گفتمان، علی اصغر اسدی:: بدنبال مرگ خانم مهسا امینی در قرارگاه گشت ارشاد ،اعتراضات خیابانی بخش قابل توجهی از شهرهای کشور را فرا گرفت.
تحرکاتی که رفته رفته تغییر جهت داده و با ورود قشرهای مختلف دانش آموزی و دانشجویی به مطالباتی فراتر از اعتراض به گشت ارشاد و مرگ یک هموطن تبدیل شد.
واکاوی شعارهای سرداده شده در اعتراضاتی چهل روز اخیر در کشور از چند بعدی بودن مطالبات پرده برداری کرده تا بتوان عنوان یک اعتراض چند وجهی برای تغییر شاخص های سیاسی ،فرهنگی ،اقتصادی و اجتماعی بدان اطلاق کرد.
هر چند در هفته آخر منتهی به چهلم امینی برداشت ها از فروکش کردن التهابات اخیر در کشور خبر می داد، اما از روز گذشته کشور به فاز جدیدی از اعتراضات خیابانی در شهرهای مختلف وارد شده است .
اعتراضاتی که با فراخوان رسانه های برون مرزی و فعالین شبکه های اجتماعی به راحتی در بستر خیابان شکل گرفته و از پتانسیل لازم برای تبدیل به یک چالش امنیتی و اجتماعی برای کشور برخودار است .
آنگونه که پیداست از دو روز گذشته شهرهای مختلف کشور از تهران گرفته تا تعدادی از استان های غربی و شرقی را فراگرفته و فاز جدیدی از ناامنی و التهاب را در این شهرها کلید زده است .
نقطه بحرانی این ناآرامی ها را می‌توان عملیات تروریستی حرم شاهچراغ که به کشته و مجروح شدن دهها نفر از هموطنانمان انجامید و همچنین ناآرامی های امروز زاهدان نام نهاد .
موضوعی که می تواند حاوی پیام خطرناکی برای امنیت کشور آن هم برپایه شکل گیری یک فتنه مذهبی همراه باشد ،پیامی خطرناک که چنانچه بی توجه به ابعاد آن براحتی از کنار آن عبور شود می تواند به جدی ترین چالش امنیتی برای کشور مبدل شود.
اما چه باید کرد؟!
واقعیت امر این است سمت و سوی اعتراضات کشور که در اکثریت به اتفاق آن تغییر کلیت نظام را نشانه گرفته است محصول انباشت مطالبات مردم و نادیده انگاری آن از سوی دست اندرکاران و مجریان امر است.
رویداد مرگ خانم امینی و چهلم آن که به بستری برای ورود مردم به خیابان ها مبدل شد نشان داد که این رویدادها تنها بهانه ای بیش نبوده و مردم گرفتار شده در بین انواع و اقسام گرفتاری‌های نشات گرفته از سو مدیریت در کشور مترصد بهانه ای برای ابراز نارضایتی های خود در حوزه های گوناگونی کف خیابان بوده و به هربهانه ای امکان استمرار چنین وضعیتی در کشور قابل تصور است.
برآیند واکنش مسئولین به اتفاقات تلخ چهل روز گذشته را باید نمایی ترسیم شده از بسترهای نارضایتی مردم از سیستم مدیریت اجرایی و سیاسی کشور نام نهاد .
تقسیم مردم به خودی و غیر خودی در تمامی حوزه ها از جمله اعطای فرصت یکسان به مردم برای بیان مطالبات خود و همچنین سیستم رسانه ای و اطلاع رسانی کشور، تزریق اطلاعات نادرست رویدادها و نامحرم تلقی نمودن مردم، ارائه تحلیل های وارونه از اتفاقات کشور که به دشمن پنداری از مردم کف خیابان منجر شده است و نبود فرهنگ و شهامت عذرخواهی در مسئولین رده های مختلف، شکاف فرهنگی بین نسل های گوناگون جامعه و تلاش بی حاصل بین نسلی و بی توجهی به مطالبات نسل نوین را که با شکل گیری بی اعتمادی و شکاف بین مردم و مسئولین کشور منجر شده را باید دلایل مهم و زیربنایی شکل گیری رویدادهای اخیر کشور نام نهاد .
یقینا اشاعه نابینایی تعریف شده از رویدادهای کشور در بین مسئولین که هرگز قدرت دیدن اعتراضات چهل روز گذشته کشور را از آنان گرفته است می‌تواند به اساس استمرار این حرکات در کشور بیانجامد.
مدام که مسئولین در تلاش باشند که این حرکات را به دشمن بیرونی منتسب نمایند، تلاشی برای رفع دغدغه ها و مطالبات معترضان شکل نخواهد گرفت و همین موضوع می تواند همچون سوختی موتور اعتراضات را روشن نگه دارد.
در درجه اول آنچه که باید برای مسئولین کشور حائز اهمیت باشد حقی است که مردم در حکمرانی کشور داشته و براساس آن اعتراضات مدنی آنان را به رسمیت شناخته و مسیرها برای تغییر در برخی قوانین و تحقق مطالبات مردم را فراهم آورند.
مسئولین کشور باید از تقسیم کشور به خودی و غیر خودی جلوگیری کرده و همه مردم را به یک اندازه صاحب کشور قلمداد و حقوق و آزادی های آنان را به یک اندازه به رسمیت بشناسند.
اینکه عده ای بدون مجوز راهی خیابان شده و از تمامی ابزارهای حاکمیتی برای برگزاری راهپیمایی بهره مند شده اما بخش قابل توجهی از این حق محروم مانده و درصورت حضور در کف خیابان انواع و اقسام برچسب ها به آنان چسبانده شود !
اینکه بخشی از رسانه ها آزادانه به رویدادهای کشور ورود کرده و بخشی دیگر بعنوان نامحرم قلمداد و درصورت ورود به این موضوعات با برخورد قهری و بازداشت مواجهه می شوند.
اینکه به جای محرم دانستن مردم بعنوان صاحبان قدرت، آنان را نامحرم تلقی و اخبار وارونه رویدادها به آنان تزریق می شود!
دلیل های واضحی از نبود عدالت در تصمیم گیری و اجرا و بعنوان اصلی ترین علل برای شکل گیری بی اعتمادی در مردم و نامحرم دانستن مسئولین قلمداد و ریشه اصلی شکل گیری ناآرامی ها و اعتراضات اخیر کشور تلقی می شود.
چنانچه مسئولین از شهامت عذرخواهی برخوردار و همان اوایل به جای تلاش برای سند سازی در کنار عذرخواهی با عوامل این رویداد مرگ یک هموطن با جدیت برخورد می کردند قطعا بهانه برای شکل گیری اعتراض به دست کسی داده نمی شد.
چنانچه دست اندکاران خردمندانه خط کش خودی و غیر خودی را کنار گذاشته و مردم به یک اندازه از اصول قانونی بهره مند می شدند قطعا با بیان مطالبات و تخلیه انرژی ها امروز شاهد رهایی این فنر جمع شده نمی بودیم!
بنابراین مسئولین بدانند و بخاطر یکپارچگی کشور و منافع ملی کشور هم بدانند که تحلیل های وارونه و یکجانبه گرایانه مبنایی عقلانی برای تصمیم گیری و سیاست گذاری کشور نیست.
یکبار در عالم حکمرانی تحلیل های واقع گرایانه دلسوزان ولو با مزه تلخ را پذیرا شده و با یافتن راهکاری عقلانی از تشدید فضای التهاب در کشور و گر گرفتن بخش دیگری از شعله های پنهان مانده در زیر خاکستر جلوگیری نمایند.
مسئولین باید بدانند که بی اعتمادی ها چنان عمیق است که مردم هر اتفاق را به مسئولین امنیتی کشور منتسب می نمایند و این موضوع یک فاجعه برای حکمرانی کشور است.
امیدواریم تا دیر نشده است راهکارهای عقلانی در دستور کار تصمیم گیران قرار گرفته و با تمکین به خواست دلسوزان مسیری نو برای کنترل ناآرامی های شکل گرفته در بستر نارضایتی های عمومی را در دستور کار قرار دهند، چرا که ممکن است زمانی به این نکته برسند که پذیرش آن برای مردم امکان‌پذیر نباشد !
در این اوضاع آشفته، دادستانی اعلام کرده که به پلیس دستور برخورد قاطع با بی حجابی داده. واقعا نابینایی و اصرار بر نفهمیدن دارن.