گفتمان، علی اصغر اسدی:: رویدادهای چند روز گذشته کشور که منجر به شکل گیری حرکات اعتراضی از سوی بخشی از مردم و در نهایت به اغتشاش ،تخریب گری و سر دادن شعارهای هنجارشکنانه علیه شخص اول مملکت شد حاوی پندها و درس هاییست که باید مورد توجه مسئولین و دست اندرکاران کشور قرار گیرد.
گرچه عده ای همچنان در تلاش هستند که با تحلیل وارونه از اتفاقات اخیر، آن را نتیجه تلاش مستقیم دشمن قلمداد کنند، اما دلسوزان نظام در خصوص چرایی این رویداد نظر دیگری دارند.
عقیده ای از این دلسوزان که البته نگارنده در چند مطلب پیشین به صراحت بدان اشاره داشت، رویداد اخیر نتیجه بی توجهی به مطالبات و خواسته های مردم در حوزه های گوناگون نظیر مشکلات اقتصادی، معیشتی و اشتغال است که از سوی دولت های گوناگون مورد بی توجهی قرار گرفته است.
در حالی که مردم در طول سال های گذشته انتظار بهبود شرایط را داشتند، اما به رغم وعده بهبود معیشت از سوی دولت سیزدهم، اما این دولت در قالب طرح اصلاح اقتصادی با حذف یارانه ها، بخش قابل توجهی از کالاهای اساسی را از سفره مردم نیز خارج و از نظر معیشتی بخش قابل توجهی از مردم در مضیقه قرار گرفتند.
حال دولت به جای چاره اندیشی برای رفع مشکلات اساسی مردم، بهبود وضع معیشت، تغییر در اقتصاد خانواده ها، به مقوله فرهنگی ورود کرده و با اصرار سعی در تغییر سبک و شیوه پوشش مردم تحت عنوان حجاب اجباری نموده است.
تلاشی که با میدان داری گشت ارشاد در طول ماههای اخیر انتقادات بسیار زیادی را متوجه حاکمیت نموده است، این در حالی بود که رییس جمهور سیزدهم در اظهارنظری تبلیغاتی در خصوص گشت ارشاد گفت :ما گشت ارشاد داریم اما برای مسئولین !
تقارن مجموعه مشکلات تلنبار شده از یک سو و تلاش برای تحمیل نوعی از سبک پوشش با مرگ خانم مهسا امینی در مقر گشت ارشاد که با واکنش گسترده مردم همراه شد، همچون یک جرقه منجر به شکل گیری تجمعات اعتراضی در کشور شد.
موضوعی که متعاقبا با تحریک رسانه های خارجی و فعالین شبکه های اجتماعی و تعدادی از رسانه ای معاند سمت و سویی دیگر پیدا نمود، اما در عین حال نمیتوان دشمن را بصورت صد در صدی عامل شکل گیری این تحرکات دانست.
گرچه انتظار می رود که دلسوزان نظام با هر گرایش و دیدگاهی یا تحلیل منطقی و منطبق بر واقعیات، مسئولین و تصمیم گیران کشور را به اتخاذ تصمیم برای رفع مشکلات مردم و انسداد معابر شکل گیری چنین رویدادهایی با عواقب مخرب برای نظام وادار نمایند اما صدور بیانیه ها و برخی موضع گیری ها ازسوی چهره ها و گروه های سیاسی و فرهنگی قابل تامل است.
تحلیل های کاملا غیر واقع از چرایی شکل گیری رویداد اخیر که می تواند با ایجاد انحراف در اذهان تصمیم گیران کشور و عدم اتخاذ تصمیم برای چاره جویی رفع مشکلات و تامین مطالبات مردم، زمینه رسوب دوباره این مطالبات و مشکلات شوند.
بیانیه جبهه فرهنگی انقلاب در خصوص ریشه های شکل گیری این رویداد را می توان سطحی ترین نگاه به رویداد تلخ اخیر دانست، نگاهی فاقد محتوی و عاری از واقعیت در صحنه رویداد که اعتنای به آن از سوی مسئولین بی شباهت به برنامه ریزی های دشمن برای ناکارآمد سازی مسئولین و تولید نارضایتی عمومی نیست.
جبهه فرهنگی انقلاب در حالی چرایی این رویداد را انتقام دشمن بدلیل موفقیت یکساله دولت در حوزه اقتصادی قلمداد کرده است که از قضا ریشه تمامی نارضایتی های مردم را باید در گرانی چند برابری کالا و خدمات و کاهش شدید قدرت خرید مردم جستجو کرد.
در بخش دیگری از این بیانیه دستاورد دولت در سفر به نیویورک عامل انتقام جویی دشمن در کف خیابان عنوان شده است، هر چند همزمانی سخنرانی رییس جمهور و سفر ایشان به نیویورک با قطعی اینترنت کشور باعث شد تا خبر چندانی از سفر رییس جمهور به دست مردم نرسد اما یقینا دستاورد سازی برای سفری که هیچ تاثیری در سفره مردم ندارد خود یکی از وجوه بی اعتمادی مردم به مسئولین است.
چرا وقتی که مردم واقعیت های میدان نظیر تاثیر این سفر بر اقتصاد کشور و خانواده را با ادعای مطروحه منطبق می کنند آن را مبنایی برای قضاوت و راستی آزمایی مسئولین خود قرار می دهند.
از دیگر عوامل شکل گیری رویداد اخیر از سوی جبهه فرهنگی همچون موضوع شانگهای و اربعین صرف نظر کرده و این نکته را یادآور می شوم که با وجود چنین حضراتی در کشور که یک پای ثابت نارضایتی آفرینی محسوب می شوند، دیگر کشور و نظام به دشمن خارجی بی نیاز است.
ثبت دیدگاه