گفتمان، امین جمشید زاده: علی مطهری به تازگی در مصاحبه اخیر علی اکبر ولایتی درباره روابط با غرب و شرق گفته است:« جناب آقای دکتر ولایتی مشاور محترم رهبر انقلاب در امور بین الملل در مصاحبه ای گفته اند که عقل چه می گوید؟! به سمت غرب برویم که همواره دشمنی کرده یا روسیه که توانسته کمک کرده؟!. این سوأل را به این صورت هم می توان مطرح کرد که به سمت غرب برویم که همواره دشمنی کرده و هرگاه هم که خواسته دوستی کند از داخل برنامه ای پیاده شده که این اتفاق نیفتد یا روسیه که در مقابل امتیازاتی که در دریای خزر و استفاده از پایگاه نظامی و مانند این ها به او داده ایم.
ثانیا این امر دایر نیست بین اینکه به سمت غرب برویم یا به سمت شرق و حتما یکی را انتخاب کنیم. زیرا باید به سمت هر دو برویم و از رقابتی که بین آن ها ایجاد می شود به سود منافع ملی بهره ببریم بدون آن که تحت سلطه آن ها قرار بگیریم.مقصود از سیاست نه غربی نه شرقی که مورد تأکید امام خمینی«ره» بود و مدتی است جمهوری اسلامی آن را رها کرده همین بوده است.
ثالثا درست است که روسیه و چین نسبت به گذشته خود تا حدی تغییر ماهیت پیدا کرده اند و چندان مارکسیست نیستند اما برخی شاخص های حکومت کمونیستی سابق مانند فقدان آزادی بیان همچنان در روسیه و چین حاکم است ضمن آنکه آقای پوتین به دنبال احیای شوروی سابق هرچند نه به همان ماهیت است و چین هم ویژگی ضد دین بودن خود را حفظ کرده چنان که رفتار ضد بشری او با مسلمانان سین کیانگ و اسلام زدایی او را از این منطقه می بینیم و متأسفانه جمهوری اسلامی به خاطر نیاز اقتصادی به چین و آمریکاستیزی افراطی در مقابل این جنایات چین علیه مسلمانان سکوت کرده است.
در تاریخ معاصر ایران هر دو طرف غرب و شرق به کشور ما ظلم و ستم هایی روا داشته اند که در سپهر سیاست در حافظه تاریخی رجال سیاسی، سیاستمداران، خواص و مردم عامه ثبت و ضبط است و تاریخ همواره محل تاخت و تاز این دو قطب که به بلوک شرق و غرب که تا قبل از جنگ سرد جریان داشت بوده است.هرودوت و گزنفون که به پدران علم تاریخ شهره هستند قبل از این تقسیم بندی های رایج به این قضیه اعتراف کرده و به آن اشاره کرده اند.
در تاریخ معاصر ما جنگ های ایران و روسیه یا جنگ ایران و روس نامی است که به دو جنگ بزرگ بین ایران و امپراتوری روسیه در یک دوره۲۵ساله در زمان پادشاهی فتحعلی شاه قاجار شده است که این جنگ ها با شکست ایران از روسیه پایان یافت و بخش هایی از ایران به قلمرو امپراتوری روسیه پیوست و علاوه بر تحمیل دو معاهده ننگین گلستان و ترکمانچای که بی عرضگی، عیاشی و بی سیاستی تمام عیار شاهان قاجار را عملا عیان و آشکار ساخت هشت نامه دست اول از جانب مقامات ایرانی به فرانسوی ها و عثمانی ها وجود دارد که بیان گر و تأیید کننده جنگ های ایران و روس هستند.
از دیگر سو غربی ها هم کارنامه سیاهی در تاریخ معاصر ما به جای گذاشته اند از کودتای۲۸مرداد۱۳۳۲ ه.ش گرفته که با طرح حمایت مالی و اجرایی سیاست اطلاعات مخفی بریتانیا(اس آی اس) و آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا«سیا» و با همراهی بخشی از ارتش شاهنشاهی ایران و کمک طرفداران محمدرضا پهلوی و پشتیبانی مخالفان محمد مصدق مانند سید ابوالقاسم کاشانی با هدف ساقط کردن و سرنگون ساختن دولت قانونی محمد مصدق در۲۸مرداد۱۳۳۲ه.ش رخ داد و در ایالات متحده به نام عملیات تی پی آژاکس نیز یاد می شود و سپس عملیات پنجه عقاب که در ایران به عملیات طبس معروف است که در واقع نام عملیاتی نظامی بود که بوسیله نیروی دلتای نیروی زمینی ایالات متحده در۵اردیبهشت۱۳۵۹هجری شمسی برای آزادسازی آمریکایی های گروگان گرفته شده در سفارت ایالات متحده در تهران انجام شد تا دشمنی ها پنهان و آشکار غرب به سرکردگی ایالات متحده تا امروز که همگان بر آن صحه می گذارند.
اکنون به قول علی مطهری این معادله باید دو طرفه و رقابتی باشد و منافع ملت و دولت ایران در آن به نحو مطلوب و درست تأمین و برآورده شود چرا که دنیای امروز دنیای تعامل، ارتباط و گفت و گو است و اقتصاد که حرف اول را در دنیای پست مدرن امروز که عصر که فناوری اطلاعات، دیجیتال و تکنولوژی است بر همین محور ثقل می چرخد همان حرفی که مائو رهبر سابق چین زده است که:«گربه مهم نیست سیاه یا سفید باشد؛ مهم این است که موش را بگیرد.» و بر همین اسلوب و شیوه است که بنا به پیش بینی تئوریسین ها و پژوهشگران علم اقتصاد دنیا؛ چین تا۲۰۳۰میلادی عملا جای آمریکا را در صدر جدول در رنکینگ اقتصادی جهان قبضه خواهد کرد.
انتخابات۲۷خرداد۱۳۸۴یک انتخابات در نوع خود منحصر بفردی بود که آلترناتیوی شد برای جایگزینی اصلاح طلبان؛سال۸۴سال برخاستن راست از دنده چپ بود.درست در برهه ای که تصور می شد خلاء و شکاف”راست و چپ”بی معنا شده و همه دنیا”راست”شده و در”راست گرایی”گوی سبقت را از یکدیگر می ربایند؛از منتهی الیه راست،چپ هایی متولد شدند که در”چپ گرایی”متبادر کننده و یادآور سوسیالیست های تخیلی بودند و بدین ترتیب”چرخش چپ به راست”پایان چپ گرایی نشد بلکه با”گردش راست به چپ”این بار از دورترین و بعیدترین نقطه چپ ها احیا شدند و این قانون لنینی دگر بار اثبات شد که”انتهای چپ روی راست گرایی است”؛هر چند حالا باید این جمله را در خصوص انتخابات پارسال ۲۸خرداد۱۴۰۰ هجری شمسی این گونه تعدیل و اصلاح کرد که”انتهای چپ روی راست گرایی است.
“کارل مارکس به عنوان لیبرال و دانشمندی که قواعد تاریخی را کشف کرده بود با این نوع دخالت در تاریخ بیگانه بود.اگر او روزی از تغییر تاریخ سخن گفته بود در واقع به انقلاب هایی اشاره داشت که محصول طبیعی تحولات اجتماعی و طبقاتی هستند نه اراده دولت ها و تانک ها،هفتاد سال پیش از لنینیسم اکنون و در ایران نواصولگرایی برخاسته از منتهی الیه چپ نومحافظه گرایی همان وظایف را بر اساس آرمانی دیگر برعهده گرفته است؛دو ایدئولوژی با وجود اختلافات محتوایی عمیق درباره مالکیت و مذهب درباره دولت و قدرت نظریه ای واحد دارند.
جمهوری خواهان ینگه دنیا هرگز در طول رقابت های خود با دموکرات ها سعی نکرده اند پرچم دار دموکراسی در جهان باشند ولی در ایران قواعد بازی عکس این قائده است و اصولگرایان در ایران مدعی گره نزدن معیشت مردم به برجام، عدالت و احیای اقتصاد هستند؛جان اف کندی به عنوان دموکراتی پر شور در عصر جنگ سرد گمان می کرد می تواند با ایجاد جنبش اصلاحات ارضی در جهان تاریخ را اداره و دموکراسی ایجاد کند.در آن عصر جمهوری خواهان از مخالفان این نوع دموکراسی سازی بودند.
لیبرالیزه کردن مناسبات اقتصادی و اجتماعی در ایران از دوره اکبر هاشمی رفسنجانی آغاز شد؛احیای فن سالاری” تکنوکراسی”و اصلاح قوانین دولت گرایانه اقتصاد مهمترین اقدامات دورانی بود که به نام عصر سازندگی لقب گرفت و شناخته می شود؛گسترش روابط تجاری با جهان،آزادی های اجتماعی و رشدطبقه متوسط شهری سبب شد روشنفکران نیز به عنوان نمایندگان این طبقه بدون اراده حکومت نفوذ بیشتری یابند و سرانجام در۲خرداد۱۳۷۶با انتخاب راهی تازه و گفتمانی جدید با انتخاب سیدمحمد خاتمی نسبت به تکنوکرات ها نفوذ گفتمانی بیشتری بیابند.
به تدریج چپ هایی که در آغاز با اصلاحات اقتصادی هاشمی سر عناد و مخالفت داشتند و نسبت به بازگشت سرمایه داران و حاکمیت تکنوکرات ها هشدار می دادند با طراحی پروژه توسعه سیاسی،پروژه توسعه اقتصادی هاشمی را تکمیل کردند و خود به لیبرال هایی راسخ مبدل شدند که توسعه ناتمام فن سالاران را برنمی تافتند.
بر همین شیوه و اساس بود که هر دو جریان در انتخابات۸۴ شالوده و بنیاد خود را بر پایه طبقه متوسط بنا نهادند ولی گسست و شکاف فقیر و غنی کماکان وجود داشت و شکاف مرکز و پیرامون هم بر آن افزوده شد و باعث بوجود آمدن طبقه ای جدید در کالبد اجتماع از تلفیق دو زیر طبقه«کارگران» و « کارمندان» به نام« کارگرمندان» انجامیده است؛ اما عدم موفقیت تکنوکرات های اعتدال گرا در سه سال پایانی دولت دوازدهم بر اثر کرونا و تحریم توأمان ایالات متحده که پس از خروج از برجام در۱۸اردیبهشت۹۷عملیاتی شد در واقع یک تروریسم تمام قد اقتصادی و پزشکی بوسیله ینگه دنیا به سکانداری رییس جمهور سابق افراطی این کشور”دونالد ترامپ” با راهبرد کور”فشار حداکثری”که با انتخاب همتای دموکرات وی در سوم نوامبر۲۰۲۰به شکست انجامید علیه ملت و دولت ما تحمیل شد و حالا ایران با گروه۱+۴ پس از چند دور مذاکرات احیای برجام برای رفع کامل تحریم ها در دولت سیزدهم در یک بازه دوماهه توقف مذاکرات پس از آخرین دیدار علی باقری کنی معاون دستگاه دیپلماسی و مورا در دوحه به محاق رفته است.
بیشتر بخوانید: |
پاسخ علی مطهری به ولایتی: از ژست انقلابیگری دست برداریم |
علی مطهری: اظهاراتم در مورد «ابراهیم یزدی»٬ «نهم دی» و «موضوع حصر» را دلیل ردصلاحیت اعلام کردند/ گفتند، نظرم خلاف نظر رهبری است |