آسیب شناسی جامعه شناختی معرفت در محرم
08 مرداد 1402 - 12:18
بازدید 220
6
مردم ایران اسلامی در روز عاشورای حسینی در سوگ سرور و سالار شهیدان دشت کربلا و یاران باوفایش به عزاداری پرداختند و به یاد آن واقعه تاریخی و به یاد مولایشان نماز ظهر عاشورا را با هم اقامه کردند.عزاداران حسینی در سراسر کشور به نشانه بیعت با سرور و سالار شهیدان ندای لبیک یا حسین«ع» سر دادند.
نویسنده : طاهر جمشیدزاده
پ
پ

گفتمان، طاهر جمشیدزاده: مردم ایران اسلامی در روز عاشورای حسینی در سوگ سرور و سالار شهیدان دشت کربلا و یاران باوفایش به عزاداری پرداختند و به یاد آن واقعه تاریخی و به یاد مولایشان نماز ظهر عاشورا را با هم اقامه کردند.عزاداران حسینی در سراسر کشور به نشانه بیعت با سرور و سالار شهیدان ندای لبیک یا حسین«ع» سر دادند.

پایتخت ایران نیز در عاشورای حسینی پایتخت دیگری شده بود؛ ارادتمندان به سرور و سالار شهیدان در کوچه ها، خیابان ها،حسینیه ها،مساجد و امام زاده ها ندای لبیک یا حسین سر دادند؛ به قول سردار دل ها، سردار شهید سلیمانی قربانی مهم است، اما مهمتر از قربانی آن چیزی است که انسان برای آن قربانی می شود.صحبت از مکتب عاشورا است که۱۴۰۰ سال است حسین را با آن می شناسند و شناسنامه شیعه است؛ پای ولایت ایستادن و زیر بار زور و ستم نرفتن و آزادگی همان شعار بنیادی که سرلوحه نماز ظهر عاشورای امام حسین و یاران باوفایش بود؛ حرف ها و صحبت های عزاداران حسینی درباره این مکتب زیارت عاشورا است.

برای ثابت قدم بودن در مسیر حسین«ع» هرکس راهی سراغ دارد و برای بعضی ها از همین مجالس عزا شروع می شود.مادران می گویند از این راه باید ثابت قدم باشند و بر این باور مصمم هستند که با عشق امام حسین بزرگ شده اند و کودکانشان را نیز با همین سبک و سیاق بزرگ می کنند و مردان نیز پای الم مولا و مقتدای آزادگان جهان مشق آزاد مردی و پای آرمان سرخ او ایستادن می کنند.

در این میان از سال ها پیش بحث آسیب شناسی ساختاری در مجالس روضه و عزا بوسیله مداحان و انتخاب نوحه و شعر که بسیار مهم و کلیدی است محل بحث اساتید حوزه و دانشگاه بوده است و در این زمینه کارهای بزرگ و شاخصی انجام گرفته است ولی کافی نیست و کارهای پژوهشی و کارگاهی بسیاری می طلبد  و باید طرحی نو با تهیه اطلس جامع نوحه خوانی و انتخاب شعر در محرم در این خصوص بوسیله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات، شورای فرهنگ عمومی و نهادهای متولی درانداخته شود.

فلسفه های هگل و مارکس که بنایشان بر اصالت تاریخ است، بی گمان محصول خاص زمان برایشان، یعنی روزگار تغییرات اجتماعی است و مانند فلسفه های هراکلیتوس، افلاطون،کنت، امیل، لامارک و داروین فلسفه دگرگونی است و گواه تأثیر عظیم و زیر و زبر شدن محیط اجتماعی در اذهان کسانی است که در آن محیط می زیستند؛ واکنش افلاطون در برابر این وضع، کوشش برای متوقف ساختن هرگونه تغییر بود.

فیلسوفان جدید ظاهراً واکنش دیگری نشان می دهند و از دگرگونی استقبال هم می کنند. مع هذا، این عشق به دگرگونی، کمی به چشم دو پهلو می نماید، زیرا گرچه این فلاسفه از متوقف ساختن تغییر ناامید شده اند، در مقام پیروان اصالت تاریخ، سعی در پیش بینی آن دارند و می خواهند زمام دگرگونی را به دست عقل بسپارند و این کار بی شباهت به دست آموز کردن آن نیست.از این رو، چنین به نظر من می رسد که نزد پیروان اصالت تاریخ، دگرگونی هنوز آن چهره هراس انگیز سابق را کاملا از دست نداده است.

در عصر حاضر که روزگار دگردیسی تکنولوژی و فناوری و تغییرات سریعتر است،می بینیم علاوه بر پیش بینی دگرگونی، تمایلی به مهارکردن آن به وسیله برنامه ریزی مرکزی به مقیاس کلان پدید آمده است. نظر کسانی که بدین گونه می خواهند کل را اصل قرار دهند، حاکی از تمایل پیدا کردن راهی بین نظریه افلاطون و نظریه مارکس است.افلاطون می خواست تغییر متوقف شود و مارکس دگرگونی را امری اجتناب ناپذیر می دانست. جمع این دو با یکدیگر، قسمی«با هم نهاده» یا« وضع مجامع» یا « سنتز» هگلی درست کرده دایر بر اینکه چون دگرگونی را به کلی نمی توان متوقف ساخت؛ باید دست کم از طریق دولت آن را برنامه ریزی و مهار کرد و به این منظور، قدرت دولت را تا حد امکان توسعه و گسترش داد.

شدر نظر اول، ممکن است چنین نمایان شود که طرفداران این عقیده پیرو مسأله عقلی و خردپیشه هستند و موضعشان مستقیما با رؤیای مارکس از« ملکوت آزادی» و سیادت یافتن آدمی بر سرنوشت خویش، ارتباط دارد.اما حقیقت این است که چنین کسانی متحدان نزدیک اصحاب نظریه ای دیگر هستند که به کلی با خرد پیشگی« و بویژه با فکر یگانگی افراد بشر از لحاظ عقلی» مغایرت دارد و با گرایش های غیرعقلانی و عرفانی عصر ما منطبق است.

استدلال پیروان جامعه شناسی معرفت این است که اندیشه علمی مخصوصا تفکر درباره امور اجتماعی و سیاسی در فضایی مقید به شرایط اجتماعی جریان پیدا می کند نه در خلاء و عمدتا از عناصری در ضمیر ناخودآگاه یا بیرون از دایره خودآگاهی تأثیر می پذیرد؛ پناه بردن به این قبیل فلسفه ها پیش داوری های ارتجاعی را برمی انگیزاند که انگلس هم از ساده لوحی در قالب این جمله که « اختیار یعنی درک جبر» به نوبه خود آن را بازگو کرده است و این تفاوت مکتب ماهوی غرب و شرق و اسلام رحمانی را می رساند که فلاسفه و اندیشمندان مکتب غرب انسان را بر سر دو راهی به ورطه ناکجا آبادی می کشانند و نفس این واقعیت که اصحاب جامعه شناسی معرفت هنوز این پیش داوری را حفظ کرده اند و برای خلاص شدن از این ایدئولوژی و اندیشه دگم راه میان بر هم متصور نیستند؛ ولی در مکتب، فلسفه و اندیشه شیعه وقتی کسی حسینی شد؛ تا ابد حسینی است و این اصل بنیادی و راهبردی رکن رکین آزادگی، رهایی و رستگاری است.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.