گفتمان،علی اصغر اسدی :: پس از دو سال گرفتاری و اسارت مردم در چنگال کرونا و حبس خانگی خود، امسال کرونا رنگ باخت و مردم برای تغییر حال و هوای خود دل به جاده ها سپردند تا آرامش از دست رفته را به جمع خانواده هایشان بازگردانند.
اما غافل از اینکه آنچه که در سرنوشت این مردم قرار گرفته است راه گریزی برای رهایی از آن یافت نمی شود، چرا که باید از چاله دل نگرانی های ناشی از یک اپیدمی جهانی به چال بزرگ تر مرگ و میر ناشی از جاده های خطرناک و خودروهای خطرناک تر از آن سقوط کنند.
گویی ناف این مردم بینوا را با گرفتاری، درد و رنج، دلهره و ناامنی روانی ناشی از رویدادها و ابزارهای کشنده و برهم زننده آرامش بریده اند چرا که دلهره ها و آشوب های روانی رنگارنگ زندگیشان از تمامی رنگهایی که برای ترسیم نمایی زیبا از زندگی انسان ها لازم می شود، فراتر رفته و اینک یک رنگ برایشان معنا شده، آنهم رنگ سیاه عزا و غم است.
آری! مردم ما نوروز ۱۴۰۱ را زنگ تفریحی برای فراموش کردن تمامی سختی هایی قلمداد کردند که این سالها از زمین و آسمان بر آنها باریدن گرفته است، سختی ها و گرفتاری هایی از جنس کرونا، ناامنی روانی ناشی از گرانی و….. اما افسوس که حتی جاده ها هم نمی خواهند مردم ما را تا نقطه آرامش روحی و روانی همراهی کنند.
شاید افسار برخی گرفتاری های چموشی همچون کرونا از دست رها شده باشد و از این منظر بر کسی حرجی نیست، اما حقیقتا منشاء برخی گرفتاری های روانی همچون گرانی و تصادفات حیرت آور رانندگی همینجا و در دست خود ما و کسانی است که ترسیم کننده خط ومشی های زندگی ما هستند.
انصافا حق مردم ما نیست که درست زمانی که تمامی گرفتاری ها و رنج های زندگی را در پستوی خانه هایشان رها کرده و دل به سفر می سپارند، بیرحمانه اسیر اژدهای جاده های وحشتناک و دیو سرکش خودروهای وطنی شوند!
آری! آنگونه که آمارها می گویند، هر ساعت دو هموطن گرفتار این دو هیاهوی کشنده جاده و خودرو شده و جلای حیات می کنند، کشته شدن بیش از ۴۵۰ هموطن در شش روز آن هم در روزگار خوشی های سنتی خود، آمار کمی نیست که بر آن چشم ببندیم!
می دانید کشته شدن ۴۵۰ هموطن در هفت روز برابر است با سقوط سه هواپیمای مسافرین فوکر که حتی با سقوط یکی از آنها، در یک کشور عزای عمومی اعلام می شود؟!
می دانید کشته شدن این حجم از انسان که قطعا در بین آنها استاد، معلم، مهندس، دانشجو، متخصص و … وجود دارد، یعنی خسران بزرگ برای یک کشور ؟!
یعنی قطع نسل شدن چندین خانوار در دوران پیری جمعیت کشور؟ یعنی وارد شدن زخم بر دل هایی که با هیچ مرحمی قابل التیام نیست؟ یعنی نشستن آتش غم بردل پدر، مادر و فرزندانی که تا قیام قیامت دود ناشی از آن بلند است؟! یعنی بیوه شدن همسران و یتیمی کودکان سرزمینم ایران؟!
چرا؟! واقعا چرا؟! این سوالی است که مسئولینی باید پاسخگوی آن باشند که از بس برای نمایش کارهای ناکرده اشان آمار و ارقام کذایی نمایش داده اند که آدمها برایشان به عدد تبدیل شده اند !
خودوروسازانی که ارابه مرگ تولید می کنند تا جیب مافیای پنهانی قدرت و ثروت را سرشار از پول های حرامی کنند که خون بهای صدهها و هزاران هموطن بیگناه است !
جاده هایی که صرفا به کلنگ های نمایشی روز افتتاح بسنده شده است، نقاط حادثه خیزی که بلای جان ولی نعمتان شده است، اما نعمت خدادادی این سرزمین خرج جاهایی می شود که کمترین تاثیری بر رفاه، آسایش و امنیت جانی و روانی صاحبان آن ندارد!
آقایان مسئولی که هرگز درک خطرات یک جاده از درون لندکروز زیر پایت قابل لمس نیست! اگر می خواهید که درک کنید که مردمان ما از این حجم بالای مخاطراتی که هر روز در جاده ها با آن دست و پنجه نرم می کنند چه می کشند، لطفا همرنگ آنان مسافرت کنید!
ما از آمار کشته های کشور می گذریم، آیا می دانید در همین یک هفته چند خانواده ایلامی اسیر وضعیت دهشتناک جاده ها شدند؟ چرا باید حذف یک پیچ خطرناک، نقطه حادثه خیز و واریانت سالها طول بکشد تا اینگونه هر روز مردم ما در درون جاده ها، حضرت عزراییل را در پیشوازی خود ملاقات کنند؟!
می دانیم که برای تغییر کیفیت خودروها کاری از دست شما بر نمی آید اما باور کنید وضعیت جاده های چرداول، ایوان، ایلام، مهران، دهلران، ملکشاهی و دره شهر و آبدانان و…..حال و روز خوبی ندارند و زهر این بدی حال را بر سر هموطنان بیگناهمان می ریزند!
آقایان مسئول! چرا در گزارشات شما از عمران و آبادانی ایلام مدینه فاضله و امروزی تر بگوییم یک گام از سوییس جلوتر است، اما در عمل جای دوری نمی رویم، حتی افغانستان و عراق جنگ زده هم از ما پیشی می گیرند؟!
شاید این مساله را درک کنیم که تحریم ها در تامین منابع مالی برای ترمیم خرابی ها چالش آفریده است، اما نمی توانیم از این یک نکته عبور کنیم که آزادی تنها یک قلم از پول های بلوکه شده این ملت، برای حذف تمامی نقاط حادثه خیز کشور کفایت می کند!
چرا باید ملت فهیم و بادرکی که در سخت ترین شرایط همراه و همگام سیاست های کلان کشور باشند و به توصیه ها برای پر کردن شکم هایشان از اشکنه عمل کنند، اما کسی برای جانشان پشیزی ارزش قائل نشود؟! راستی “بای ذنب قتلت “؟!
بیشتر بخوانید: |
جاده هایی به رنگ خون / آقای استاندار چاره ای بیندیشید |
مدیران عزیز ! شما و جان خانواده هایتان ،مسیر خانه باغ های سرطاف پر خطر است ! |
جادههایی که مویه مرگ میسرایند!! |