گفتمان علی اصغر اسدی:: یکی از شروط ایران در مذاکرات احیای برجام خارج کردن نام سپاه پاسداران از لیست گروههای تروریستی اعلام شده است.
بدیهی است با توجه به شرایط سخت اقتصادی ناشی از تحریم های ایالات متحده آمریکا، احیای برجام که با اعطای امتیازاتی از سوی دو طرف همراه خواهد بود، می تواند بخش قابل توجهی از فشارها بر اقتصاد کشور را کاهش دهد.
در حالیکه شرایط جهانی ناشی از بحران حمله روسیه به اوکراین توانست شرایط برای احیای برجام را تا حدودی تسهیل نماید، شواهد نشان می دهد که طرف غربی خصوصا آمریکا انعطاف بیشتری از سوی خود برای رسیدن به توافق با ایران نشان داده است .
از اینرو شرایط پیش آمده در عرصه بین الملل نشان می دهد که غرب به رهبری آمریکا در روند احیای برجام با شرایط اعلامی از سوی ایران نظیر خارج نمودن سپاه از لیست گروههای تروریستی موافقت خواهد کرد.
آنگونه که رسانه های خارجی اعلام کرده و امروز هم سخنگوی وزارت خارجه آمریکا تلویحا بر آن صحه گذاشت، مذاکرات بین ایران و آمریکا برای چگونگی خارج نمودن سپاه از لیست گروههای تروریستی در جریان است.
از آن جاییکه مذاکره برای یک موضوع و حصول توافق بین طرفین با دادن امتیاز همراه خواهد بود، یقینا مذاکره بر سر این موضوع؛ یعنی توافق بر سر خارج کردن نام سپاه از گروههای تروریستی، مستلزم پذیرش خواسته های آمریکا خواهد بود.
به واقع می توان گفت؛ مذاکره میدان بده و بستان است، به همان اندازه که در مذاکرات احیای برجام شرط توافق از سوی ایران، خارج نمودن سپاه از لیست گروههای تروریستی اعلام شده است، یقینا رسیدن به این هدف، نیازمند مذاکره ای جدید با بده بستان هایی از جنس دیگر و مرتبط با موضوع مذاکره خواهد بود.بدین معنا که ایران از طریق کوتاه آمدن از برخی مواضع و اهداف خود، شرایط برای پذیرش این خواسته از سوی آمریکا را فراهم آورد.
گمانه زنی ها در خصوص جنس این خواسته ها بر کاهش رفتارهای تحریک آمیز از قبیل کاهش شلیک موشک به اهداف برون مرزی، کاستن از حضور و همچنین فعالیت سپاه در خارج از مرزها متمرکز است، موضوعاتی که در بسته خطوط قرمز جمهوری اسلامی قرار گرفته اند.
چنانچه مذاکرات برای خارج کردن سپاه از لیست گروههای تروریستی به نتیجه برسد و متعاقبا شرایط برای رسیدن به توافق احیای برجام فراهم شود، باید اذعان کرد که برخلاف ادعاها، تصمیم گیران کشور به شکل خیره کننده ای از خطوط قرمزهای ترسیمی عبور خواهند کرد.
گرچه بر این باوریم که مسئولین کشور برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور راهی جز تعامل جهانی در پیش رو نخواهند داشت و باید از هر فرصتی در راستای بهبود وضعیت اقتصادی کشور که به صورت مستقیم بر معیشت و سفره مردم تاثیر گذار هستند بهره گیری شود، اما در عین حال ذکر چند نکته ضروری می رسد؛
اول اینکه در حالیکه مجلس یازدهم در یکسال پایانی عمر دولت گذشته با تصویب قوانینی هرگونه مذاکره مستقیم با آمریکا را منع کرده، دیپلماسی خارجی دولت سیزدهم بر اساس کدامین مجوز توانسته است به راحتی و بدون مجازات پیش بینی شده در همین قانون براحتی بر این قانون مهم پای بگذارد.
دوم اینکه استراتژی نظام در حوزه سیاست خارجی، خصوصا مذاکره با آمریکا روشن و برای دولت ها لازم الاجراست، حال چگونه است این استراتژی برای دولت های پیشین و کنونی متفاوت است ؟!
سوم، چرا در حالیکه در دولت قبل نام بردن از مذاکره با آمریکا مماشات با قاتلین سردار شهید سلیمانی تعبیر و تقسیر می شد، اما اکنون گفتگو کردن با قاتلین سردار مستوجب متورم شدن هیچ رگ گردنی نمی شود و از استخر فرح نیز خبری نیست ؟!
چهارم اینکه، اگر نظام و تصمیم گیران آن قائل به گفتگو با آمریکا در خصوص رفع مشکلات فی مابین برای رسیدن به توافق احیای برجام بود، چرا این تصمیم سالها به دراز کشیده شد؟! آیا بهتر نبود صرف نظر از اینکه چه کسانی بانی این گفت و گو باشند، زودتر از این چنین تصمیمی اتخاذ می شد تا از سقوط بیش از نیمی از جمعیت کشور به زیر خط فقر ممانعت به عمل می آمد؟!
ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که طرح چنین سوالات و تبیین موضوع مذاکره با آمریکا و غرب به معنای مخالفت با آن نبوده و معتقدیم باید با در پی گرفتن مسیر تعامل جهانی، از هیچ تلاشی برای کاهش منازعات و اصطکاک بین المللی در راستای فرو ریختن دیوار تحریم ها به نفع اقتصاد کشور و بهبود وضعیت معیشت مردم فروگذار نکرد.
موضوعی که همسو دیگر مولفه های قدرت، به تقویت منافع ملی و استحکام مولفه های اقتدار نظام از طریق افزایش اعتماد و رضایتمندی مردم بعنوان پشتوانه اصلی نظام منجر خواهد شد.
بیشتر بخوانید: |
رئیسی: تحریم و تهدید آمریکا تأثیری ندارد چرا که ایران بر آرا و حمایت مردم اتکا دارد |
برجام از اولویت اول نظام خارج شده |
چرا اصولگرایان برای رسیدن به پاستور عجله دارند؟ |