در ادامه هفته پایانی نیم فصل لیگ برتر فوتبال و در واقع هفته پانزدهم لیگ برتر فوتبال کشور که با شکست طلایی پوشان دیار نصف جهان برای سومین بار پیاپی در سه هفته پشت سر هم در قزوین و با قهرمانی آبی های پایتخت در نیم فصل به اتمام رسید؛ تا تیم ها در یک بازه زمانی۴۰ روزه و در آستانه بازی های تیم ملی فوتبال ایران در جام ملت های آسیا و اعلام لیست دعوت شدن منتخبان لیگ از سوی کادرفنی تیم ملی به اردوی آماده سازی تیم ملی از سه شنبه و پس از آن برپایی اردوی آماده سازی ملی پوشان در جزیره زیبا و با هوای معتدل زمستانی کیش در دیداری دوستانه روز جمعه باید مقابل بورکینافاسو صف آرایی کنند و از همان جا عازم دوحه قطر شود تا در آن جا قبل از آغاز جام ملت های آسیا که با شرکت۲۴ تیم در۹ ورزشگاه برگزار خواهد شد.
تیم ملی یک دیدار دوستانه مقابل اندونزی خواهد داشت و پس از آن رسماً اولین دیدار خویش را در۲۴ دی ماه مقابل تیم فوتبال فلسطین برگزار خواهد کرد که در این گروه امارات و هنگ کنگ هم با ایران هم گروه هستند تا در انتها آرزوی خیل عظیم فوتبال دوستان کشور پس از نزدیک به نصف قرن« قهرمانی تیم ملی فوتبال ایران» در جام ملت های آسیا ۲۰۲۴-۲۰۲۳ برآورده شود و پس از آن نیم فصل دوم فوتبال ایران با تقویت تیم ها در این بازه خوب زمانی و تقویت نقاط قوت و ضعف تیم ها در پنجره زمستانی با به کار گیری بازیکنان مستعد و شایسته از باشگاه های داخلی و لیگ های خارجی از نو از سر گرفته شود.
بیشتر مردم معتقدند که پاداش باید در برابر شایستگی داده شود بنابراین باید دید وقتی کسانی نه به خاطر توفیق در کاری بلکه به این خاطر که چه کسی هستند یا به چه گروهی تعلق دارند پاداش بگیرند چه پیش خواهد آمد؟
طبعاً واکنش بیشتر مردم شاید خود شما هم منفی است این هسته مرکزی معمای سیاست جبران است در حالی که سیاست جبران به این منظور ایجاد شده تا تبعیض درباره بازیکنان در فوتبال« تبعیض بین بازیکنان سفید پوست و رنگین پوست» و همچنین اقلیتها را از بین ببرد. امروزه آن را چیزی بیش از انتخاب و عمل ترجیحی فارغ از شایستگی نمیبینند این نظر البته ممکن است واقعیت نداشته باشد اما همین تصور از سیاست جبران مسأله زاست و چندین پیامد زیان آور بر آن مترتب است.
نخست-سیاست جبران میتواند افراد ذینفع را لکهدار کند و باعث استنباط ناشایستگی آنها شود اگر شما معتقد باشید، که کسی از انتخاب ترجیحی مبتنی بر معیارهای غیر شایستگی بهرهمند شده در آن صورت قابلیتهای او را «کوچک میشمارید» در واقع احتمالاً شما چنین فرض خواهید کرد که این شخص بدون کمک سیاست جبران هیچ وقت انتخاب نمیشد. تحقیقاتی نشان داده که بین سیاست جبران و استنباط عدم شایستگی آن در میادین فوتبال و در لیگهای معتبر جهان رابطه مستقیم وجود دارد تحقیقات میدانی هم در آزمایشگاه انجام شده است که در آنجا افراد پرونده بازیکنان را بررسی کرده اند و هم در محیط واقعی یعنی «میدان مسابقه» که در آن از بازیکنان خواسته میشد که هم تیمیهای خود را در زمین مسابقه ارزیابی کنند.همواره استنباط عدم شایستگی در حق ذینفع مشاهده شد اعم از اینکه بازیکن سفید پوست بود یا رنگین پوست یا عضو اقلیت نژادی و هم از اینکه آزمودنیها مرد یا زن بودند.
دومین پیامد منفی سیاست جبران مربوط میشد به افراد ذینفع وقتی باور این باشد که رنگین پوستان یا اقلیتها به طور ترجیحی انتخاب شدهاند؛کسانی که بنا به سنت میبایستی انتخاب میشدند غالباً احساس میکنند که خودشان استحقاق بیشتری دارند و در نتیجه احساس میکنند که غیر منصفانه آنها را دور زدهاند و بازی تاثیرگذار خود را ممکن است در تیم مورد علاقه خویش انجام ندهند؛ این مسأله علت اصلی« پس زدن» علیه سیاست جبران است.نمونه بارز این بازیکنان در ایران در فصل گذشته یورگن لوکادیای هلندی مهاجم موفق سرخپوشان پایتخت بود که اگر چه وانمود کرده بود به دلیل قطع شدن اینترنت و اعتراض های پاییز۱۴۰۱ عطای ماندن در پرسپولیس را به لقای آن بخشیده اما بعدها گفته شد که او می خواسته و بر این باور بوده که استحقاق وی بیش از این است و بایستی مثل همتایش در تیم رقیب سنتی سرخ ها، کوین یامگای فرانسوی در هر بازی ثابت و فیکس باشد.
شواهد حاکی از آن است که احساس نادیده گرفته شدن غیر منصفانه ناشی از سیاست جبران واقعاً دارای عوارض جانبی ناخوشایندی است و سرخپوشان در فصل گذشته با از دست دادن لوکادیا و رفتن ناگهانی او عملا با پوست و استخوان این قضیه را تجربه و لمس کردند که در فصل پیش رو عملا اثرات محسوس آن را به عینه می بینند.
برای ارزیابی اثرات سیاست جبران باید نخست بدانیم که چه چیزهایی سیاست جبران هست و چه چیزهایی نیست
در نظر انجمن روانشناسی آمریکا APA سیاست جبران وقتی روی میدهد که سازمان میکوشد تضمین کند که در راه استخدام یا آموزش افراد نه تنها تبعیضی وجود ندارد بلکه فرصتها برای همگان یکسان است؛ سیاست جبران فراتر از سیاستهای واکنشی است؛که به صورتی منفعل ضمن تایید عدالت در انتظار میماند تا مسأله به وجود آید و بعد دست به کار میشود سیاست جبران مستلزم وجود منابع و ترصد است، نه سهمیه گذاری، زیرپا نهادن معیارها و استاندارها به خاطر ایجاد تنوع و گوناگونی، یا جانشین کردن ترجیح به جای شایستگی است؛در آموزش و پرورش و فوتبال نیز سیاست جبران شامل دو گام نظارت و اصلاح میشود.
مثلاً در تیم فوتبال پرسپولیس با اینکه وضعیت این تیم از ابتدای فصل به دلیل رعایت سقف بودجه بغرنج گشته و به خصوص در خط حمله با داشتن شهاب زاهدی و نبیل باهویی در دقیقه۹۰ قبل از بسته شدن لیست تیم برای جام باشگاه های آسیا و پس از آن وداع تلخ با جام باشگاه های۲۰۲۳ آسیا و شکست مقابل الدحیل مقابل چشم میلیون ها هوادار پرشور خویش در ورزشگاه آزادی با وضعیت نابسامانی مواجه بوده است و تنها از طریق پروسه سیاست جبران و آوردن مهاجم ششدانگ تراز اول که این روزها خبر از بازگشت یورگن لوکادیا بیش از پیش و پس از محکومیت این بازیکن به دلیل فسخ یک طرفه قرارداد خود با سرخپوشان در فیفا که در فصل گذشته لیگ برتر و در آستانه برگزاری دربی استقلال و پرسپولیس با آن که عملکرد درخشانی در کارنامه داشت و از۹ بازی برای سرخپوشان۶گل هم زده بود ایران را ترک کرد در صدر اخبار باشگاه پرسپولیس و بر روی تلکس خبری خبرگزاری های داخلی قرار دارد و این قضایا همه گمانه زنی است و باید دید در تعطیلات۴۰ روزه نیم فصل تصمیم کادرفنی، مدیر عامل و باشگاه سرخ پوش پایتخت برای تقویت شاکله تیم و به ویژه خط حمله و دفاع چپ و هافبک های خود با قطعی شدن سرباز شدن میلاد سرلک و محمد عمری چیست و چگونه باشگاه پرسپولیس و با گرفتن چه بازیکنان شاخصی از لیگ داخلی یا لیگ های خارجی این قضیه را حل و مرتفع خواهد ساخت.
در آموزش و پرورش و آموزش عالی نیز سیاست جبران همین کار را میکند اگر مثلاً نظارت نشان دهد که تعداد دانشجویان خارجی زبان در دورههای کارشناسی کمتر از حدی است که از میزان قبول شدگان دوره دبیرستان انتظار می رود؛ در آن صورت ممکن است گام های اصلاحی«مثلا برنامه جبرانی و برنامه های تقویتی» برداشته شود؛اجرای سیاست جبران در آموزش و پرورش و آموزش عالی نیازی به پایین آوردن استانداردها و معیارها ندارد.بلکه باید به بررسی دقیق و گاه دردناک ۳ پرسش بست انگیز بینجامد الف- چه صفاتی را در مردم ارزشمند میدانیم؟ب-چگونه میتوانیم این صفات را به درستی ارزیابی کنیم؟ و ج-چه نوع تیمهایی از افراد میخواهیم تشکیل بدهیم؟
یکی از سوء تفاهمها این است که تصور شود مثلاً دختران سفید پوست و دانشجویان رنگین پوست زاهدانی از سیاست جبران احساس زیان دیدگی دارند هیچ کس دوست ندارد تصور شود که به خاطر تدابیر ترجیحی ناموجه، پیشرفت کرده نه ژن خوب و شایستگی شخصی.
خوشبختانه بیشتر کسانی که از این سیاست بهرهمند میشوند آن را با سهمیهبندی و یا ژن خوب مخلوط نمیکنند به ویژه اگر از هویت قومی خود احساس امنیت کنند؛بنابراین در مجموع در پاسخ به این پرسش که اثرات کاربرد صحیح سیاست جبران در فوتبال و تعلیم و تربیت چیست باید گفت عالی است و همه از آن استقبال کرده و بهره میبرند.