گفتمان، طاهر جمشیدزاده: در واقع حمله حماس به اسرائیل مجموعهای از سلسله حملات هماهنگ بود که هفتم اکتبر ۲۰۲۳ میلادی مطابق با ۱۵ مهر ماه ۱۴۰۲ هجری شمسی به وسیله گروه اسلامگرای فلسطینی حماس از نوار غزه به مناطق مرزی رژیم غاضب صهیونیستی انجام شد؛ حملاتی با محاسبات دقیق، راهبردی و استراتژیک که به وسیله حماس و دیگر گروههای مسلح فلسطینی«گردان های عزالدین قسام،گردان های قدس، جنبش جهاد اسلامی و…» به عنوان عملیات طوفان الاقصی و در اسرائیل شنبه سیاه یا کشتار رسیمحاط قلمداد شد و جنگ اسرائیل و غزه را در پی داشت و تشکیلات اطلاعات رژیم صهیونیستی را حیران خود ساخت.
این حمله در اوایل صبح با رگبار راکتی حداقل ۳۰۰۰ موشک به اسرائیل آغاز شد که کاری از گنبد آهنین که رژیم صهیونیستی مدام در بوق و کرنا می کرد ساخته نبود و رعب و وحشتی فراگیر شهرک های صهیونیستی و تل آویو مرکز استقرار ارتش و مدیران ارشد نظامی اسرائیل را که غافلگیر و مبهوت شده بودند فرا گرفت؛این روز بوسیله جو بایدن رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا و کشورهای غربی دوست و هم پیمان اسرائیل به عنوان بدترین کشتار یک روزه یهودیان از زمان هولوکاست توصیف شد ولی آن ها هرگز در این مدت به نسل کشی و آپارتاید رژیم غاضب اسرائیل که بنا بر اعلام وزارت بهداشت غزه، تلفات تجاوزات رژیم صهیونیستی از هفتم اکتبر۲۰۲۳ میلادی«۱۵ مهرماه۱۴۰۲هجری شمسی» تا کنون به بالای۲۳ هزار شهید که قاطبه آن ها کودکان و زنان مظلوم و غیرنظامیان فلسطینی هستند و قریب به۶۰ هزار مجروح و بنا به اعلام سازمان ملل متحد آوارگی نزدیک به یک و نیم میلیون فلسطینی شده و چندین قطعنامه را برای توقف فوری تجاوز،جنگ و وحشی گری فارغ از یک آتش بس کوتاه چند روزه و معاوضه چند تن از اسرای دو طرف درگیر جنگ وتو کرده؛ حتی به صورت تلویحی اشاره نکرده اند و دیدگان کور خویش را بر روی این همه فاجعه و جنایت وقیحانه بسته اند.
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر کابینه رژیم صهیونیستی که از هفتم اکتبر۲۰۲۳ میلادی«۱۵مهرماه۱۴۰۲» با طوفان الأقصی از سوی حماس به دلیل تجاوزهای بی حد و حصر رژیم غاصب صهیونیستی در خلال هفت دهه اشغالگری و شهید کردن هزاران هزار کودک، زن، مرد و جوان و اسیر کردن و آواره کردن خیل بسیاری از فلسطینیان مواجه شد؛ حالا با اینکه از طرف دوست و هم پیمان خویش ایالات متحده به سکانداری جوبایدن رئیس جمهور دموکرات این کشور و کشورهای غربی بی چون و چرا حمایت مادی، تسلیحاتی و لجستیکی می شود درست مثل جان اف کندی رئیس جمهور سابق آمریکا که در خلیج خوک ها شکستی تاریخی و تراژدیک را رقم زد در باتلاق تونل های فراوان زیرزمینی حماس که یک شهرک کامل است در نبرد میدانی و زمینی، روزها و هفته های متمادی است که زمین گیر و خسارات و تلفات بسیاری را متحمل شده است و بزودی کوس رسوایی او در جهان طنین انداز خواهد شد؛چرا که نظم و دیسپلین جهانی را با خشونت زیاده از حد، افراطی گری،یکجانبه گرایی و خوداندیشی خود بی توجه به اجماع جهانی را برهم زده است و حتی در تعطیلات سال نو میلادی۲۰۲۴ میلادی که اسلاف خلف پای درخت کاج کریسمس بساط شور و شادی راه انداخته بودند او باز هم دست بردار باریکه نوار غزه و کشتن کودکان و زنان و مردم بی دفاع فلسطین نشد و این همه وقاحت و وحشی گری او که بربریت مدرن را ندا داده و به یک آپارتاید و نسل کشی تاریخی دست زده را هرگز تاریخ کتمان نخواهد کرد و به حساب او که دیکتاتوری مدرن را دچار دگردیسی قهقهرای خویش ساخته است رسیدگی خواهد شد و به دست یهودیان شورشی در داخل و یا به دست فرماندهان و یا نیروهای زبده و شجاع مقاومت به طرز فجیعی شبیه صدام دیکتاتور قادسیه معدوم و یا مثل سرهنگ قذافی دیکتاتور لیبی در چاه فاضلابی از بین خواهد رفت.
قطبی شدن گروهی از موضوعاتی چون خطر کردن و محتاط بودن فراتر میرود؛مثلاً در جریان بحثهای گروهی، نگرشهای مثبت آغازین دانشجویان فرانسوی به نخست وزیر کشور مثبتتر و نگرشهای منفی اولیه آنها نسبت به آمریکاییها منفیتر شد.تصمیمهای هیأت منصفه نیز به همین صورت میتواند تحت تاثیر قرار گرفته و منجر به دادن رأی افراطیتر شود؛در هیأتهای منصفه قطبی شدن بیشتر در قضاوتهای مربوط به ارزشها و عقاید رخ میدهد مثلاً «تعیین تنبیه مناسب برای یک متهم» تا در قضاوتهای مربوط به موضوع واقعی مثلاً« تعیین جرم متهم» و بیش از همه وقتی قطبی شدن روی میدهد که لازم باشد به اتفاق آراء به تصمیم هایی برسند.
در طی سالها برای اثر قطبی شدن گروهی تبیینهای بسیار ارائه شده است؛اما دو تبیین که در برابر آزمونهای فراوان دوام آوردهاند عبارتند از نفوذ اطلاعاتی و نفوذ هنجاری؛نفوذ اطلاعاتی وقتی صورت میگیرد که افراد اطلاعات تازهای کسب میکنند و استدلالهای تازهای در مورد تصمیم تحت بررسی میشنوند مثلاً در بحث در مورد این مطلب که آیا مهندس برق باید به سراغ شغل جدید برود؛ تصمیمی که تقریباً همیشه در جهت مخاطره آمیز تغییر میکند کاملاً معمول است که کسی در گروه چنین استدلال کند که مخاطره آمیز بودن موجه است زیرا مهندسان برق همیشه میتوانند مشاغل خوبی به دست بیاورند.مثلا در پژوهش میدانی مربوط به دزدی تغییر در محافظهکاری هنگامی روی میدهد که یکی از اعضای گروه یادآور شود ساعت ۳ بعد از ظهر است و کودکان به زودی از مدرسه برمیگردند و در آن دور و بر به بازی میپردازند.
هرچه استدلالهای بیشتری در موافقت با موضوع معینی برانگیخته شود احتمال بیشتری دارد که گروه در جهت آن موضع حرکت کند و این جایی است که سوگیری وارد ماجرا می شود؛اعضای گروه نکاتی که از آغاز مورد تایید آنها بوده را بیشتر عرضه میکنند و نیز اطلاعاتی را بیشتر به میان میآورند که قبلا مطرح شده بود.ولی نفوذ هنجاری وقتی روی میدهد که افراد دیدگاههای خود را با هنجارهای گروه مقایسه کنند؛آدمی در طول بحث ممکن است پی ببرد که دیگران نگرشهای مشابه یا حتی دیدگاههایی افراطیتر از دیدگاههای خود آنها دارند. اگر انگیزه شخص این باشد که از سوی گروه به صورت مثبتی دیده شود ممکن است با موضع گروه همسویی کرده یا حتی موضعی را ابراز کند که افراطیتر از موضع گروه باشد.اما نفوذ هنجاری صرفاً اعمال فشار برای همسو شدن نیست گروه غالباً چهارچوب داوری برای اعضای خود تعیین میکند یعنی زمینهای را فراهم میآورد که در آن بتوانند مواضع اولیه خود را ارزیابی مجدد کنند.
«چطور توانستهایم این همه احمق باشیم؟! »این واکنش رئیس جمهوری آمریکا جان اف کندی در برابر شکست فاجعه آمیز تلاشهای دولت او برای هجوم به کوبا در خلیج خوکها در سال ۱۹۶۱ میلادی برای سرنگون کردن حکومت فیدل کاسترو بود.این برنامه در سطوح متعدد بد طراحی شده بود؛مثلاً اگر پیاده شدن اولیه نیروها با موفقیت روبرو نمیشد،مهاجمین میبایستی به کوهستان عقب نشینی کنند؛اما هیچ کس در گروه برنامهریزی نقشه را به دقت کافی مطالعه نکرده بود تا ببیند هیچ ارتشی نمیتواند از ۱۳۰ کیلومتر باتلاق که بین کوهها و منطقه پیاده شدن قرار داشت بگذرد البته با وضعی که پیش آمد این موضوع اهمیتی نداشت زیرا اشتباه محاسبههای دیگر باعث شد که نیروهای مهاجم پیش از آنکه عقب نشینی صورت بگیرد، نابود شده باشند.
برنامه ی این هجوم را رئیس جمهوری و گروه کوچکی از مشاوران او طراحی کرده بودند ۴ سال بعد یکی از اعضای گروه مشاورین که مورخی بود به نام« آرتور شلزینگر» خود را به این ترتیب سرزنش کرد:«احساس گناه به خاطر ساکت ماندن در طول آن بحثهای طولانی در اتاق کابینه هرچند با دانستن اینکه تنها تاثیر اعتراض من این بود که مزاحم و دردسر به شمار بیایم احساس گناهم کمی تخفیف پیدا میکند؛ شکست خود را تنها با مطرح کردن چند سوال خجولانه و با گزارش اینکه کشش درونی برای به صدا درآوردن سوت در مورد این اقدام بی معنا به سادگی به وسیله اوضاع و احوال محیط بحث خنثی میشود،تبیین میکنم.»
«اوضاع و احوال بحث» چگونه بود که به اتخاذ چنین شیوه عمل فاجعه آمیزی منجر شد؟ پس از خواندن اظهارات شلزینگر روانشناس اجتماعی ایروینگ یانیس نظریه گروه اندیشی را مطرح کرد. پدیدهای که در آن اعضای گروه وادار به سرکوب مخالفت خود در مقابل توافق گروه میشوند؛پس از تحلیل کردن چندین تصمیم دیگر درباره سیاست خارجی یانیس شرایط پیشایند و عوارض گروه اندیشی و همچنین عوارض تصمیم گیریهای معیوبی را که از آن ناشی میشود پیش کشید.
نشانههای گروه اندیشی شامل توهمات مشترک گروهی در زمینههای آسیب ناپذیری، خطاب ناپذیری و وحدت نظر است؛این انواع اعمال فشار مستقیم بر مخالفان یا چنانکه اظهارات شلزینگر حکایت از آن داشت از خود سانسوری افراد حاصل میشود؛در نتیجه اعضای گروه وقت بیشتری را صرف معقول جلوه دادن تصمیم خود میکنند به جای آنکه واقع بینانه نقاط قوت و ضعف آن را بررسی کنند به علاوه غالباً فکربانهای خود گماشتهای در گروه وجود دارد، که فعالانه تلاش میکنند تا گروه را از توجه به اطلاعاتی که اثربخش یا اخلاقی بودن تصمیم های گروه را مورد چالش قرار می دهند، منع کنند.مثلاً، دادستان کل« رابرت کندی برادر رئیس جمهوری» به طور خصوصی به شلزینگر هشدار داد که «رئیس جمهوری تصمیم خود را گرفته است قضیه را بیشتر کش ندهید.» وزیر کشور اطلاعات دستگاه جاسوسی علیه تهاجم به کوبا را از گروه پنهان کرده بود.
یانیس دو تصمیم موفق گروهی را نیز تحلیل کرده است؛ تصمیم کابینه ترومن در مورد اعمال طرح مارشال که به اروپا برای بهبود یافتن از عوارض جنگ جهانی دوم کمک کرد و تصمیم کابینه کندی در خنثی کردن تلاشهای اتحاد جماهیر شوروی سابق برای استقرار موشک های هسته ای در کوبا؛ یانیس در آثار بعدی خود برخی از روشهای حفاظتی را که گروهها میتوانند برای اجتناب از خطرهای گروه اندیشی به کار ببرند، معرفی کرده است؛نخست اینکه به نظر او اعضای گروه را باید از وجود گروه اندیشی، علل و پیامدهای آن آگاه کرد،از جمله پیشنهادهای اختصاصیتر او یکی این است که رهبر گروه جوی برای اظهار نظر آزاد ایجاد کرده و از اتخاذ هرگونه موضعی پیش از آغاز بحث خودداری کند؛ دیگر اینکه یک یا چند عضو علناً گمارده شوند تا نقش طرفدار شیطان را بازی کنند یعنی به طور منظم از همه تصمیمهای گروه ایراد بگیرند، دیگر اینکه متخصصان بیرونی دعوت شوند تا به گروه ایراد وارد سازند.
در چشم اندازهای تازه عرضه کنند و سرانجام وقتی گروه به اتفاق نظر رسید یک جلسه شانس و بخت دوم تشکیل شود که در آن اعضا بتوانند هرگونه نظر یا تردیدهای ناگفته خود را مجدداً مورد بحث و بررسی قرار دهند.در نظریه یانیس انتقادهایی هم وارد شده است؛نخست اینکه این نظریه بیشتر مبتنی بر تحلیل تاریخی است تا بر تحقیقات آزمایشگاهی؛آزمایشهایی که در این زمینه انجام شده است نتایج مختلفی به دست دادهاند. فرایندهایی که یانیس گروه اندیشی مینامد بسیار پیچیده است و تحقیقات اخیر در جهت تلاش برای ادغام آن در یک نظریه جامعتر درباره تصمیم گیری یعنی اثرات سیاست جبران هدایت شده است.