گفتمان، بهروز مردانی: اصولاً آدمی هرگاه به بن بست فکری و روحی رسید و در برابر مشکلات کم آورد تنها راهی که برای برون رفت از این گرفتاریها به نظرش می رسد خودکشی یا دگرکشی است.
این اتفاق ناخوشایند در یک سری مناطق به کرات و آن هم در رنج گروه سنی خاصی رخ می دهد که قابل تامل و نیاز به واکاوی دارد.
شهرستان آبدانان که به شهر علم و دانش شهیر است متاسفانه در زمره مناطقی است که خودکشی در بین جوانان باب شده و علیرغم به یدک کشیدن شهر علمی استان و حتی کشور به لحاظ خودکشی آمار قابل تامل و قابل توجهی به خود اختصاص داده است.
اما اینکه چرا این خطه با دانش دارای پسوندهایی مثل «محرومیت» و «خودکشی» است شاید در ظاهر غیر قابل فهم به نظر برسند اما یک پاسخ قابل فهم دارد که همه به آن واقف هستند.
بن بست جغرافیایی و عدم توجه به زیرساختها و در پی آن نبود فرصتهای شغلی مهمترین عواملی هستند که شهر علمی آبدانان را با القابی چون خطه محروم و دارا بودن آمار خودکشی خطاب می کنند.
با کمی دقت به موارد فوق به این مهم خواهیم رسید که هر سه مورد مرتبط با هم بوده و همگی دست به دست هم داده تا آخرین راه یعنی خودکشی را پیش پای جوانان این سامان قرار دهند .
داشتن استعداد درخشان علمی در کنار بن بست جغرافیایی و شرایط منطقه فرزندان این خطه را ترغیب به درس و تحصیل نموده و در هر خانواده آبدانانی حداقل یک جوان با تحصیلات عالیه وجود دارد.
جامعه ای با سواد با فارغ تحصیلانی بیشمار که حتی از کوچکترین کارگاه تولیدی و یا شرکت دولتی برخوردار نباشد ره آوردش فقر و محرومیت برای آبدانان و سرخوردگی و ناامیدی و در نتیجه خودکشی برای جوانانش به ارمغان آورده است.
جالب اینجاست که این نیروی تحصیل کرده جویای کار حتی در شهرستانهای همجوار با مانع ای بنام غیر بومی مواجه و حق اشتغال ندارد تا تبعیض و نابرابری را مشاهده و ناهنجاریهای اجتماعی و سیاسی را بیافریند.
راه برون رفت از این معضل همه گیر ایجاد اشتغال و فراهم آوردن فرصتهای شغلی است و این مهم فقط از طریق دولت امکان پذیر است چرا که بخش خصوصی با وجود ضعف زیرساختها نه رغبت و نه فرصتی برای سرمایه گذاری دارد فلذا دولت باید فارغ از نگاه امنیتی بصورت اورژانسی آبدانان را دریافته و در این خصوص(بیکاری) چاره اندیشی شود در غیر اینصورت باید نظاره گر خودکشی جوانان رشید این دیار بود.
ثبت دیدگاه