گفتمان، علی اصغر اسدی: از یک هفته گذشته مرگ دو دانشجوی اهل آبدانان استان ایلام به سوژه خبری رسانه های معاند و مخالف جمهوری اسلامی تبدیل شد تا بدنبال سلسله خبرسازی های نادرست و خلاف واقع، آن را به ابزاری برای روشن نگه داشتن مشعل ناآرامی های استان و کشور تبدیل نمایند.
هرچند نمیتوان این گزاره را از یاد برد، جرقه اعتراضات پاییز سال گذشته که هزینه های فراوانی از جنس ناآرام سازی فضای عمومی، تخریب و کشته و مجروح شدن تعداد زیادی از طرفین درگیر، تشدید فشارهای اقتصادی و مهمتر از آن، ایجاد گسل بزرگ بی اعتمادی بین بخش قابل توجهی از مردم با سیستم حکمرانی کشور تحمیل کرد، نتیجه سیاست نادرست منجر به تحمیل مرگ یک هموطن به امنیت کشور بود.
اعتراضات گسترده ای که شاید کانون شکل گیری آن نشات گرفته از برخی سیاستهای حکمرانی در حوزه فرهنگ بود اما با حضور ناراضیان حوزه های سیاسی و اقتصادی در کف خیابان، رفته رفته تجمعات اعتراضی تحت القائات اتاق های فکر براندازان، تغییر شکل داده و به شکل ناآرامی و اغتشاش ظهور و بروز کرد.
با وجود چند وجهی بودن کانون های اعتراضی و اعتراف بخش هایی از سیستم حکمرانی به نادرست بودن برخی از سیاست گذاری ها، اما وجه براندازانه اعتراضات برجسته تر و سیاستگذاران به جای شناسایی و واکاوی ریشه های آن و قرار گرفتن در مسیر اصلاح، با رجوع به همان سیاست های نادرست و اتخاذ تصمیمات و موضع گیری های ناپخته، به افزایش گسل بی اعتمادی شکل گرفته دامن زده و بی توجه به منافع ملی، در مسیری پای نهادند که امروز اتاق های فکر و رسانه ها بر تمرکز بر آن ضعف سیاستگذاری پروسه روشن نگه داشتن ناآرامی ها را دنبال می کنند.
امروز مقوله بی اعتمادی مردم آنچنان رها شده که گردانندگان اتاق های فکر ناآرام سازی کشور با استفاده از ابزارهای قوی رسانه ای خود، از مرگ طبیعی هموطنان به عنوان ابزاری برای روشن نگه داشتن فضای التهاب و نآرامی کشور و مهندسی رویدادهای پاییز ۱۴۰۱ بهره گیری می نمایند.
مع الاسف تشدید بی اعتمادی ها از یک سو و سیطره جو بی تفاوتی در بین رسانه های داخلی بدلیل برخوردهای ناصواب امنیتی به محملی برای سواستفاده رسانه های بیگانه از این فضا تبدیل شده است.
به گونه ای که به وصف ورود صادقانه رسانه های داخلی و پرده برداری از واقعیت رویدادهایی همچون مرگ هموطنان، ولو بدلایل طبیعی، اما این رسانه های معاند و مغرض هستند که با سوار شدن بر موج بی اعتمادی مردم و وارونه سازی رویدادها، از احساسات و خشم مردم بی اعتماد شده، در مسیر اجرایی شدن طرح های خود بهره گیری می کنند.
بطور قطع اگر سیستم حکمرانی کشور به جای گارد گیری و اصرار بر برخی مواضع ناصواب، در مسیر ترمیم اعتماد از دست رفته مردم گام برمی داشت، امروز نه رسانه های برون مرزی قدرت و جسارت همراه نمودن افکار عمومی با القائات ساختگی از رویدادهای طبیعی را دارا بود و نه مردم براحتی تحت تاثیر این القائات هدفمند قرار می گرفتند.
چند روز پیش و بدنبال مرگ یک دانشجوی آبدانانی (مرحوم بامشاد سلیمان خانی ) با وصف مصاحبه این رسانه با پدر متوفی و تکذیب هرگونه ارتباط مرگ وی با مسائل امنیتی و اخیرا نیز مرگ طبیعی یک دانشجوی دختر اهل آبدانان، اما همچنان رسانه های بیگانه خط سیر کشته سازی در استان را بعنوان یک خط انحرافی هدفمند دنبال می کنند.
قدر مسلم این است با تکیه بر سخنان خانواده متوفی دائر بر نفی هرگونه مرگ مشکوک و امنیتی، اما مرغ رسانه های بیگانه همچنان یک پا دارد و مرگ این دو را به سیستم امنیتی کشور مرتبط کرده اند.
هرچند واقعیت مرگ این دو هم استانی بر همگان مسجل باشد، اما این بی اعتمادی افکار عمومی است که بر هر گزاره ای چیره شده و واقعیت را قربانی القائات ساختگی می کنند و یقینا در این میدان دست برتر را نیز در اختیار خواهند داشت.
هرچند تاکید داریم اینگونه القائات برگرفته از تفکری هدفمند تحت عنوان کشته سازی بمنظور روشن نگه داشتن مشعل ناآرامی ها در کشور است .
اما این روشنگری ها زمانی به نتیجه خواهد رسید که اعتماد مردم بعنوان بیس شکل دهی به القایات در مسیر ترمیم و مرمت قرار گیرد .
و این ترمیم اعتماد ولو زمانبر زمانی محقق خواهد شد که سیستم حکمرانی کشور از یک سو به جای دشمن دانستن معترضین، خواسته های آنان را تکریم و با دلجویی از آنان، سیاست تغییر سیاستگذاری های مدیریتی در تمامی حوزه ها را در پیش گرفته و در دگر سو تصمیم گیری ها در مسیر اصلاح روش ها بمنظور بهبود وضعیت معیشت مردم و ارتقای وضعیت اقتصاد خانواده ها، کاهش بیکاری و رفع تبعیض و ناعدالتی ها قرار گیرد.
در صورت عدم تحقق این موضوعات مهم باید همچنان موج سواری رسانه های معاند میدان داری آنان، وارونه سازی واقعیات و جریان سازی منفی با هدف ناآرامسازی کشور را بعنوان یک واقعیت پذیرفت.
ثبت دیدگاه