گفتمان، علی اصغر اسدی::مرگ خانم مهسا امینی در مقر گشت ارشاد پلیس و واکنش های متعدد به این رویداد تلخ را می توان بدترین اتفاق دوره اخیر نامید.
آنگونه که پلیس اعلام کرد و فیلم دوربین های مدار بسته نشان می دهد ،این خانم جوان اهل کردستان دچار حمله قلبی شده و پس از چند روز کما بدلیل همین موضوع در بیمارستان فوت شد .
اینکه قبل از ورود به مقر یا حین انتقال وی به مقر مشاجره ای صورت گرفته یا ضربه ای به ایشان وارد آمده باشد یا خیر موضوعی است که پزشکی قانونی و دستگاههای مسئول باید به آن پاسخ دهند و مجالی برای قضاوت درباره آن نیست .
البته نگارنده بر این باور است که خواه مهسا براثر ضربه فیزیکی به کما رفته باشد و خواه براثر بیماری قلبی یا هر بیماری که این روزها برخی برای تبرئه پلیس برای این خانم بر شمرده اند ،عامل اصلی مرگ ایشان پلیس گشت ارشاد است ،چرا که حتی اگر این خانم دارای بیماری قلبی هم باشد ،استرس ناشی از برخورد گشت ارشاد عامل تشدید بیماری وی خواهد بود ،پس اینجا دنبال تبرئه پلیس و گشت ارشاد نیستیم و باید پاسخگوی مرگ این دختر و تشویش اذهان عمومی باشند و این موضوع جای هیچ بحثی نیست.
اما بررسی واکنش های گسترده صورت گرفته در فضای مجازی و رسانه های برون مرزی نشان می دهد که این روید کم نظیر از ظرفیت لازم برای تبدیل به یک بحران اجتماعی برخوردار بود.
بنابراین نمیتوان این گزاره را دور از ذهن دانست که بخش قابل توجهی از افکار عمومی آبستن رویدادهای اجتماعی است که باید مورد توجه قرار گیرد و از سویی نیز نباید نقش سیستم های اطلاعاتی و ابزار رسانه ای دشمن در سوء استفاده و ماهیگیری از آب گل آلود را نادیده گرفت.
با توجه به تلاش رسانه های معاند برای قرار دادن حاکمیت در مقابل مهسا امینی و همچنین تبدیل آن به یک بحران فرقه ای ،صرف نظر از عامل اصلی این رویداد تلخ خواه با ضربه فیزیکی و خواه بیماری زمینه ای قلبی، نمیتوان خطای یک فرد و در سطحی بالاتر حتی یک سازمان را به نام تمام حاکمیت نوشت هرچند براین باوریم که رویه اتخاذ شده برای تغییر پوشش زنان از سوی پلیس بعنوان نیروی مجری قانون و امنیت ساز تحت عنوان گشت ارشاد بدلیل تاثیرات منفی که از حیث داخلی و بیرونی متوجه نظام کرده است، رویه ای قابل قبول نیست و باید تجدید نظر جدی در خصوص آن اتخاذ شود.
اما با وجود شکل گیری این رویه غلط که محمل شکل گیری انتقاداتی به نیروی انتظامی و حتی حاکمیت شده است بازهم براساس خط دشمنی که رسانه های معاند با کلیت نظام در پیش گرفته اند باید مراقبت کرد چهره های داخل نظام به مجری برنامه های سیاه جریان معاند در درون کشور تبدیل نشوند.
مرگ مهسا امینی رویدادی تلخ بود که همه کشور را داغدار کرد اما درد عمیق این سوگ نباید زمینه احساسی شدن و قرار دادن حاکمیت در مقابل این جوان ،خانواده ایشان و منطقه محل زندگی را فراهم آورد، سناریویی که رسانه های معاند و چهره های مخالف نظام بر بستر این رویداد ترتیب داده اند.
اینکه بدنبال این اتفاق، رییس جمهور کشور از محل برگزاری یک نشست بین المللی، وزیر کشور را مسئول پیگیری این رویداد می کند معاون امور بانوان در تماس با خانواده ایشان موضوع قول پیگیری می دهد یا اینکه سخنگوی دولت به این موضوع واکنش نشان داده و ازسویی نیز شخص رییس جمهور در تماس با خانواده، مهسا را دختر خود خطاب و قول پیگیری و جلوگیری از تضییع حق آن مرحومه را می دهد معنایی جز یکی بودن حاکمیت با این جوان متوفی و خانواده داغدار ایشان نمیدهد.
اینکه استاندار بعنوان نماینده عالی دولت در استان کردستان و فرمانده عالیترین مقام امنیتی استان در مراسم ختم این مرحومه حاضر می شود دیگر جایی برای قرار گرفتن نظام در مقابل مهسا امینی باقی نخواهد گذاشت .
البته می توان موضوع را به این نحو نیز بیان کرد که مرگ مهسا امینی بهترین هدیه به امثال مسیح علینژاد، رسانه های معاند ایران اینترنشنال و بی بی سی و … بود، اتفاقی خوشایند برای آنان تا بر بستر آن اهداف شوم تفرقه افکنانه و هرج و مرج آفرین خود را دنبال نمایند.
اما حضور مسئولین سطح اول کشور در کنار خانواده متوفی نشان داد که مردم و مسئولین یکی بوده و اختلاف نظرهای درون خانوادگی هرگز مجالی به مداخله جویی فرصت طلبان آن ور آبی برای اجرای برنامه های آنان را نخواهد داد.
شاید بخشی از مردم ایران با سیاست هایی همگون گشت ارشاد مخالف باشند و به شیوه برخوردها انتقاد داشته باشند اما این مخالفت هرگز به معنای ریل گذاری برای فرصت طلبان مدعی مدافع حقوق بشر در فرسنگ ها دورتر از سرزمین مان نخواهد بود .
البته مسئولین کشور باید بیش از این مراقبت به خرج دهند تا تصمیمات نادرستی همچون گشت ارشاد اینکونه بستر ساز خطاهایی نشود که موج سواری امثال مسیح و رسانه های معاند، ایجاد بحران های اجتماعی را بر بستر آن دنبال نمایند.
همدلی مسئولین با خانواده مهسا امینی نشان داد که بر خلاف ادعای بوقچی های معاند و مخالفین نظام، داغ مردم و مسئولین ما داغی مشترک است و همین همدلی پروژه بحران سازی بر بستر مرگ یک هموطن را عقیم ساخت، اما در عین حال مسئولین ما باید بیش از پیش مراقب رفتارها و سیاست های دستاویز ساز باشند و البته مردم و نخبگان کشور هم مراقبت کنند تا پیاده نظام رسانه های و چهره های معاند کشور نشوند.
ثبت دیدگاه