید کشور

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.