گفتمان، علی اصغر اسدی:رویدادی که به دنبال مرگ خانم “مهسا امینی” در قرارگاه گشت ارشاد پلیس آغاز و با تغییر جهت از یک اعتراض مدنی به آشوب و خشونت، تصویری متفاوت از وضعیت اجتماعی کشور پیش روی جامعه و جهان ترسیم کرد.
هرچند نمی توان نقش تحریک رسانه های بیگانه و معاند در دمیدن به آتش خشونت ها و تبدیل مسیر آن از یک حرکت اعتراضی مسمالمت آمیز به آشوب، بلوا و تخریب اموال عمومی را نادیده گرفت، اما نمی توان چرایی این رویداد را به صورت صد در صد به دشمنان و معاندین نظام منتسب کرد.
به هر تقدیر آنانی که در طول دو سه هفته اخیر با حضور در کف خیابان، مطالبات و خواسته های خود را از مسئولین کشور فریاد می زنند، خوب یا بد مردم کشور، زاده این آب و خاک و شناسنامه خود را از ثبت احوال همین کشور دریافت کرده اند.
بنابراین یکی از بدیهی ترین نیازها برای شناسایی ریشه های این رویداد اجتماعی و امنیتی، واقع بینی، ارائه تحلیل واقع بینانه از چرایی این رویداد، بیان واقعیت های اجتماعی و سیاسی کشور و شناسایی ریشه های اصلی حضور مردم در کف خیابان بدون حب و بغض از سوی صاحب نظران، تحلیل گران و رسانه ها و صد البته پذیرش آن از سوی تصمیم گیران و مدیران ارشد کشور بر اساس این تحلیل ها در راستای تأمین مطالبات این بخش از مردم و فروکش کردن این تحرکات مخرب و آسیب زا و جلوگیری از دامنه دار شدن آن است.
در گام اول، مدیران ارشد کشور باید با پرهیز از فرافه کنی در خصوص این تجمعات اعتراضی خشونت بار در نقاط مختلف کشور، باید به فهم درستی از چرایی شکل گیری تجمعات اعتراضی رسیده و بپذیرند که این جماعتی که هفته هاست در خیابان ، دانشگاه ها و مدارس صدایشان را بلند کرده اند از جنس همین مردم بوده و دشمن خطاب کردن این جماعت تمام مسیرها برای تأمین مطالبات مردم را مسدود خواهد کرد.
چرا که بر این باوریم مدام که این جماعت را مردم قلمداد نکرده و آنان را نیروهای دشمن با اهداف تخریبی خطاب نمایند، نمی توان به اتخاذ تصمیم های اصلاحی و ایجاد تغییرات اساسی در سیاست ها و برنامه های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی از سوی ارکان مختلف کشور امیدوار بود، از سویی استمرار این نوع نگاه و نادیده گرفتن مردم از سوی مسئولین به هوای دشمن بودن آنها، قطعا مسیرها برای اصلاح امور مسدود و جریانات جاری را همچون آتش زیر خاکستر به جان امنیت ملی کشور خواهد انداخت.
چنانچه مسئولین واقع بینانه در مسیر شناخت جنس معترضین و پذیرش واقعیت مردمی بودن اعتراضات گام بردارند یقینا گام های بعدی هموار و به معنای دیگر بخش قابل توجهی از مسیر برای حذف این چالش اساسی، اجتماعی و امنیتی نظام طی خواهد شد چراکه ولو اینکه این حرکات اعتراضی با تحریک رسانه های بیگانه به تخریب اموال عمومی، اهانت به مقدسات، ساختار شکنی و خشونت منجر شده و از چهارچوب های مدنی خارج شود، بازهم نمی توان عنوان مردمی بودن زا از آن زدود.
چراکه اگر فضایی برای اعتراض و مطالبه گری ناشی از سومدیریت ها و تصمیم گیری های غلط شکل نگیرد آنگاه مجالی برای موش دوانی دشمنان و تحریک مردم پیدا نخواهد شد. پس باید ابتدا به دنبال پاسخ این سوال بود که چرا مردم صدایشان را بلند می کنند؟ چرا به راحتی با تحریک بیگانگان حرکات اعتراضی به خشونت کشیده می شود؟
با فهم درست از جنس معترضین رویدادهای اخیر به پذیرش واقعیت های صحنه به عدم پذیرش تحلیل های وارونه جانبدارانه می توان پاسخهای منطقی برای این سوالات یافت و راهکارهای عینی موثر برای کنترل این ناآرامی ها نیز پیدا کرد البته راهکار منطقی برای فایق آمدن بر این بحران اساسی، تقسیم بندی قشری و سنی تجمع کنندگان و شناسایی مطالبات و نیازهای واقعی آنان از جنس فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است.چراکه مطالعه طیفی از معترضین فرهنگی، طیفی سیاسی و بخشی نیز معیشتی و اقتصادی است.
ذکر این نکته هم ضروری است که شناسایی معترضین و پذیرش مردمی بودن آنان می تواند در تغییر شیوه برخورد با تجمع کنندگان کارساز واقع شده و به شکل خیره کننده ای در تشدید یا کنترل ناآرامی ها و یا کاهش یا افزایش کمی معترضین اثرگذار باشد.
چراکه اگر به تجمع کنندگان به دید دشمن نگریسته شود. یقینا ابزار و شیوه برخورد نیروهای انتظامی و امنیتی نیز متناسب با آن تغییر و همین موضوع به خشونت، واکنش متقابل و تسری آن به بخش بی تفاوت جامعه و الحاق آن به تجمع کنندگان منجر خواهد شد، موضوعی که افزایش دامنه اعتراضات و تبدیل آن به چالشی امنیتی برای کشور و صد البته دخالت و تحریک دشمنان را به دنبال خواهد داشت.
نیروهای امنیتی انتظامی و دستگاه قضایی در فاز دستگیری ها هم باید مراقبت لازم به خرج دهند و این واقعیت را بپذیرند که برخورد چکشی و قهری شاید در کوتاه مدت فتلیه آتش را پایین بکشد اما یقینا خاموش کننده آن نیست.
این نکته را نباید از یاد برد در نظامی که بر پایه جمهوریت استوار است با زور نمی توان کشی را وادار به پذیرش قدرت یا مقبولیت اجتماعی کسب کرد. این برنامه ها، شیوه نامه های مدیریت اصولی، اقناسازی ، بهبود معیشت، رفاه و ارزش آفرینی هاست که مقبولیت آفرینی می کنند نه چنگ و دندان نشان دادند و کوبیدند با شرم به سر آنان!
در نظام های سیاسی مبتنی بر رأی مردم، این مردم هستند که صاحب قدرت اند و حاکمان مستاجری بیش نیستند، جواب کسی که خود مالک و صاحب قدرت است در صورتی که بگوید شیوه حکمرانی تو را قبول ندارم هرگز باتوم، گاز اشک آور و گلوله نیست! ولی با احترام به خواسته او و تغییر شیوه حکمرانی است که می شود دل آنان را بدست آورد.
یادمان باشد که ریشه بخش قابل توجهی از اعتراضات و تجمعات اعتراضی مشکلات اعتراضی و معیشتی است، نمی توان جواب فریاد کسی که با بانگ برمی آورد که آقای مسئول من گرسنه ام را با باتوم و گلوله داد! و این با منطق انسانیت سنخیت ندارد.
نکته پایانی اینکه خانه به خانه گشتن ها برای شناسایی و دستگیری کسانی که در یک تجمع اعتراضی حضور یافته اند اصلا با هیچ منشور سیاسی یک نظام جمهوری همخوانی ندارد، حساب کسی که آمده است مشکلاتش را فریاد بزند با یک خرابکار جداست، نمی شود فردی را که بر اساس اصل قانون در اعتراض به شیوه حکمرانی در اعتراضات شرکت کرده است را محاکمه یا زندان کرد.
بلکه می شود با اصلاح روش ها، وضعیت زندگی مردم را دگرگون کرد، برخی از قوانینی که مردم به آن اعتراض دارند را اصلاح کرده، وقتی مردم رنگ رفاه را دیدند یقینا خیابان را انتخاب نخواهد کرد آنگاه بهانه ای برای تحریک دشمن هم وجود خواهد داشت،
یک نیروی امنیتی و قضایی می تواند با کار فرهنگی یک جوان دارای مشکل را که برای بیان مشکلاتش راهی خیابان شده به دوست و همراه تبدیل و برعکس می توان با بدرفتاری با کشتن یک فرد حتی نزدیکان بی تفاوتش را به معاند و مخالف مبدل کرد.
انتخاب با شماست…