پایان کارناوال شادی در بورس؟ تاج زیر تیغ مجلس، سرنوشت فرشهای کاخ مرمر چه شد؟ چرایی بهبود رابطه شورای نگهبان با مجلس؟ جشن قهرمانی تیم تراکتور در جام حذفی، التهاب بازار خودرو ۱۰۰ روز پس از حذف قیمتها، دردسرهای قماربازیهای دیپلماتیک ترامپ برای واشنگتن، تصمیمات تناقض آمیز ستاد کرونا و آموزش و پرورش درباره شروع سال تحصیلی و دستور رئیس کل بانک مرکزی به مالکان عمده سهام برای بازارسازی، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
محمدعلی وکیلی، مدیرمسئول روزنامه ابتکار در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان تاثیر انتخابات آمریکا بر انتخابات ایران نوشت: چند ماه بیشتر به انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم نمانده است. فضای سیاسی به قدری غبارآلود شده که گمانهزنی پیرامون آرایش گروههای سیاسی در این انتخابات، بسیار سخت شده است. هنوز سایه ناامیدی که انتخابات اسفند سال پیش را تحت تاثیر قرار داده بود، بر سر فضای سیاسی کشور سنگینی میکند. همچنان رخت سیاه ناامیدی بر تن جامعه است و این وضعیت، بسیار خطرناک است. البته یخ این فضا میتواند با یک شوک شکسته شود. چند وقتی است که نه در داخل و نه در خارج نشانه مثبتی دیده نمیشود و هیچ اتفاق امیدوارکنندهای نمیافتد. ترامپ فضای سیاست بینالملل را چندان سخت کرده که امکان صلح تا اطلاع ثانوی منتفی شده است؛ هرچند هنوز معتقدم شخص ترامپ به دنبال توافق با ایران است، تیمِ او، با ارائه اطلاعات و تحلیلهای غلط، او را به اشتباهات مهلک کشاندهاند؛ لذا بعید است که او بتواند با ایران مذاکرهای کند.
کمتر از دو ماه دیگر، انتخابات آمریکا برگزار میشود. انتخاباتی که میتواند بر آرایش انتخابات ایران تاثیر بگذارد. البته سرنوشت انتخابات آمریکا نیز مانند انتخابات ایران، مبهم و غیرقابل پیشبینی است. اما به گمان نگارنده در صورت پیروزی ترامپ مهمترین راهبرد نظام جمهوری اسلامی برگزاری انتخابات با مشارکت حداکثری است چراکه ترامپ با جنایت ترور شهید سلیمانی تمامی پلهای پشت سر را خراب کرده ولذا امکان توافق با ایران را نزدیک به صفر کرده است. درچنین شرایطی نظام هیچ چارهای جز ارتقاء مشروعیت داخلی از طریق تمهید انتخابات مشارکتی ندارد. البته این مهم با مقدورات کنونی بهنهایت مشکل خواهد بود؛ چراکه نتیجه روانی انتخاب ترامپ تعمیق ناامیدیِ کنونی مردم میباشد. اما در صورت انتخاب جوبایدن احتمال پمپاژ امید در بین مردم و کنشگران سیاسی ایران وجود دارد. پس در چنین فرضی امکان برگزاری انتخابات مشارکتی و پرشور داخلی دور از انتظار نیست.
در هر حال ما نیاز به انتخابات با مشارکت بالا داریم. بدون تعارف، جامعه اصلاً آمادکی اینچنین انتخاباتی را ندارد. اگر وضعیت کنونی تغییری نکند، بعید است بتوان انتخاباتی با مشارکتی قابل دفاع برگزار کرد. هیچ بعید نیست ترامپ در انتخابات پیروز شود؛ اگر این اتفاق بیفتد فضا سختتر هم خواهد شد؛ لذا در هر صورت باید به فکر تمهیداتی برای ایجاد نشاط سیاسی در جامعه بود. جامعه میتواند نوسان اقتصادی را تاحدی تاب بیاورد، اما اگر این وضعیت با رخوت سیاسی و افق ناامیدکننده همراه شد، دیگر نمیتوان از تابآوری آن اطمینان داشت.
عمادالدین باقی طی یادداشتی درباره طرح اصلاح قانون انتخابات ریاستجمهوری با عنوان فاز عملی مسخ جمهوریت در شماره امروز اعتماد نوشت: وقتی که این روزها طرح جدید اصلاح قانون انتخابات ریاستجمهوری به مجلس میرود، معلوم میشود که سالهاست نزاع اصلی در پشت همه حوادث، نزاع بر سر مسخ جمهوریت است، مردم را از گردونه خارج کردن و بر سر سفره نشستن. طراحان این پروژه در تدارک فتنهای هستند که ممکن است خودشان را هم در کامش ببلعد.
در طرح جدید مجلس برای اصلاح قانون انتخابات ریاستجمهوری که با همکاری شورای نگهبان و مجلس در حال تهیه و بررسی است، شورای نگهبان اختیاراتش برای نظارت بر انتخابات افزایش مییابد و میتواند در طول دوره ناظر بر عملکرد رییسجمهور باشد. در این طرح همچنین آمده، کاندیداها باید پیش از ثبتنام در آزمون شورای نگهبان شرکت کنند. شگفتتر از این طرح، انفعال وسیعی است که در جامعه مدنی، مطبوعات، روشنفکران و نخبگان و رسانهها در برابر این طرح مشاهده میشود.
البته شاید معنای دیگرش این باشد که همگان از اصلاحات مأیوس شدهاند و گمان میکنند که باید نظارهگر تصمیمات و اقداماتی برای تعیین تکلیف باشند و این به مراتب خطرناکتر است. تنها مقام انتخابی که از اکثریت مردم رای میگیرد، رییسجمهور است و تنها مقامی که شایستگی نظارت بر سایر قوا و دستگاهها را دارد و نماینده واقعی ملت است، رییسجمهور است. اما در این طرح کسانی قرار است ناظر بر رییسجمهور باشند که وقتی وزن انتخابی هیچ مقامی قابل مقایسه با رییسجمهور نیست و آنها خودشان از مردم رای نگرفتهاند بیطرفی و استقلال سیاسی ندارند و در تمام جریانات سیاسی نیز دارای موضع مشخصی هستند. طرح پیشنهادی برخلاف اصل ششم قانون اساسی است که میگوید «امور کشور باید به اتکای آرای عمومی اداره شود.» سالهاست با دو مرحلهای کردن انتخابات مجلس و ریاستجمهوری به وسیله نظارت استصوابی و یک گزینش سیاسی- ایدئوژیک قبل از انتخاب مردم، نهاد جمهوریت و انتخابات در ایران تضعیف شده و تنها جلوهای از یک جمهوریت نیمه جان و کم رمقی که در قالب انتخابات ریاستجمهوری باقی مانده است با این طرح برای همیشه از میان خواهد رفت و نظام جمهوری اسلامی را تبدیل به خلافت اسلامی خواهد کرد. آیا در دنیای امروز که دوران حاکمیت شهروندان و رسانههای انفرادی است، عملی کردن رویای کهنه مسخ جمهوریت امکانپذیر است؟
عبدالصمد خرمشاهی، وکیل پایه یک دادگستری طی یادداشتی با عنوان علم بهتر است یا سلامتی؟ در آرمان ملی نوشت: رئیس مجمع سازمان نظام پزشکی خطاب به ستاد ملی مبارزه با کرونا درخواست کرده است از بازگشایی حضوری مدارس در کلیه مناطق و کلیه مقاطع جلوگیری شود. لازم به توضیح است که پیشتر وزیر آموزشوپرورش عنوان کرده بود مدارس باید از روز شنبه پانزدهم شهریور بازگشایی شود. در این رابطه لازم است به چند نکته مختصر اشاره کنم. اول اینکه متاسفانه در کشور ما علم مدیریت و داشتن تخصص هنوز جایگاه واقعی خود را به دست نیاورده است. این درحالی است که در اغلب کشورهای پیشرفته علم مدیریت و تخصص از جایگاه والایی برخوردارند. دراین خصوص فرض را بر این میگذاریم که جناب وزیر محترم آموزشوپرورش دغدغه فراگیر علم دانشآموزان و دانشجویان را دارند و اصرار بر بازگشایی مدارس در همه مقاطع ناشی از این دغدغه است. اما قطعا این امر مهم و ضروری وقتی در تقابل و تعارض با سلامتی جوانان و نوجوانان ما قرار بگیرد، شکی نیست که اهمیت و ضرورت خود را بیدرنگ از دست خواهد داد.
به خاطر داشته باشیم وقتی یک فرد متخصص و آگاه در امور پزشکی و در چنان جایگاهی مصرانه از مسئولان تقاضا میکند که از بازگشایی مدارس و دانشگاهها جلوگیری بهعمل بیاورند، حکایت از آن دارد که نامبرده عمق فاجعه را بهخوبی دریافته و عواقب منفی کار را تشخیص داده است. قطعا شخصی در چنین جایگاهی هرگز براساس سلیقه شخصی یا حب و بغض چنین درخواستی نمیکند. او به قولی پیری است که در خشتِ خام همه چیز را دیده است. امروزه کرونا بسیاری از معیارها و قواعد و مقررات نظامات حاکم بر جامعه را بهشدت تغییر داده است و همینطور الگوهای رفتاری و اجتماعی آحاد مردم ناگزیر از تبعیت از پروتکلهای بهداشتی مربوطه شدهاند. اگر وزارت آموزشوپرورش عواقب این کار را برعهده میگیرد، صراحتا اعلام نماید درحالیکه میدانیم این وزارتخانه هرگز مسئولیت چنین عواقبی را بر عهده نخواهد گرفت، چون در همین چند ماه پیش و در همین رابطه شاهد بودیم که این وزارتخانه حضور دانشآموزان در سر کلاسهای درس را امری اختیاری اعلام کرده بود. یعنی از سویی عنوان شده بود که اماکن تحصیلی باز است و هر دانشآموز یا دانشجو میتواند در کلاسهای درسی حاضر شود. این سیاست دوگانه و سردرگم طبعا راهی به جایی نبرد. کمااینکه شاهد بودیم بیشتر باعث سردرگمی اولیای دانشآموزان شد. از سویی از منظر حقوقی اگر دانشآموزی به خاطر حضور در کلاسهای درس مبتلا به این بیماری شد و خدای ناکرده جانش را از دست داد یا حداقل متحمل درد فراوان و مخارج گزاف برای درمان بیماری خود شد، چه کسی و چه مقامی پاسخگو بوده و باید جبران مافات نماید؟ قانونگذار اینگونه سوالها را به صراحت پاسخ داده است. قانون مسئولیت مدنی و سایر قوانین مرتبط دقیقا پاسخگوی این سوالهاست. از سوی دیگر امروزه میدانیم علم و تکنولوژی آنچنان پیشرفت کرده و در حال رشد است که در بسیاری از کارهای روزانه دیگر نیازی به حضور فیزیکی شهروندان در اماکن و جلسات مربوطه نیست. کمااینکه طی این چند ماه بعد از کرونا شاهد بودیم بسیاری از کارهای روزمره مردم از طریق فضای مجازی رتق و فتق شده است. با این تفاسیر امید اینکه توصیه و هشدار رئیس سازمان نظام پزشکی به ستاد ملی مبارزه با کرونا جدی گرفته شده و تصمیمات متخذه براساس اولویت سلامتی انسانها و بر مبنای اهم و فیالاهم صورت گیرد.
تابناک