گفتمان، طاهر جمشیدزاده: شاید رفتار پارادوکس و خارج از عرف مرد شماره یک نیمکت آبی پوشان پایتخت را به بسیاری از مسائل و بویژه فیلم های تاریخ سینما در ایران و جهان پیوند زد که نمونه داخلی آن فیلم محاکمه در خیابان خالق شاهکار قیصر و پدر موج نو سینمای ایران مسعود کیمیایی محصول سال۱۳۸۷ هجری شمسی باشد اثری معماگونه، اپیزودی و غیرخطی با مضامین مردانگی و حس انتقام یا آخرین تانگو در پاریس ساخته برناردو برتولوچی فیلمساز فقید صاحب سبک سینمای ایتالیا باشد که درباره تنهایی نسل ها است و نگاهی بسیار تلخ به روابط بشری دارد و شاید تنهایی ریکاردو ساپینتو در ایران که یک بار هم در باشگاه الفتح عربستان در۲۰۱۶ میلادی تجربه کرده بود بی ارتباط با این موضوع نباشد یا دیگر فیلم ها نظیر نجات سرباز رایان و دوازده یار اوشن که این آخری خیلی به ساپینتو می آید که همراه۱۱ شاگرد خویش در استقلال و هواداران پرطرفدار آبی پوش به دوازده یار در فینال جام حذفی برای جنگ روانی تمام عیار علیه همتا و رقیب دیرینه سنتی سرخ پوش خود بدل شدند ولی همه این مثال یک طرف و شعر زیبا مولانا جلال محمد بلخی« مولانا» طرف دیگر داستان فینال جام حذفی که آن را در غزل۱۰۸۵ خویش که به شمس دوست شفیق خود تقدیم کرده است:« خنک آن قمار بازی که بباخت آن چه بودش/ بنماند هیچش؛ الا هوس قمار دیگر.» که سرمربی پرتغالی استقلال در یک قمار تمام قد فوتبالی، قمار هر آنچه داشت رو کرد و در ازایش از آبروی سترگ باشگاه استقلال که مردان بزرگ و مربیان سرشناسی چون ناصر حجازی فقید و مرحوم پرویز پورحیدری و…نشسته بودند و حتی از طلب چند ماهه خود گذشت، ریکاردو ساپینتو هواداران استقلال را به یک قمار فوتبالی علیه رقیب سنتی دیرینه در روز بازی فینال جام حذفی در۱۰خرداد۱۴۰۲ خورشیدی دعوت کرده و فرا خوانده بود؛ قماری که در آن امید بردن و پیروز شدن نبود و مرد پرتغالی با کمال میل این قمار را متحمل شد و پذیرفت و پا در جنگ روانی تمام عیار نهاد و از قضا در آن مقهور و بازنده بیرون آمد و پس از شکست۲ بر۱ تیمش مقابل رقیب سرخ پوش خویش تمام رؤیاهایش رشته شد و پس از آن بود که شیشه هتل محل اسکان خود در فرودگاه امام را قبل از ضیافت شام آخر و در آستانه پرواز و خارج شدن از بام ایران شکست و محال است که آرزو کند دگر بار هم مجال یابد که دست به چنین قماری بزند.
تیم فوتبال پرسپولیس پس از قهرمانی در بیست و دومین دوره رقابت های لیگ برتر موفق به شکست استقلال برای بار دوم پس از لیگ برتر در فینال جام حذفی در۱۰ خرداد۱۴۰۲ خورشیدی شد تا بار دیگر جشن قهرمانی بگیرد و طبق قوانین سازمان لیگ هت تریک کرده و به طور خودکار قهرمان سوپرجام لقب بگیرد؛ هت تریک و در واقع سه گانه قهرمانی پرسپولیس در فصل گذشته با حضور پررنگ بازیکنان اصلی این تیم رخ داد؛ یحیی گل محمدی سرمربی موفق سرخپوشان پایتخت در فصل پرفراز و نشیبی که مصدومیت بازیکنانی نظیر سعید صادقی، عیسی آل کثیر، کمال کامیابی نیا، میلاد سرلک و شیخ دیاباته رقم خورد و همچنین یورگن لوکادیا قبل از بازی دور رفت با استقلال تصمیم به فسخ قرارداد یک طرفه و جدایی ناگهانی از پرسپولیس گرفت بازهم روی عناصر اصلی کلوزآپ و تمرکز کرد تا نشان دهد که تنها به چند مهره و بازیکن تیمش متکی و وابسته نیست و آلترناتیوهای خوبی برای جایگزینی و ترمیم نقاط ضعف تیمش دارد ولی پس از گل تساوی استقلال در دربی صد و یکم ریکاردو ساپینتو دور از دیدگان قاضی میدان رو به سمت نیمکت پرسپولیس حرکتی انجام داد که با اعتراض کادرفنی و نیمکت ذخیره پرسپولیس مواجه شد و به علی رضا ایلدورم کمک داور بازی کنار خط در رفتاری پرخاشگرانه نسبت به اخراج خویش بوسیله داور وسط حمله ور شد و به صورت او آب دهان انداخت و ایلدروم انعکاس رفتار سرمربی استقلال را بلافاصله با فراخواندن داور وسط به کنار زمین به اطلاع او رساند و محمدحسین زاهدی فر داور مسابقه پس از استماع سخنان ایلدروم، ریکاردو ساپینتو سرمربی آبی پوشان پایتخت را با کارت قرمز و اخراج جریمه کرد.
داستان سرمربی فصل گذشته استقلال بی اختیار آدمی را یاد فیلم مشق شب عباس کیارستمی فقید کارگردان شهیر سینمای ایران و جهان می اندازد؛ ریکاردو ساپینتو که آمیخته ای از توهم و واقعیت را پیش چشم هواداران فوتبال و خاصه طرفداران تیم آبی پوش پایتخت در فصل گذشته و لیگ بیست و دوم ایران به تماشا و تفکر گذاشت و پس از جدا شدن از استقلال پس از ناکامی در لیگ برتر و جام حذفی که هر دو بار در دو دربی حساس و پر تنش قافیه را به تیم همتای رقیب؛ پرسپولیس باخت در یک خداحافظی احساسی در فضای مجازی از همه هواداران باشگاه استقلال تشکر کرد که همیشه همراه او و تیم خود بوده اند و از تیم تازه اش« آپوئل قبرس» رونمایی کرد.
زندگی فوتبالی ریکاردو ساپینتو در ایران در فصل گذشته را دقیقا می توان با فلاش بکی آن را به ملودرام و فیلم« مشق شب» عباس کیارستمی کارگردان فقید شهیر ایران و جهان گره زد.وقتی ساپینتو اینجا بود را می توان یک ملودرام تماشایی سوای فوتبال به لحاظ رفتار و اخلاق از دریچه روانشناسی ورزشی ارزیابی و بررسی کرد که روایتی ملموس و انکارناپذیر از تنهایی مربی میانسال پرتغالی به نام ریکاردو ساپینتو را در فوتبال ایران« استقلال» به تصویر می کشد و مضامین ستیز و دوستی توأمان و جنگندگی، پرخاش و تلاش برای حفظ تعادل روحی و عاطفی لرزان خویش در سرزمینی دیگر مایل ها دورتر از زادگاهش در غرب قاره کهن آسیا روایت می کند؛ وقتی ساپینتو اینجا بود را می توان مرثیه ای غمناک با نمناکی اشک از سر حظ و اندوه توأمان که در نگاه هواداران تیم استقلال نشاند،برشمرد.وقتی ساپینتو اینجا بود بر تغییر مکان متمرکز است مثل حالا که او به تیم آپوئل قبرس که در لیگ این کشور نایب قهرمان شده پیوسته است و قراداداش بر روی خروجی رسانه های این کشور نشسته است کسی که حجت کریمی سرپرست باشگاه استقلال کماکان تا روز پنجشنبه هفته گذشته منتظر جواب او بود و بارها گفته بود و تکرار کرده بود که انتخاب اول و دوم و سوم باشگاه استقلال ریکاردو ساپینتو است.ملودرام ریکاردو ساپینتو در استقلال تمایل داشت پذیرفتن و همراه شدن با زندگی را در قالب فوتبال را آموزش دهد و یادآوری کند و آن طرح موزاییکی از اسم فامیل او در خلال مسابقه نیمه نهایی جام حذفی بین استقلال تهران و نساجی مازندران حاکی از این پذیرش بین هواداران استقلال و سرمربی تیمشان بود و تأکید می کرد که همچنان که گذشته مهم و تأثیرگذار است اما آدمی از حال و زندگی امروزش است که قدرت می گیرد و ساپینتو در استقلال در پی چراهایی فلسفی بود که او را به گذشته و دوران فوتبالش در پورتوی پرتغال با آن روحیه جنگنده توأم با خشونت پرتاب می کرد، تباه می شود و در قهقهرای تنهایی فوتبال و روزگار خاکستری گرفتار می آید و مشق شبی که برای بازیکنان استقلال در فصل گذشته و لیگ بیست و دوم نوشت سرشار از رفتارهای دوگانه و پارادوکس و همراه با خشونت و پرخاشگری بود که در چهره تک تک بازیکنان و بویژه روزبه چشمی در روز بازی فینال جام حذفی و آن تنش و درگیری او با مهاجم پرسپولیس مهدی ترابی نمونه بارز و برجسته ای از آموزش ساپینتو و تکلیف و مشق اوست که میراث نابسامانی به لحاظ رویکرد رفتاری را در تیم استقلال سوای بردها و شکست های خویش به جای گذاشت که جای بسی تأمل و تغییر رفتار بوسیله سرمربی جدید که در رسانه ها از ایرانیزه شدن مربی جدید استقلال« جواد نکونام» اسم برده می شود دارد چرا که براساس تعریف شهیرترین روانشناسان برتر علم روانشناسی که به پدران علم روانشناسی« فروید و یونگ» شهره هستند؛ یادگیری عبارت است از تغییر رفتاری است که توأم با تمرین و تکرار مستمر باشد که حاصل می تواند نتایج مؤثر، بنیادی و درخشانی به بار بیاورد. در فیلم مشق شب عباس کیارستمی فقید که در اواخر دهه۶۰ خورشیدی ساخته شده است تحقیقی است تصویری و مصور درباره تکالیف شب بچه ها که به مشق شب مشهور است؛ کیارستمی در برهه ای که خودش درگیر کمک کردن به پسرش برای انجام تکالیف بود به فکر ساخت این فیلم افتاد؛ این فیلم مورد انتقاد بسیاری از مسوولان ایرانی قرار گرفت، در این میان از کیارستمی نقل شده بود:« ما هنرمندان، چشم بینای جامعه هستیم و بعضی چیزها را پیش از دیگران می بینیم؛ گاهی متوجه یک خطر می شویم و گاهی خبر از یک رویداد خوب می دهیم، ممکن است این اخبار برای عده ای خوشایند و برای گروهی ناخوشایند باشد؛ ما را نباید به خاطر آنچه می بینیم موأخذه کنید بلکه باید برای آنچه که دیده ایم چاره ای بیندیشید.» باشگاه استقلال که در اواخر دهه ۸۰ فیلمی با عنوان« مثلث آبی» به تهیه کنندگی علی فتح الله زاده مدیرعامل سابق خویش و با بازی محمد صالح علا،حمیرا ریاضی،جواد زرینچه، سروش خلیلی و… ساخت که داستان آن سرگذشت ممد آبی را روایت می کند که پسر یک روزنامه فروش است که علاقه زیادی به فوتبال دارد علیرغم مخالفت های شدید پدرش« تیمورخان» به همراه جوانی به نام مسلم که فروشنده ای دوره گرد است به دیدن مسابقات فوتبال می رود…؛ اکنون بایستی یک کتاب داستان از سرگذشت ریکاردو ساپینتو روانه بازار نشر کنند که آیندگان و بازیکنانی که در آینده به امید این تیم پرطرفدار به این باشگاه می آیند سرگذشت این مربی را با فراغ بال مطالعه کنند و درس بگیرند؛ حال صحبت با مسوولان باشگاه پرطرفدار استقلال است که بایستی علاج واقعه قبل از وقوع می کردند تا فوتبال ایران شاهد این بی احترامی ها و پرخاشگری ها به تیم داوری، تماشاگران تیم های مقابل، توهین و ناسزا به دیگران و…
نباشد و امید است این سریال پرتنش که حالا صحبت از مربی لوانته پس از گزینه ایرانی« جواد نکونام» در رسانه ها سوژه شده است ادامه دار نشود و اگر نام این مربی یا هر مربی غیرایرانی دیگر برای نشستن بر روی نیمکت استقلال درآمد با چشمان باز و اطلاع لازم و کافی از رزومه و دوران مربیگری او دست به انتخاب و گزینش بزنند که پس از انتخاب سنگ بزرگ نشانه نزدن خواهد شد و آزموده را آزمودن خطاست.