صدای مردم شنیده شود /این به نفع امنیت ملی کشور است
02 مهر 1401 - 8:30
بازدید 332
13
اینکه تصور شود با حضور بخشی از جامعه در خیابان و حمایت از سیاست های نظام ،صدای بخش منتقد خفه می شود این یعنی پاک کردن صورت مساله و بنوعی روشن نگاه داشتن آتش در زیر خاکستر معنا و مفهوم می باید
نویسنده : علی اصغر اسدی
پ
پ

گفتمان، علی اصغر اسدی:: مردم ما در سال ۵۷ انقلاب اسلامی بعنوان بزرگترین رویداد قرن را رقم زدند ،متعاقب آن بیش از ۹۸درصد مردم، جمهوری اسلامی را بعنوان یک سیستم سیاسی انتخاب کردند .

پس از شکلگیری انقلاب نیز انواع رخدادها از ترور و کودتا گرفته تا جنگی هشت ساله را بر علیه این انقلاب و نظام شاهد بوده ایم ،در همه این بحران ها همواره این مردم در کنار نظام قرار داشته اند.

پس از جنگ تحمیلی نیز با آغاز جنگ اقتصاد همه جانبه علیه کشور، باز هم این مردم سخت ترین شرایط را تحمل کرده اند، به معنای دیگر در شرایط تحریم اقتصادی، مواهب و آثار دور زدن تحریم ها نصیب عده ای گردیده اما این مردم آثار منفی ناشی از این جنگ اقتصادی را به جان خریده اند.

در یک کلام می خواهم اینچنین بگویم که این مردم خود انقلاب کردند، سیستم سیاسی را خود برگزیدند، همه جوره در ترورها، جنگ هشت ساله و جنگ اقتصادی پای نظام و کشور ایستاده اند، سختی کشیده اند، هرجایی هم که به حضورشان نیازی بوده، کم فروشی نکرده اند و با حضورشان بسیاری از توطئه های بیرونی را خنثی کرده اند.

اما امروز چهل سال از عمر این انقلاب گذشته است، نسل ها عوض شده اند، نگاهها تغییر یافته، خواسته ها، شیوه زندگی و تعریف مردم از زندگی دچار دگرگونی عمیقی شده است.

تکنولوژی ارتباطات رشد شگرفی را تجربه کرده و با تغییر سبک و سیاق زندگی، خواسته و مطالبات مردم نیز تغییر کرده است، همپای گسست نسلی باید نگاه به این مردم و‌ سطح انتظاراتی که از آنها می رود تغییر کند.

نباید این تصور وجود داشته باشد که مردم همان مردم دهه اول انقلابند، جوانان و نوجوانان نیز همانند آن دوران می اندیشند، اگر این تصور در تصمیم گیران ما وجود داشته باشد و بر اساس آن تصمیم گیری می کنند، یقینا دچار خطای راهبردی عمیقی شده اند.

باید این واقعیت را بپذیریم که تغییر در پارادایم ها ،انتظارات ‌،نوع وسطح خواسته ها تغییر کرده و مطالبات مردم از حاکمیت بنحو چشمگیری افزایش یافته است.

با وجود تکنولوژی و عصر انفجار اطلاعات نمی شود مردم را در دوران دهه اول انقلاب حبس کرد، بدیهی است شرایط جاری سطحی از نگاهها به زندگی و‌ سبک و سیاق زیست را تعریف کرده و مردم بر اساس آن از حاکمان مطالبه گری می کنند.

طبیعی است در چنین شرایطی وقتی مطالبات درحوزه اقتصادی، اجتماعی سیاسی و اشتغال و رفاه و انطباق آن با سطح رفاه دیگران بر آورده نشود، این مسأله به شکل گلایه انباشته می شود و در مقطعی نیز به دلایلی مردم قادر به بیان آن نمی شوند، آنگاه شاهدیم به بهانه ای همچون مرگ یک هموطن، این فنر رها شده و به شکل اعتراضات خیابانی و گاها نیز بدلیل نبود مهارت دو سویه هم در مردم و هم در نیروهای حافظ امنیت، این اعتراضات به خشونت گراییده می شود.

اگر امروز می بینیم بخشی از جامعه به بهانه یک اتفاق به خیابان ریخته و از سویی بدلیل تحریک های بیرونی دست به خشونت می زنند، نتیجه یک بی تفاوتی عمیق به مطالبات انباشت شده مردم است.

خواه این اعتراضات به بهانه مرگ یک هموطن باشد، خواه با تحریک رسانه های معاند صورت گرفته باشد، این مسأله نباید مسئولین را از اصل موضوع یعنی مطالبات و خواسته های مردم غافل نماید.

باید به جای تبیین غیر واقع از رویداد اعتراضی جاری و اتصال آن به عوامل بیرونی، با رویکردی واقع گرایانه به مسأله نگریسته شود و به جای تسکین بخشی مقطعی، با ریشه یابی واقعی این معضل را درمان کرد.

باید با تشکیل کمیته های حقیقت یاب متشکل از جریانات مختلف سیاسی، ریشه شکل گیری بحران های اجتماعی در کشور را شناسایی کرد، اینکه برای مقطعی با گسیل بخش دیگری از جامعه، فضا را مدیریت کنیم، نمی شود نامش را درمان بگذاریم.

باید بپذیریم که این افرادی که امروز در کف خیابان با عصبانیت مطالبات خود را جستجو می کنند بخشی از مردم کشور ما هستند، باید ریشه یابی شود که چرا این بخش از مردم براحتی تحریک می شوند و هنجارها را نادیده گرفته و دست به خشونت می زنند.

اطمینان می دهیم اگر خواسته های این مردم مورد توجه قرار گیرد و برای درمان آن چاره جویی شود، رسانه برون مرزی که سهل است بلکه تمام دنیا هم بسیج شود این مردم را وادار به خشونت برعلیه ساختارهای درون کشوری که خود پایه گذاری کرده اند، نخواهند کرد.

مسئولین ما باید صدای این بخش از جامعه را بشنوند، این واقعیت را بپذیرند که هم بخشی از جامعه که این چند روز در کف خیابان صدایشان را بلند کرده اند مردم این کشورند و هم کسانی که امروز برای اعلام انزجار از رویداد های تلخ این چند روز راهپیمایی کردند از همین مردم اند.

اینکه برخی از جامعه برای بیان اعتراض به خیابان ریخته اند را نادیده گرفت و با ورود بخشی دیگر از جامعه بعنوان حامی نظام تصور شود بحران فروکش کرده است، نشات گرفته از یک سطحی نگری مزمن در مدیریت بحران های اجتماعی است که می تواند به مرور آسیبی جدی به کلیت نظام وارد آورد.

آری ! دشمنی ذات دشمن است، نظام و‌ کشور ما دارای دشمن است، مدام در حال برنامه ریزی و توطئه هستند، شکل دشمنی ها از رسانه ای و فرهنگی به نظامی تغییر یافته است، مسئولین ما باید با برنامه ریزی و‌ شنیدن صدای اعتراضات و ‌انتقادات، بهانه دست دشمن ندهند.

ایران متعلق به همه مردم است، همانگونه که رهبری نظام بارها به این نکته تاکید ورزیده اند، این نظام و این کشور متعلق به همه ایرانیان با هر دیدگاه و گرایشی است، حتی آنهایی که امروز صدای خود را در خیابان بلند کرده اند مردم این کشورند.

نباید با خط کشی خودی و‌ غیر خودی، به جای تلاش برای نزدیک کردن مردم و جلوگیری از خدشه به ایران متحد، بخش ناراضی مردم را از کشور جدا و به حال خود رها کرد، بلکه باید با اهتمام به مطالبات این قشر و جلوگیری از گسست بین این دو طیف از جامعه، مانع از آسیب به اتحاد کشور شد.

آری ! مردم ما انقلاب کردند، خون دادند، سختی کشیدند، هر گونه رنج را به جان خریدند تا امنیت و آسایش داشته باشند، یقینا این مردم برای حفظ این آسایش و امنیت باز هم حاضر به پرداخت هزینه هستند.

پس باید مراقبت شود که این وحدت دچار خدشه نشود، باید مواظبت کرد با واکنش غیر عقلانی به بخشی از معترضین و جدا کردن خط آنان از آشوبگران، به شکاف اجتماعی دامن زده نشود، اینها مردم عصبانی هستند نه ضد انقلاب!

اینکه تصور شود با حضور بخشی از جامعه در خیابان و حمایت از سیاست های نظام، صدای بخش منتقد خفه می شود این یعنی پاک کردن صورت مساله و بنوعی روشن نگاه داشتن آتش در زیر خاکستر معنا و مفهوم می باید.

صد البته باید توصیه دلسوزان و‌ دلسوزی آنان برای نظام جدی گرفته شود، به آن عمل شود و برای رفع مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم گامهای اساسی برداشته شود، اگر هم برخی قوانین محل انتقاد است، این قوانین به نفع نظام اصلاح شود.

خلاصه اینکه ایران با وجود همه ایران معنا می باید، خودی و غیر خودی کردن مردم آفتی بزرگ برای امنیت کشور است، باید به این واقعیت تن داد که آنهایی که چند روزیست صدای اعتراضشان بالاست از جنس همین مردمی هستند که پدرانشان چند دهه پیش با ۹۸درصد نظام سیاسی جاری را برای مدیریت کشور برگزیدند، اگر این نگاه عقلانی در مدیران شکل گیرد، می شود برای همیشه ریشه بحران ها را خشکانید.

آری! مصالح کشور، منافع ملی و ضرورت حفظ امنیت ملی کشور اقتضا می کند که برخی صداها هم شنیده شود و برایشان برنامه ریزی کرد.

یادتان باشد که این نظام و این سیستم و امنیت موجود در آن محصول پایمردی و استقامت این مردم است، پس حتی باید صدای اعتراض آنان را هم تکریم کرد و با حفظ آنان در پازل انقلاب، کید دشمنان را به خودشان برگرداند.

بیشتر بخوانید:
ابعاد درگذشت «مهسا امینی» روشن شود/این شیوه برخورد با مسئله حجاب به جایی نمی‌رسد
مرگ «مهسا امینی »و چند نکته !/تکلیف حجاب را روشن کنید!

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.