گفتمان امین جمشیدزاده: درست چند روز پیش بود که پخش یک برنامه از شبکه افق سیما و صحبت های خانم منصوره معصومی اصل عضو شورای مرکزی شریان و مهمان برنامه به ناگاه فضای جامعه را که آبستن مسأله فلسطین و جنگ اسرائیل و غزه بود به یکباره با یک شوک و تکانه غیرقابل وصف مواجه و روبه رو کرد و سپهر سیاسی و اجتماعی کالبد جامعه را با توجه به اتمسفر برگرفته از مصائب معیشتی و اقتصادی دچار یک چالش جدی ساخت و آن جمله مهم و ناهمگون مهمان برنامه که« مملکت مال ما حزب اللهی هاست.» به سرعت بر روی تلکس خروجی رسانه های کشور نشست و زبان به زبان می چرخد و حتی به گعده های شبانه اصولگرایان و اصلاح طلبان کشید و مباحث فراوان و انتقاد زیادی را برانگیخت.
منصوره معصومی اصل در اینستاگرامش خود را دارای دکترای علوم قرآنی و مشاوره و قبل از ازدواج و مدیر مؤسسه بیت النور معرفی کرده است؛ در اردیبهشت۱۴۰۰، ویدیویی در صفحه اینستاگرام معصومی منتشر شد ویدیویی که در آن دختری کوچک، فائزه هاشمی؛ را به مناظره فراخوانده بود، این دختر اما فرزند منصوره معصومی بود. پس از آن که فائزه هاشمی دعوت به مناظره را پذیرفت او گفت:« سلام فائزه خانم، من امروز در سایت ها دیدم شما پیشنهاد مناظره با من را قبول کردید و آماده مناظره با من شدید به قول خودتان شما کاندیدای ریاست جمهوری هستید و شما می توانید از مناظره با من سوء استفاده کنید و من این فرصت را به شما نمی دهم و البته شما قطعا باید رد صلاحیت شوید؛ انشاءالله مناظره ما باشد برای بعد از انتخابات، آهان راستی فصل امتحاناتم است و باید امتحاناتم را خوب بدهم تا آدم خوبی باشم؛ تا در آینده عاقبت به شر نشوم.» در ویدیویی دیگر که چند هفته پیش در فضای مجازی تحت عنوان فعال اصولگرا از منصوره معصومی منتشر شد او خواستار افزایش« سواد سیاسی» جامعه شده و تأکید می کند که:« ایران تا ۸ تا۱۰ سال آینده بهشت روی زمین خواهد شد؛ تازه من ارفاق کردم.» منصوری که حضوری فعال در فضای مجازی و صدا و سیما دارد در انتخابات مجلس یازدهم در۲ اسفند۹۸ نیز از کرج کاندیدا شد اما ناکام ماند؛ برخی تحلیلگران و ناظران بر این باورند آن چه معصومی بیان کرد واقعیت پنهان و سانسور نشده آن چه در ذهن جریان اصولگرا می گذرد است.
احمد زید آبادی روزنامه نگار و فعال سیاسی در واکنش به ویدیوی منتشره از معصومی نوشته است« واقعیت را همین خانم در برنامه زنده صدا و سیما گفته است، مملکت مال حزب الهی هاست؛ من به سهم خودم از این خانم به دلیل بیان واقعیت تشکر می کنم، ما که این حرف ها را می زنیم، رو ترش می کنند که چرا سیاه نمایی و نشر اکاذیب می کنیم.» داود حشمتی روزنامه نگار نیز نوشته است که اظهارات معصومی« مانیفست» تمامی جریان اصولگراست؛ فقط او جرأت کرده صریح و بدون خودسانسوری بر زبان آن را جاری کرده است.» ولی پاسخ قاطع را مهدی فضائلی عضو دفتر رهبری به ادعای کارشناس صدا و سیما درباره اینکه مملکت مال حزب اللهی هاست در شبکه اجتماعی ایکس داده که در پاسخ به برخی گزینش های سطحی و مغرضانه؛ رهبر انقلاب فرموده اند که:«این انقلاب یک انقلاب الهی است و پایه اصلی آن مردمند و این انقلاب متعلق به مردم است و هیچ کسی، هیچ قشری نمی تواند و نباید ادعای مالکیت این انقلاب را بکند، خود را مالک بداند، دیگران را مستأجر…صاحب این انقلاب مردمند.» اما آن چه در این میان پس از هجمه انتقادات مغفول ماند و حلقه مفقوده این کلید واژه بود عرفان بود؛ مهمان برنامه می خواست به عرفان در پیکره جامعه نقب و گریز بزند که در دام ناموزون گاف بزرگ خویش افتاد و در واقع او می خواست ذهن جامعه معطوف به یک تغییر و دگردیسی در این راستا که پیشتر در دو سطر بالا ذکر آن رفت کرده باشد که در ادامه بحث جنجالی خود گفت که جامعه ایران در ده سال آینده به آن سطح ایده آل و آرمانی می رسد.
گفتنی است که در سده نوزدهم، به ویژه در هگل و برگسون، به قسمی از عرفان تکاملی(evolutionary mysticism) بر می خوریم که تغییر را می ستاید و به این جهت به نظر می رسد با نفرت پارمنیدس و افلاطون از دگرگونی، در تضاد مستقیم قرار داشته باشد. اما امر واقع است که هر دو قسم عرفان در تکیه بر اهمیت دگرگونی مبالغه می کنند و این نشان می دهد که هر دو بر تجربه ای واحد بنا شده اند.
هر دو واکنش هایی هستند در برابر تجربه هراس انگیز دگرگونی اجتماعی؛ منتهی یکی به این امید است که تغییر متوقف شود و دیگری تغییر را امری واقعی و ذاتی و خوش یمن تلقی و قلمداد می کند و با حالتی هیستریک و بی گمان آمیخته به کشش و وازنش آن را می پذیرد و مهمان برنامه در واقع جامعه را به و پارسایی بیشتر و دینداری به روز فرا می خواند؛ ائوثوفرون که یکی از رساله های قدیمی است و معمولا به کوششی از جانب سقراط برای تعریف پارسایی یا دینداری تعبیر می شود؛ سقراط می پرسد:« دینداری چیست و بی دینی کدام است؟» او پاسخ می دهد:« دینداری همین کاری است که من می کنم! باید هر که را گناهش قتل نفس و امثالهم باشد تحت تعقیب قرار دهی خواه پدرت باشد و خواه مادرت، و اگر ندهی، بی دینی.» و ائوثوفرون می خواهد پدرش را تحت تعقیب قرار دهد چون او غلامی را کشته است؛ مطابق شواهدی که گروت آورده است، هر شهروند به موجب قانون آتیکا موظف بود در این گونه موارد درخواست تعقیب کند.
چپ گرایان و در واقع اصلاح طلبان در ایران غالبا به پایبندی خویش به اخلاق و امنیت ایمان دارند و این امر گرچه ربط زیادی به موضوع ندارد، ولی گاهی مطبوع تر و متواضعانه تر است تا حالت جزمی و حق به جانب بسیاری از اصولگرایان اخلاق مدار؛ که با سلسله برنامه ها و بحث های جزمی و دگم اندیشانه که در این برنامه ها از جهرمی، ابطحی و بعضی چهره های اصلاح طلب و دعوت آن ها به برنامه های صدا و سیما انتقاد فراوان شده بود جامعه را دعوت به نسخه خود اندیشانه و افراط گرایانه چنین اندیشه هایی باید کرد؛ یکی دیگر از نتایج و عوارض رخت بربستن روح گروه گرای قبیله ای، تکیه افلاطون بر قیاس بین سیاست و طبابت است که نمایانگر احساس او درباره وجود بیماری در پیکره جامعه یعنی احساس فشار، بی هدفی و سرگردانی است؛ کتلین می نویسد از زمان افلاطون تا کنون، ذهن رجال سیاسی پیوسته به این مقایسه میان طبابت و سیاست بازگشته است و به همین دلیل ناصواب سیاست مداران به زعم درست خویش برای کالبد بیمار جامعه امروز اقتصاد ایران که با دو بیماری رانتیریسم و عدم شفاف سازی سال هاست دست و پنجه نرم می کند می خواهند به جای مرتفع ساختن مصائب موجود طبابت کرده و با پاک کردن صورت مسأله نسخه سیاست بپیچند و حالا در آستانه انتخابات مجلس در۱۱ اسفند۱۴۰۲ شکاف بین مجلس و دولت دارد بیشتر می شود و بسیاری از نمایندگان فارغ از مصائب ریز و درشت حوزه انتخابیه خویش به دلیل کاندیداتوری مجدد در انتخابات پایان سال بحث استیضاح۷ وزیر دولت سیزدهم را داغ و اخبار روز جراید و رسانه ها کرده اند؛ ولی مشکل اصلی اینجا حول محور گفتار است و نه عمل و مسوولان ذیربط در دولت کنونی در حوزه اقتصاد با گفتار درمانی فتیله کالاهای اساسی و مایحتاج اولیه مردم را پایین می کشند و بالا رفتن شاخص فلاکت، افزایش فقر، بالا رفتن ضریب جینی و همچنین بیشتر شدن تصاعدی قیمت ها را با مؤلفه تحریم و تورم عادی جلوه می دهند و این خطایی نابخشودنی و پاک کردن صورت مسأله است و نه مرتفع کردن چالش ها و مشکلات اقتصادی و معیشتی جامعه که این پروسه به مدیران باتجربه و کاربلد و هسته مشاوران قوی در کنار وزراء و خاصه رییس دولت منتهی خواهد شد و هرچه زودتر باید برای این معضل اساسی تدبیر و چاره ای جدی تعبیه کرد و اندیشید و با استیضاح و تعویض نفرات مسائل لاینحل کماکان مشکل ساز خواهند شد.