گفتمان، علی اصغر اسدی :: تقریبا نزدیک به یک ماهی است که بدنبال مرگ خانم مهسا امینی در قرارگاه گشت ارشاد پلیس شاهد شکلگیری تجمعات اعتراضی در شهرهای مختلف کشور هستیم.
تجمعاتی که هرچند ابتدا با عنوان اعتراض به مرگ یک هموطن کلید خورد، اما با ورود و اعلام پشیتبانی کشورها ،گروهها و رسانه های برون مرزی و جهت دهی هدف مندانه رنگ و روی دیگری به خود گرفت.
البته عدم پذیرش حق اعتراض مردم مستند به قانون اساسی،عدم مهارت برخی فرماندهان میدانی،عدم اعتماد به رسانه های داخلی و میداندهی به آنها ،مواضع تحریک کننده برخی مسئولین و در بسیاری از موارد حرکت نیروهای امنیتی به سمت خشونت در تغییر جهت را نباید نادیده گرفت.
آنگونه که در تعریف نظام های مرد سالار مبتنی بر خواست و رای مردم آمده است،این مردم هستند که با رای خود حکمرانان را تعیین و به قدرت مقبولیت و مشروعیت می بخشند، بدیهی است در چنین ساختاری حق مردم و حدود و ثغور دخالت و نظارت آنان بر قدرت به رسمیت شناخته شد است.
بنابراین وقتی بعد جمهوریت نظام را در نظر داشته باشیم،جمهوری زمانی معنای واقعی خود را نشان می دهد که مردم در تمامی وجوه آن از ایجاد تا نظارت و حتی تغییر سهمی داشته باشند.
نمی شوداز سویی نقش مردم در ایجاد ساختار قدرت یعنی جمهوری اسلامی را با ۹۸ درصد آرای آنها را پذیرا اما در ادامه راه نقش آنان در ایجاد آزادانه ابزارهای جمهوریت یعنی سیستم اجرایی و تقنینی نادیده گرفت یا در مواردی با نادیده گرفتن خواست و انتخاب مردم،بدلیل عدم همسویی منتخب مردم با امیال قدرت، برچسب عدم تکامل سیاسی بر پیشانی انتخاب کنندگان چسباند و برای عصاره عقیده آنان ارزش قایل نشد.
یا اینکه مردم بعنوان صاحبان واقعی قدرت و جمهوری را آنچنان در میان انبوهی از خطوط قرمزحبس کرد که کسی اجازه پیدا نکند ابتدایی ترین حق مبتنی بر قانون خود یعنی نظارت بر کارکردها و شیوه مدیریت ها که از طریق برگزاری تجمعات اعتراضی تبلور می یابد را اعمال نمایند.
طبیعی است که ایجاد چنین محدویت هایی درمسیر جمهوریت،مردم را به سمت و سویی دیگر که این روزها به اغتشاش نام گرفته است سوق می دهد،رفتاری که به دلایل موارد مطروحه در سطوربالا منجر به بروزنافرمانی مدنی و رفتارهای قهری از سوی افراد حاضر در دو سوی میدان یعنی مردم و دستگاههای انتظامی و امنیتی می انجامد.
به طور قطع بروز نافرمانی نتایج ناخوشایندی درتمامی حوزه ها برجای خواهد گذاشت، که کمترین آن ایجاد زخم بر سیمای جمهوریت است. جراحتی که براحتی دست قدرت را برای بهره گیری از تمام ابزار قهریه با هدف کنترل امور باز خواهد گذاشت و حقوق قانونی و مطالبات اصلی به عنوان بیس اصلی اعتراضات را به کنج فراموشی و عدم ایفا خواهد کشانید.
پس باید این چنین گفت مدام که حق قانونی مردم از سوی حاکمان به رسمیت شناخته نشود تا در کنار استیفای حقوق خود ،یکی از ابزارهای تحقق جمهوریت را فعلیت بخشیده و انرژی و هیجانات خود را تخلیه نمایند ،باید همچنان شاهد فوران آتش خشم مردم به هر بهانه ای باشیم
امروز این آتش خشم فرو خورده ناشی از عدم تمکین به واقعیتهای میدان یعنی بهاندادن به مردم به عنوان صاحبان اصلی قدرت، ندیدن آنها،نشنیدن صدای مطالبه گری آنان، معطل گذاشن اصل قانونی حق اعتراض مردم،دشمنی پنداری باعث شده تا مردم مرگ یک هموطن را به بهانه ای برای حضور در کف خیابان تبدیل کنند.
حضوری که از سوی سخت قدرت برنتابیده و با رفتاری خشن سعی درخاموش کردن آن نموده اند،اقدامی نابخردانه در مواجهه با بخشی از بدنه کشور که واکنش مقابل آن حرکت اعتراضی مبتنی بر قانون را به خشونت و اغتشاش کشانیده است
هرچند در خصوص تلفات جانی و مالی این ناآرامى ها به روال گذشته آمار دقیقی در دست نیست اما هر چه که هست در میان آتش این نا آرامی ها افراد زیادی از دوطرف جان خود را از دست داده و خسارت مالی فراوانی به اموال عمومی و خصوصی وارد آمده است.
همه اینها به کنار تصمیم قطعی اینترنت و ایجاد محدویت در فعالیت چند پیام رسان خارجی مطرح که شغل بیش از نه میلیون ایرانی را بر بستر خود جایی داده اند در جای خودهزاران میلیارد تومان خسارت مالی بر مردم تحمیل کرده است
همه این فشارها و تحمیل هزینه ها در حالیست که در هیچ مقطعی از این رویداد امنیتی واجتماعی نشات گرفته از اهمال کاری و سو مدیریت ها،نه تنها هیچ کدام از مسئولین کشور را وادار به پذیرش تقصیر و عذرخواهی از مردم نکرد ،بلکه تمام گناه را به گردن مردمی انداخت که به زعم آنان پیاده نظام دشمن در خیابان های ایران خطاب شده اند.
تکثر و تفاوت مطالبات و گسست نسلی !
بدیهی است بروز چنین رفتاری و عدم مهارت سخن گفتن در هنگامه بحران ،واکنش مردم،تشدید نا آرامی و سرایت آن به دیگر بخش های کشور از جمله قشر نوجوان و جوان دهه های هفتاد وهشتاد و حتی نود را در پی دارد.
حال اگر بخواهیم واقع بینانه به موضوع بنگریم،برخلاف دیدگاه و مواضع تعدادی از مسئولین و رسانه های غیر مستقل کشور،آنانکه این روزها در خیابان شعار سر میدهند، می سوزانند و زخمی می کنند،دشمن نیستند بلکه ساکنین همین آب و خاکند
نوجوانان دهه های هفتاد و هشتاد این سرزمین اند که فاصله خواسته ها و تمایلات آنان با ساختارهای فرهنگ ساز این کشور آن چنان زیاد است که با هیچ تدبیری قابل پرکردن نیست.
یکی از ریشه ای ترین مشکلاتی که تا الان به چشم تصمیم گیران کشور نیامده یا از آن غفلت کرده اند، نشناختن این نسل و بی توجهی به خواسته ها و تمایلات آنان است .
واقعیت این است به رغم تلاشها و برنامه ریزی های صورت گرفته در دهه های گذشته برای انطباق نسل های یاد شده با مکنونات و برنامه های مورد خواست حاکمیت که با صرف میلیاردها تومان اعتبار همراه شده است ،شکافی عمیق بین این نسل و نسل های اول و دوم انقلاب موجود است.
شکافی که اینک به شکل اختلاف فاحش فرهنگی بین نسلی پدیدار شده است ،نسلی که کاملا با برنامه ایدئولوژی سازی دستگاه آموزشی و پرورشی سیستم بیگانه و خواسته ها و تمایلات خود را از سیستم بیرونی دریافت و خود را با آن وفق می دهد .
با نگاهی گذرا به رفتار ،سکنات ،شکل پوشش و گفتمان نسل های جدید می توان تفاوت عمیق آن را با نسل های پیشین تشخیص داد ، تفاوتی که باعث شده تا منشا شکل گیری یک اختلاف کاملا محرز بین این نسل با اولیا خود ،مدیران و معلمین و اساتید و روحانیون شده است .
گفتمان ،مفاهمه و خردورزی در مسیر کنترل بحران
ازاینرو چه بپذیریم و چه نپذیریم نسلی که اینک در کف خیابان فریاد تغییر فرهنگی را بلند کرده است و با تمام قوا به میدان نبرد با ارزش های مورو نظر سیستم سیاسی و حتی بزرگان خانواده خود پای گذاشته است و جز به روز رسانی خواسته هایش به هیچ صراطی مستقیم نیست.
برای فهم درست این مساله مثالی می آورم ؛شما یک رایانه را در نظر بگیرید ،در ابتدای ورود به بازار مصرف از محیط داس بهره گیری می کرد ،با توسعه سریع تکنولوژی این محیط با اپلیکیشن های نوین بیگانه شد ،پدیدآورندگان برای ارائه خدمات بیشتر لاجرم ویندوز را برای همخوانی برنامه ها بعنوان پلتفرمی به روز و کارآمد طراحی کردند.
اما طراحی اپلیکیشن های جدید و در راستای بهینه سازی و بروز کردن برنامه ها و توسعه خدمات بر بستر آن ،همواره شاهد بروز شدن ویندوز بوده ایم.
این را بخوبی می دانیم با توسعه و پیشرفت سریع تکنولوژی و ایجاد تغییرات در اپلیکیشن ها همواره ضرورت بروز سازی پلتفرم ها نیز اجتناب ناپذیر بوده اند به گونه ای که بدون بروز سازی ویندوز امکان استفاده ازبرنامه جدید وجود ندارد
واضح تر اینکه مثلا برای استفاده کارآمد از برنامه ورود نسخه جدید نمیتوان آن را بر بستر شش یا هفت پیاده کرد ،پس برای کارآمد سازی لاجرم باید ویندوز نسخه جدید را نصب کرد
امروز علم و تکنولوژی پیشرفت کرده و جوان و نوجوان امروزی خود را به سرعت وفق می دهد ،نمی شود یک جوان و نوجوان بروز شده با شرایط جهانی را در گذشته متوقف یا بخواهیم آن را بر اساس اصول فکری چند دهه یا چند قرن پیش هماهنگ کرد.
همین تلاش نافرجام برای هماهنگ سازی غیر مرتبط بدون دست یابی به بستر فکری و خواسته ای جوان و نوجوان نسل نوین است که از او فردی متمرد ساخته است که خود را با پدرو مادر، معلم ،روحانی و رسانه ومسجد بیگانه می بیند
از اینرو باید گفت بدلیل عدم توفیق برای انتقال مفاهیم و ارزش ها به زبان امروزی به نسل ماشین و تکنولوژی، شاهد یک گسست عمیق بین نسلی هستیم و بدلیل تلاشهای بیفایده برای همسو سازی آن ،شاهدیم که خود برای ارزشهای مورد نظر خود کف خیابان را انتخاب کرده است
اینکه تصور شود می شود با زبان زور این نسل را به همسویی باخود یا سکوت وادلر کرد از یک عدم شناخت عمیق به آنان نشات گرفته است ،مضافا اینکه آنان خود را با گروهی دیگر در جامعه همسو کرده اند با خواسته خا و مطالباتی متفاوت!
از این منظر است که به خواسته های معترضین ماه اخیر عنوان چند وجهی اطلاق می شود ،چرا که با جمعیتی روبرو هستیم با تلفیقی از خواسته ها و مطالبات متفاوت ! برخی تغییر فرهنگی را فریاد زده، عده ای دگرگونی اقتصادی را خواستار و بخشی نیز تغییر سیاسی را مطالبه می کند
بنابراین در گام اول شناخت و تفکیک مطالبات امری ضروریست ،تصمیم سازان ارشد کشور باید با نگاهی واقع بینانه با تشکیل کمیته های مستقل متشکل از عقلای قوم با هر دیدگاهی نسبت به ممیزی مطالبات و دسته بندی آن مبادرت ورزند.
در گام های بعدی این مطالبات در اتاق های فکر متناسب با هر طیف تصمیمات آنی و کارشناسانه اتخاذ شود، البته برداشتن این گام ها باید با ایجاد تحول جدی در سیستم اطلاع رسانی،و خبررسانی کشور همراه باشد و حضور کارشناسان با دیدگاههای متعدد در رسانه ها برای تبیین و مباحثه در خصوص این مطالبات ضرورتی حیاتی است
در کنار این گام ها و تلاش جدی برای بروزرسانی قوانین و انجام جراحی در حوزه های متعدد ،حاکمیت باید خردورزانه مسیر گفتگو با جریان معترض،و مطالبه گر را باز نماید
مسولین باید یادشان باشد که فروکش کردن ناآرامی ها نباید آنان را از واقعیت جامعه غافل نماید و مجدانه در مسیر خردورزی، مفاهمه و گفتگو گام بردارد ،باید با فهم درست از،اتفاقات اخیر مسیرهای قبلی را که با لجاجت به تشدید شرایط منتج شده را مسدود و مدیریت را بر ریل مفاهمه، گفتگو و خردورزی قرار دهند .
بدیهی است با تغییر ریل مدیریت ،تجدید نظر در برخی قوانین تاریخ مصرف گذشته ،بروز رسانی قوانین و همسو نمودن آن با مطالبات و خواسته های نسل های نوین ،حذف گفتمان تحریک کننده از بستر رسانه، حذف ایدئولوگ های هزینه آفرین ،قانونمند کردن امنیت و مانع سازی بر سر راه خودسرها ،جراحی فرهنگی ،اقتصادی و سیاسی ،ایجاد تغییر در سیاست خارجی و میدان دادن به گفتمان های متعدد در سیاست داخلی،،دلجویی از بزرگان حذف شده از بستر مدیریت کلان و میانی کشور به صرف تفاوت دیدگاه ،پرهیز ازتلاش های مخرب برای یک دست سازی قدرت ضروری ترین اقداماتی است که برای کنترل بحران از نان شب واجب تر است
اگر تصمیم گیران کشور تا دیر نشده در مسیر اصلاح بر اساس موارد مطروحه گام برداشتند میتوان بر کنترل بحران در زودهنگام امیدوار بود و گرنه گذشت زمان تغییرات را غیر قابل پذیرش خواهد کرد آنگاه باید برای منافع ملی کشور زار زد که آن هم بی حاصل خواهد بود.
بیشتر بخوانید: |
مرگ «مهسا امینی »و چند نکته !/تکلیف حجاب را روشن کنید! |
ثبت دیدگاه