استاد علی باسره از هنرمندان برجسته و پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون استان ایلام بعد از تحمل یک دوره بیماری دار فانی را وداع گفت و مردم ایلام و مخصوصا هنردوستان را عزادار کرد.
به گزارش گفتمان زاگرس:سید مجتبی حسینی ، معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پیامی درگذشت باسره را این گونه تسلیت گفت:
” علی باسره سال ها برای تئاتر و هنر استان ایلام تلاش کرد و جریان تئاتر استان با حضور و تلاش هنرمندانی مانند زنده یاد باسره دوام یافته است.
باسره چند دهه در صحنه تئاتر ایلام هنرنمایی کرد و صحنه تئاتر ایلام نام و یاد این هنرمند را فراموش نخواهد کرد.
درگذشت علی باسره را به خانواده گرامی این هنرمند گرانقدر و جامعه تاتر تسلیت می گویم و از درگاه خداوند متعال آرامش و علو درجات را برای زنده یاد باسره خواستارم.”
قاسم سلیمانی دشتکی ، استاندار ایلام نیز در پیامی اظهار کرد:
” درگذشت هنرمند پیشکسوت عرصه تئاتر، رادیو و تلویزیون استاد حاج علی باسره که عمر گرانبهای خود را در راه فرهنگ و هنر این دیار عاشقانه روایت و ماندگار کرد، موجب تالم و تاثر فراوان شد.
اینجانب مصیبت وارده را به خانواده محترم آن مرحوم، جامعه فرهنگی وهنری استان تسلیت عرض کرده و از درگاه احدیت برای آن انسان فقید سعید علو درجات و برای بازماندگان صبر و اجر الهی مسألت می نمایم.”
دکتر قطب الدین صادقی نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر نیز اظهار کرد:
“تسلیت بسیار ، به راستی دلم شکست. خدایش بیامرزاد. روحش شاد. به همه ی هنرمندان ایلام از صمیم دل تسلیت می گویم و با اهالی نجیب ایلام خود را همدرد می دانم!”
عمران خودآموز مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی ایلام نیز پیامی به این شرح صادر کرد:
هنرمندی که قدر دید و بر صدر نشست استاد”علی باسره” هنرمند پیشکسوت تئاتر و تلویزیون استان ایلام که سرمایهی گرانمایه و گنجینه گرانسنگ تاریخ تلخ و شیرین هنر استان ایلام بود، پس از تحمل رنج بیماری، با لبخند رضایت، زنگ پایان را نواخت و صحنه هستی را بدرود گفت.
این مرد همیشه آرام که هنر را به نیکی آموخته و با اخلاق و عمل آمیخته بود، الگویی تمام عیار برای نسل حال و آینده هنر ایلام و بلکه ایران بود؛پیشکسوتی که تا روزهای پایانی حیات، بر صحنه هنر درخشید و “از بهر عیش، به کُنج عافیت ننشست.
عبدالحسین رحمتی ، معاون هنری و سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی ایلام نیز درگذشت این هنرمند را اینگونه تسلیت گفت:
از نخل تا بلوط، از خرمشهر تا ایلام، رود زلالی بود که جاری شد و به دریا پیوست.
آخرین بار در جشنواره بین المللی تئاتر فجر در تماشاخانه سنگلج با “رسم عاشقی آبها” درخشید و در شبی به یادماندنی از او تجلیل شد، او با عشق بر صحنه نمایش قد کشید و آنگونه که خود گفت که “خدایا مرا عاشقانه بمیران” تا آبیهای دور از دسترس پر کشید و ترجمانی بود بر این اینکه “غیر از هنر که تاج سر آفرینش است، بنیاد هیچ منزلتی جاودانه نیست”.
وقتی می گوییم تئاتر یعنی عشق، زندگی و اتفاقی که در لحظه شکل می گیرد گویا از او سخن گفتهایم. بازی در دهها نمایش و سریال تلویزیونی و گزارشگری در روزهای آتش و باروت از استاد باسره هنرمندی ساخته بود که امروز بیش از پیش دلتنگش میشویم.
او یادگار شهید گرانقدری بود. غروب غمانگیزش را به همه هنرمندان، اهالی نمایش و خصوصا خانوادهی داغدارش تسلیت می گویم.
دکتر بهروز سپیدنامه، شاعر و عضو هیئت علمی دانشگاه نیز درگذشت باسره را اینگونه تسلیت گفت:
خبر پُتک سنگین در آیینه بود
خبر فرصت تیغ با سینه بود
به خانه می رسم، خسته تر از همیشه، با تشویشی که نمی دانم چیست. کلید را به در می اندازم و می چرخانم. آرام می چرخد و نگاهم به دایره ای است که مثل ساعتی پریشان می چرخد و صدای خشک باز شدن در، رشتۀ خیالاتم را به هم می ریزد. در قاب در ایستاده ام و سطری از یک گفتگو مثل مصرعی برجسته از یک مرثیه، مرا در جای خود میخکوب می کند.
«استاد علی باسره با صحنۀ زندگی خدا حافظی کرد…»
خدا حافظی کرد… خدا حافظی کرد… خدا…
خداحافظی، در سرم به پژواک می نشیند. از خداحافظی بیزارم خصوصاً اگر برای عزیزان باشد.
در قاب در ایستاده ام و بیش از دو دهه آشنایی و دوستی با «استاد علی باسره» را مرور می کنم. و ناخودآگاه شعر «دوست« سهراب سپهری را در فراق دوستی که چون آب و آینه بود با خود زمزمه می کنم:
بزرگ بود
و از اهالی امروز بود
و با تمام افق های باز نسبت داشت
و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید.
صداش
به شکل حزن پریشان واقعیت بود.
و پلک هاش
مسیر نبض عناصر را
به ما نشان داد.
و دست هاش
هوای صاف سخاوت را
ورق زد
و مهربانی را
به سمت ما کوچاند.
به شکل خلوت خود بود
و عاشقانه ترین انحنای وقت خودش را
برای آینه تفسیر کرد.
و او به شیوه باران پر از طراوت تکرار بود.
و او به سبک درخت
میان عافیت نور منتشر می شد.
همیشه کودکی باد را صدا می کرد.
همیشه رشته صحبت را
به چفت آب گره می زد.
برای ما، یک شب
سجود سبز محبت را
چنان صریح ادا کرد
که ما به عاطفه سطح خاک دست کشیدیم
و مثل لهجه یک سطل آب تازه شدیم.
و بارها دیدیم
که با چقدر سبد
برای چیدن یک خوشه بشارت رفت.
ولی نشد
که روبروی وضوح کبوتران بنشیند
و رفت تا لب هیچ
و پشت حوصله نورها دراز کشید
و هیچ فکر نکرد
که ما میان پریشانی تلفظ درها
برای خوردن یک سیب
چقدر تنها ماندیم…..
استاد علی باسره در نوع خود بی نظیر بود. در کنار دانش وافری که از هنر تئاتر داشت، عشق و محبت، گرانیگاه زندگی او بود. او بیان بلیغی از هنرمندانی است که بر صحنۀ زندگی شرافتمندانه زیستند و عشق ورزیدند و جهان را از محبت خویش سیراب ساختند. هنوز صدای گرم و مهربان او در گوشم طنین انداز است که فراتر از کلیشه های موجود، گفتگوهای هنری را آغاز و به انجام می رسانید. فراتر از کلیشه ها، اثر می ساخت و ما را به این امر باورمند می ساخت که هنوز دورۀ عیاری به سر نیامده است.
و خانم معاضدی
و خانم معاضدی
و خانم معاضدی،
بعضی اسم ها آنقدر بزرگ اند که دوست داری تا همیشه آنها را تکرار کنی. زیرا از جنس کلمات نخستینی هستند که عشق و ایثار از آنها برآمده است.
و کلمه بود و جهان در مسیر تکوین بود
و عشق ورزی، آن کلمۀ نخستین بود
خانم معاضدی، – همسر هنرمند و ارجمند استاد باسره، – عاشقانه در کنار شوی خود ایستاد و قرار خویش را به بی قراری ها پیوند زد تا آرامش را برای همسرش فراهم سازد. برای هنرمندی که آخرین نقش خود را در بستر بیماری ایفا می کرد.
اینک از چارچوب در بیرون آمده ام و خودکار را در دستان خود می بینم که غمگسارانه تسلیتم را نثار جامعۀ هنری و خانوادۀ استاد علی باسره نمایم. و از حضرت دوست – که هرچه بر سر ما می رود ارادت اوست – آرزو کنم که ردای شکیبایی را برازندۀ قامت اندوه سوگوارانش نماید. امید آن که روح زلال آن عزیز سفر کرده، همنشین خوان بی دریغ حضرت ذوالجلال گردد.
علی باسره متولد سال ۱۳۳۵ در خرمشهر است که از همان دوران کودکی به حوزه نمایش و داستان علاقه مند و به مرور بازیگری را نزد اساتیدی چون قاسم غریفی آموخت و رفتن روی صحنه را با نمایش عمو زنجیرباف در سال ۱۳۵۰ شروع کرد.
وی سپس در نمایش های زیادی چون شهر قصه، چشم در برابر چشم، فرمان پسر فرمان به ایفای نقش پرداخت با شروع جنگ تحمیلی و حمله نیروهای متجاوز بعثی به خرمشهر فعالیت های وی متوقف و مجبور به ترک خانه و شهر خود و سپس به زادگاه اجدادی خود ایلام آمده و به حرفه خبرنگاری جنگ در رادیو تلویزیون مشغول شد.
او علاقه خود به صحنه و بازیگری را فراموش نکرد و در همان ایام جنگ به همراه استاد وحید میرمبینی تصمیم به بردن نمایش هایی از جمله مهران بازآییم و رولت روسی روی صحنه گرفتند و پس از سالها وی با کارگردانان زیادی همکاری کرد و در صدا سیمای استان نیز به عنوان تهیه کننده و بازیگر مشغول به فعالیت شد ولی عمده وقت خود را در حوزه نمایش سپری می کرد و دلیل این کار جز عشق و علاقه به این حوزه نبود و بازی او مورد تقدیر پیشکسوتان زیادی از جمله عزت اله انتظامی و علی نصیریان قرار گرفت.
او هیچوقت برای پیشرفت در حوزه بازیگری حاضر به مهاجرت به پایتخت نشد و در استان ایلام به جریان نمایش کمک می کرد و در کارهای فراوانی از جمله موشها گرکدن می شوند ،رسم عاشقی آبها ،امن ترین جای جهان ،آقای خواب وسریال های تلویزیونی فراوانی بازی کرد.
شخصیت و هنر او همیشه مورد تقدیر بزرگان تئاتر کشور بود و در سال ۹۷ جشنواره بین المللی فجر به پاس یک عمر فعالیت هنری از وی به عنوان پیشکسوت بازیگری ایران تقدیر کرد.
در سال ۹۸ نیز اولین تماشاخانه استان ایلام افتتاح شد که به پاس یک عمر فعالیت ایشان در عرصه تئاتر به نام استاد علی باسره نامگذاری شد و با همت انجمن سینمای جوان فیلم مستندی نیز از زندگی استاد باسره ساخته و اکران شد که به دست و پنجه نرم کردن او با غول سرطان و تاثیر هنر تئاتر در این مبارزه نابرابر پرداخت.
وی تا آخرین لحظات عمر خود مشغول کار و فعالیت در عرصه تئاتر بود و آخرین کارش با نام فرمول راحت شدن آقای پتانسیل وقتی سردش بود، به کارگردانی علی شکری با وخامت حال این هنرمند متاسفانه هیچگاه اکران نشد.
پیکر زنده یاد علی باسره عصر امروز از مقابل صدا و سیما و مجتمع بزرگ فرهنگی، هنری استان تشییع و در قطعه هنرمندان آرامستان بهشت رضای شهر ایلام آرام گرفت.
ثبت دیدگاه