گفتمان، علی اصغر اسدی:: این روزها کشور درگیر التهابات ناشی از یک اعتراض مدنی برآمده از مطالبات بخش قابل توجهی از مردم است که رفته رفته ابعاد آن گسترده تر و البته عمیق تر و سخت تر می شود.
در این مطلب بنا دارم رک و پوست کنده به زوایای نهان و پنهان این ناآرامی ها پرداخته و از زوایه ای متفاوت چرایی آن و رفتار حاکمیت و سیستم اجرایی و امنیتی را به بحث بگذاریم.
چرا که معتقدم در یک جنگ این اطلاعات است که سرنوشت آن را رقم می زند ،چرا که براساس داده های اطلاعاتی از عده و عده ،تجهیزات ،استحکامات ،نوع جنگ افزار ،وضعیت پشتیانی طرف مقابل مبنایی برای تصمیم گیری و سازماندهی نیرو و تجهیزات قرار می گیرد و این یک اصل غیر قابل انکار است .
بنابراین حتی اگر نگاه مسئولین کشور و دستگاههای امنیتی را مبنای این تحلیل قرار دهیم و از آن بعنوان یک جنگ تمام عیار ترکیبی یاد کنیم باز اینجا نقش اطلاعات بسیار مهم ارزیابی می شود، البته اینجا اطلاعات کاربردی نرم دارد و ریشه در میزان شناخت مدیران و فرماندهان عمل کننده حلقه اول و نوع تحلیل آنان از وضعیت جاری دارد.
پس مدام که سربازان کسب اطلاعات و ارابه دهتده داده ها که اینجا تحلیلگران، ابزار اطلاع رسانی، کارشناسان و تئوریسین ها و تریبون داران این ترکیب را تشکیل داده اند ،به جای تحلیل واقع گرایانه از وضعیت جاری ،چرایی و ریشه یابی آن ،به ارایه اطلاعات ناقص و تحلیل های خام و غیر واقع گرایانه با چاشنی تعصب و گاها تملق مبادرت ورزند ،یقینا نیروی عمل کننده در این جنگ یعنی تصمیم گیران و سیاست گذاران مسیر نادرستی را برای کنترل بحران انتخاب کرده و به دلیل مبنا قرار دادن این تحلیل های نادرست ،از ابزاری به فراخور آن استفاده کرده که نه تنها تلاشی برای شناسایی ریشه ها و بستن منافذ شکل گیری بحران صورت نمی پذیرد بلکه با اقدامات غیر متناسب با وضعیت ،باعث تشدید آن می شوند.
اگر امروز می بینم به رقم گذشت دو ماه از اعتراضات ،صاحبان تریبون و مدیران دستگاههای اجرایی و امنیتی هنوز مبنای شکل گیری این اعتراضات را اقدامات ترکیبی نرم و سخت دشمن و میدان داری دشمن در کف خیابان های ایران می دانند و به جای بهره گیری از ابزار کنترل نرم بحران ،تغییر تاکتیک و پایان مماشات را تجویز می کنند،این یعنی به رغم ادعاهای مطروحه و شعاری در این میدان به واقع مغلوب جنگ شناختی و ادراکی شده اند که زمینه ساز دیگر شکست هاست.
آری ! همانطور که بارها گفته ام، دشمن وجود دارد، سالهاست در اتاق های فکر خود مشغول طراحی دسیسه برای تضعیف و براندازی نظام سیاسی ما هستند ،از هر حربه ای برای مقابله با جمهوری اسلامی بهره گیری می کنند،از ابزار رسانه و ماهواره برای سیاه نمایی وضعیت و براندازی نظام استفاده گسترده ای دارند و این حجم از رسانه فارسی زبان با ترکیبی از کشورهای مختلف و تجزیه طلبان گویای وجود دشمن و دشمنی آن نظام ماست.
در این خصوص بحثی نداریم و کسی نمی تواند منکر دشمنی ها ،این را می دانیم که دشمنی ذات دشمن است و بیکار نمی نشیند ،اما دشمن چگونه برنامه خود را در کشور پیاده می کند ؟ بحث ما درست همینجاست.
دشمن کجای این میدان است ؟!
دشمن مبنا دارد و برای پیاده کردن نقشه خود به ابزار و بسترها نیاز دارد،اینگونه نیست اگر در شرایط عادی دشمن در رسانه خود بگوید مردم ایران به خیابان بریزند ،آنها هم لبیک بگویند و خیابان ها را به صحنه نبرد یا نظام ما تبدیل کنند.
تا بستر ها مهیا نشود دشمن کاری از پیش نخواهد برد ،اگر امروز می بینیم قریب به دو ماه است که بخشی از مردم کف خیابان را به صحنه رویارویی با حکومت تبدیل کرده اند، این رویارویی نه یک شبه ایجاد شد و نه با ندای دشمن شکل گرفت!
مردم ما نزدیک به چهل سال است از این سیستم همه جانبه حمایت کرده اند، اما مدیران ما به جای خدمت خالصانه و تلاش برای رفع مشکلات معیشتی مردم و تامین رفاه نسبی برای آنان ، تامین شغل و فراهم کردن مقدمات تشکیل خانواده برای جوانان ،با ناکارآمدی مجریان و قانون گذاران این حق مردم نادیده گرفته شده است.
در جایی وقتی یک جوان می بیند برای وام ازدواج، خرید یک خودرو دست چندمی و دیگر نیازهای اساسی خود به در بسته بر می خورد اما شب با خبر اختلاس چند هزار میلیاردی و دزدی مواجهه می شود !
وقتی پس از پایان تحصیلات تکمیلی با وجود توان ، تخصص و کارآیی می بیند در تبعیضی آشکار، نورچشمی غیر متخصص و …در صدر بهترین مشاغل قرار می گیرد! وقتی شب خسته و ناامید از دستیابی یک شغل ولو دون پایه و دست خالی به منزل مراجعه و با خبر فیش های نجومی روبرو می شود !
وقتی در میان انبوهی از مشکلات مالی و معیشتی دولت به جای عمل به شعارهای انتخاباتی خود و بهبود وضعیت معیشت مردم ،با تصمیمی نامعقول ارز ترجیجی راحذف و یک روزه قیمت کالاهای اساسی مردم سر به فلک می کشد !
از سویی نیز با وجود لمس تمامی این مشکلات و نارسایی ها وقتی هیچگاه این اجازه را پیدا نمی کند که این حجم از مطالبه را به گوش مدیران و سیاستگذاران برساند و به خاطر ترس از سو استفاده دشمن، اجازه عمل به اصل قانونی اعتراض را پیدا نمی کند، درست وسط تمامی این مشکلات و باوجود خاک خوردن بسیاری از قوانین موضوعه به نفع مردم، پلیس به خاطر بیرون بودن موی سر یک خانم ،اسباب مرگ وی را نیز فراهم می کند ، مرگ این خانم را بهانه ای میکند تا راهی خیابان شده و مطالبات تلنبار شده اش را آنجا فریاد بکشد !
خوب تا اینجا دشمن کجاست و چه نقشی دارد ؟ وقتی ابزار شکل گیری تجمعات اعتراضی مهیا شد و بستر فراهم شد آن وقت دشمن به دنبال پیاده سازی طرح های خود میدان دار می شود !
وقتی بستر ورود مردم با خیابان فراهم شد ،آن وقت دشمن تلاش می کند تا پروژه تبدیل اعتراض به اغتشاش و ناآرامی را اجرایی نماید، می خواهم بگویم دشمن در گام بعدی دنبال ماهیگیری از آب گل آلود است .
وقتی تو مسول، تو وزیر ،تو وکیل، تو استاندار و فرماندار با ناکارآمدی، بی تدبیری و عدم دارا بودن راهبرد اصولی برای مدیریت و رفع مشکلات و توان تامین خواسته های مردم را دارا نیستی و باعث نارضایتی مردم شده و آنان را راهی خیابان میکنی ،پس دشمن واقعی نظام خود شما هستید و اینجا در گام اول دشمن هیچ نقشی را دارا نیست!
وقتی تو مسول بدلیل هراس از سو استفاده دشمنان و برای نمایش گل و بلبل بودن تصنعی وضعیت اجاره نمی دهید که رسانه داخلی نارسایی ها و کاستی ها را فریاد بکشد و همیشه مساعی خود را بر خبرسازی به جای خبر رسانی واقع بینانه به کار بسته اید و با دهها بند و ماده قانونی،یک بی اعتمادی عمیق بین مردم و رسانه های داخلی ایجاد کرده اید ،انتظار نداشته باشید که مردم اخبار حوادث یا تحلیل ساختگی را از بی بی سی و ایران اینترنشنال کسب نکنند
وقتی مردم احساس می کنند رسانه های داخلی خبرسازند تا خبرنگار ! وقتی بزرگ ترین رسانه ای که عنوان ملی را یدک می کشد همیشه یک طرفه به قضاوت می رود ،به مخالفین فکری خود تریبون نمی دهد ،تحلیل وارونه از حوادث به خورد مخاطب میدهد، هرکسی را که مثل جریان فکری همراهش نمیاندیشد با صرف میلیاردها تومان پول همین مردم ،سریال می سازد تا اثبات کند منتخب ملت نفوذی دشمن است و بارها و بارها دولت غیر همفکر خود را با هزاران خبر ساختگی جهت دار تضعیف می کند ،انتظار نداشته باشید که امروز رسانه های بیگانه مرجعیت خبری مردم ما نشوند !
نمی خواهم قسم بخورم اما یقین دارم چنانچه مردم احساس کنند صدایشان در رسانه های داخلی شنیده می شود ،وقتی رسانه صدای اعتراضی مردم بشود ،هم اینکه این مردم دلیلی نمی بینند با به جان خریدن دهها چالش ،در کف خیابان مطالبه خود را فریاد بکشند از سویی نیز در جنگ روایت ها رسانه های داخلی غالب خواهند بود.
پس نتیجه گیری می کنیم اگر امروز مسولین ما در رده های مختلف مردم کف خیابان را عامل دشمن معرفی کرده و این اعتراضات را برنامه دشمن قلمداد می کنند، این فرضیه از ضعف شناختی و ادراکی آنان نشات می گیرد و مدام که این شناخت اصلاح نشود نباید اصلاح امور به نفع مردم را به انتظار بنشینیم .
در تبیین و تحلیل این قسمت باید بگوییم که به هیچ وجه دشمن گرداننده و طراح تجمعات اعتراضی مردم نیست. کسانی که نزدیک به دو ماه است کف خیابان را برای بیان خواسته های خود انتخاب کرده اند، دشمن نیستند بلکه بچه های من وشما و فرزندان همین آب و خاکند !
عمدتا جوانان دهه های هفتاد و هشتاد هستند ،دانشجویان و دانش آموزان همین سرزمین هستند که به مدد تکنولوژی و انفجار اطلاعات، سطح خواسته های سیاسی ،فرهنگی و اقتصادی و رفاهی خود را با دیگر نقاط جهان تنظیم کرده و آن را دنبال می کنند.
حال اگر در گام دوم دشمن به دنبال هدایت آنان است و براحتی اعتراض آنان را به خشونت و اغتشاش می کشاند و حاصل آن شده است مرگ جوانان این مرز و بوم اعم از حافظان امنیت و تجمع کنندگان ! باز هم این نتیجه رفتار ها و کارکردهای مدیران ماست !من این سوال را می پرسم ؛ چرا جوان ما براحتی ندای دشمن را گوش می کند و به نصیحت ما گوش فرا نمیدهد؟ آیا مشکل از ماست، دشمن یا جوان ؟
وقتی جوانی تفاوت رفتارها و کارکردها با شعارهای داده شده را می بیند ،می بیند که مدیران دروغ می گویند، اختلاس می کنند ،دزدی می کنند در هنگامه رقابت های انتخاباتی پشت پرده خانوادگی همدیگر را روی دایره می اندازند، قطعا بی اعتماد شده و آن را به حساب دین و مذهب می گذارد، چرا ؟
چون حاکمان ما سایه خدا ،رسول و امامان بر روی زمین هستند ،نتیجه تمام این بی اعتمادی می شود فرار از دین و مذهب ! نتیجه اش می شود این که یک روحانی جرات نکند براحتی در خیابان قدم بزند و این خیلی بد است !
جنگشناختی ،جهاد تبیین برای کی و چگونه !؟
واقعیت این است گسل نسلی در کشور کاملا هویداست ،ما اکنون با نسلی سروکارداریم که از اساس فروع دین را زیر سوال برده و علامت سوال های زیادی را در مقابل شعائر دینی و مذهبی قرار داده اند.
اگر امروز نسل جوان ما در خیابان خشونت کلامی و رفتاری دارد نتیجه آن ناکارآمدی برنامه ها و طرح های فرهنگی و مذهبی دستگاههای بی شماری است که تاکنون هزاران میلیارد تومان از منابع ملی را هدر داده و نتوانسته اند گسل بین نسلی را پر کنند.
گناه اینکه جوان امروزی مثل ما نمی اندیشد ،صحبت نمی کند، نمی پوشد یا نمی خورد متوجه خود او نیست بلکه متوجه دستگاههای بی شماری است که از اساس برنامه ای برای تفهیم و اقناع این نسل براساس نیازهای فکری او نداشت!
وقتی جوانی نه مثل ما فکر می کند ،نه مثل ما رفتار می کند و نه مثل ما می پوشد و حتی واژههایی هم که در محاورات روزانه به کار می بندد با ما بیگانه است ،چطور به خود اجازه می دهیم که از او بخواهیم هر آنچه که ما می گوییم عمل کند؟ مگر می شود؟ وقتی از اساس ما راقبول ندارد چطور باید به حرف ما گوش کند ؟ و این تلاشی نافرجام است !
حالا پس از سالها رها شدگی جوانان این نسل های جدید و نبود راهبرد برای متناسب سازی برنامه ها ،درست پس از دوماه که همین جوانان کشور را به هم ریخته اند، آقایان به فکر جهاد تبیین و باز شناسی جنگ ادراکی افتاده اند؟
مگر میشود جوانی که از اساس با دین بیگانه شده است ،حتی کارکردهای ما را زبر سوال می برد ،در حالی که با هزاران دلیل و برهان رفتار و کردار گذشته و حال ما را مردود می داند، بیاید برهان های ما را مبنای رفتار خود قرار دهد و این جهل بزرگیست که همه ما را به سمت سقوط سوق می دهد.
این روزها شاهد شکل گیری نشست های بصیرتی از سوی دستگاههای مسوول هستیم ،نشست هایی با نام جهاد تبیین و تبیین جنگ شناختی !
جالب هم اینجاست که آقایان این نشست ها را برای مدیران ،کارکنان و نیروهای نظامی و انتظامی که از یک نسل هستند به مرحله اجرا درآورده اند!
این آقایان چه نیازی به تبیین دارند؟ اگر راست می گویید یک طرح درست و منطقی با پیوست جهاد تبیین ارائه دهید ،به این معنا اول اینکه صدای اعتراض مردم را بشنوید دوم اینکه اتهام پیاده نظام دشمن را از روی معترضین بردارید.
سوم به مردم اعلام کنید که صدای اعتراضتان را شنیدیم،بعد یک به یک مطالبات مردم را در میدان عمل برآورده کنید ،انگاه پیوست تبیین و اقناع مردم را پیاده کنید.
وفتی مردم خود می دانند که برای چه راهی خیابان شده اند و خود می بینند که چگونه و از سوی چه دستگاه امنیتی چه رفتاری با آنان می شود اینجا تبیین معنای واقعی خود را از دست داده و بی اثر می شود.
وقتی شمای مسول مطالبات مردم به رسمیت شناختید و در مسیر رفع آن تلاش کردید و مردم آثار آن را لمس کردند آنگاه اقناع و تبیین رفته رفته اثرگذار می شود، درغیر اینصورت آب در هاون کوبیدن است.
نکته پایانی اینکه در طول دوماه گذشته از سوی هیچ مسولی شنیده نشد که اعتراضات و مطالبات مردم را به رسمیت بشناسد و برای آن احترام قائل شود ! برعکس تمام تلاش دستگاههای اطلاع رسانی و تریبون ها را در مسیر نفی این اعتراضات و نمایش آن بعنوان طرح دشمن برای براندازی نظام به کاربست و این بزرگترین اشتباهی است که چنانچه استمرار داشته باشد یقینا بازنده بزرگی خواهد داشت و آن نظام جمهوری اسلامی ایران است .
یک نکته مهم را هم یادتان باشد ،در دورانی که مردم تحزب را پذیرفتند و اصلاح امور را از درون صندوق های رای جستجو کردند با راه اندازی پروپاگاندای رسانه ای و مجازی صرفا برای یک دست سازی قدرت، جناح رقیب را ناکارآمد جلوه و مصلحان و بزرگان سیاسی انقلاب را با ولع قدرت لز میدان بدر کردید ،مردم هم دیگر احساس کردند که دیگر از اصول و اصلاح کاری ساخته نیست،باسیطره یاس بر آنان پروژه عبور از اصلاح و اصول را کلید زده و حذف همه را دنبال می کنند هم اینکه با حذف چهره های مصلح سیاسی این کاتالیزور ها را هدر دادید تا در ایام بحران بتوانند بعنوان مصلحان مورد وثوق پادرمیانی کنند ،اما افسوس که از چشم مردم افتاده اند ،دشمنان واقعی نظام و کشور در کنار مدیران ناکارآمد این چهره های پر هیاهویی هستند که ترور شخصیت کردند و مردم را از چهره ها و شخصیت های بزرگ سیاسی بدبین کرده تا امروز شعار آنان اصلاح طلب ،اصولگرا دیگر تمامه ماجرا باشد ،این افرادی که با این رفتارهای مخرب و جنجال سیاسی زمینه بی اعتماد سازی مردم از سیستم سیاسی را فراهم آوردند، متهمین اصلی پیاده سازی طرح های دشمن در کشورند! و شاید هم مجری مواجب بگیر دشمنند و خود را پشت انقلابگیری ونمادهای انقلاب پنهان کرده اند!
ثبت دیدگاه