گفتمان، علی اصغر اسدی: یکی از جامعه شناسان ایلامی در جمع محدودی از همکاران خود در خصوص موضوع آسیب های اجتماعی مشغول صحبت بود ،به نکته ظریفی اشاره کرد ؛
گفت که چند وقت پیش برای بررسی موضوع ساماندهی تکدی گری به جلسه ای در استانداری دعوت شدم .
اعضای جلسه کم و بیش و جسته و گریخته مسایلی را مطرح کردند تا اینکه نوبت به من رسید ،سخنرانی من به این جمله کوتاه بسنده شد :
بسم الله الرحمن الرحیم ،،نابسامانی در این جلسه بیداد می کند ،تا خود به سامان نرسید نمی توانید جمع دیگری را سامان دهید . والسلام !
در این سخنرانی کوتاه معنای وسیعی نهفته است که شاید با تعمق و تعمل در آن ،ریشه بسیاری از گرفتاری ها ،مشکلات و ناکارآمدی های منجر به شکل گیری آنها نهفته است و بدلیل کشیده شدن پرده سیاست بازی ،تملق و قبیله بازی بر روی چشمان سیاست گذاران ،این موضوع چندان به چشم نیاید.
این روزها اگر پای سخنان مدیران بنشینید ،بعید می دانم از توسعه و ابزار آن سخن به میان نیاید ،اما به گاه عمل تنها چیزی که نمی شناسد توسعه است ،می گویید چرا ؟چون معنای توسعه را نمی داند و این مدیر به صورت اتفاقی در جایی قرار گرفته است که به آن تعلق ندارد .
به معنای ساده تر باید گفت که ما برای پشت سرگذاشتن موانع و رسیدن به توسعه به مدیرانی دل بسته ایم که به حوزه ای که درآن قرار گرفته اند هیچ شناختی ندارند ،آسانسوری بالا آمده و نه پشتوانه علمی و تخصص بلکه با رانت سیاسی یا قبیله ای در این جایگاه قرار گرفته است .
چنین مدیری تا بیاید به معلومات دستگاهش شناخت پیدا کند ،یا رضایت تکیه گاه و جریان سیاسی اش را جلب کند یا بزرگان قبیله اش را اقناع نماید ،دوره مدیریتش تمام شده و یکی مثل خودش بر جایگاهش تکیه زده است !آیا با وجود چنین مدیرانی باید به توسعه امیدوارم بود ؟!
امروز بیشتر دستگاههای اجرایی ،خدماتی و آموزشی تخصص محورند و در روند توسعه تاثیر مستقیم دارند اما توسط افرادی مدیریت می شوند که از حداقل های دانش و تخصص مرتبط با آن دستگاه بی بهره اند .
واکاوی وضعیت مدیریت دستگاههای تخصص محور نشان می دهد که در اغلب آنها افراد یا بر پایه نگاه سیاسی و مولفه های ایدئولوژیک انتصاب شده اند یا در پشت آنها رانت مدیریتی خوابیده است .
به زبان ساده تر باید گفت که اینجا هیچ چیزش سر جای خود نیست ،نظامی یا وزیر است و وکیل ،اخوندی که بالاترین تخصصش مسایل فقهی مثل مبطلات نماز و روزه است برای دیپلماسی خط و نشان می کشد ،مهندسش راننده است و دکترش انبوه ساز !بی شک با چنین ترکیبی ،بردن امری محال است .
قدری باید تعصب ، تملق و جانبداری را از خود دور کرد و بر پایه واقعیتی که خود به آن ایمان داریم اما جرات بیان آن را نداریم به مسائل کشور و استان ورود کنیم .
چرا باید قبیله سالاری و باند بازی در انتصاب مدیران دستگاههای تخصصی تعیین کننده باشد یا تخصص جای خود را به دیگر مولفه های ایدولوژیک بدهد که مدیران یا از پرداختن به امور تخصصی خود عاجز باشد یا اینکه برای تملق و حفظ جایگاهی که به آن تعلق ندارد ،دستگاه تخصصی را به تکیه مبدل کند ؟!
با این وضعیت می خواهیم به توسعه برسیم ؟! باور کنید محال است ،مگر می شود دستگاههایی که پیشران توسعه قلمداد می شوند توسط مدیرانی اداره بشوند که بالاترین تجربه اشان فرماندهی پایگاه مقاومت بسیج آن اداره است ؟!آنوقت از این دستگاه چگونه باید نقش آفرینی در توسعه را انتظار داشت .
سیاستگذاران و تصمیم سازان باید این نکته را مدنظر داشته باشند که تعهد خوب است اما باید مقدم بر تخصص نباشد ،برای مدیریت یک دستگاه تخصصی باید یک متخصص متعهد گزینش شود نه یک متعهد بی تخصص !
همه این ها را گفتیم که یادتان باشد برخی تصمیمات و اقدامات شما تیشه ایست بر ریشه توسعه وپیشرفت !میگویید چرا ؟!مگر مراکز دانشگاهی پبشران توسعه کشور و مرکز تربیت نیروی متخصص برای توسعه کشور محسوب نمی شوند ؟!
مگر امروز اقتصاد پاشنه آشیل کشور و عامل مهم تامین کننده ابزارهای توسعه نیست ؟!پس چرا با نگاه سیاسی و قبیله ای ،مدیر متخصص اقتصاد و بادانش یک دانشگاه را برکنار و یک دامپزشک را بر جای او می نشانید ؟! آیا این رفتار تکمیل کننده رفتار نادرست و قبیله سالارانه نشاندن یک غیر متخصص بر مسند مهمترین جایگاه تصمیم گیری اقتصاد استان نیست ؟!
کلاه خودتان را قاضی کنید ،نمی شود از یک سو ژست روشنفکری گرفت وبرای توسعه گلوپاره کرد ،اما در عمل افرادی ضد توسعه را بر مصادر مدیریت گماشت !همین تعارض پدر این مملکت را در آورده است !!!