گفتمان: «ما بهترینیم» این جمله احتمالا برای ما ایرانیها بسیار آشنا است. این جمله را بارها از زبان دولتمردان، نمایندگان مجلس، کارمندان، ورزشکاران و اقشار مختلف شنیدهاید. آنها بر این باور هستند که در جایگاه خود بهترین هستند و بهتر از آنها را مادر دهر نزاییده است.
نمونه آخرش همین آقای علیرضا بیرانوند دروازهبان تیم ملی فوتبال ایران است. او گفته است:« من قاطعانه می گویم که این نسل بهترین نسل تاریخ ماست.»
اینجا میشود از جمله معروف شده در شبکههای اجتماعی الهام گرفت و خطاب به دروازهبان تیم ملی گفت:« جدی میفرمایید؟»
خدا را شکر در زمینه، منبع بسیار موثقی به اسم تاریخ وجود دارد و به راحتی میشود به آمار مراجعه کرد و فهمید کدام تیم فوتبال یا کدام دولت بهترین بوده است.
مثلا آقای بیرانوند باید بگوید که ما در این مدت چند قهرمانی را آوردهایم یا در جام جهانی توانستیم از گروه خود صعود کنیم. اگر این کارها انجام شده است که بله، شما بهترین هستید که البته همه ما میدانیم نیستید. در ادعا کردن و مصاحبه کردن بله، واقعا شما بهترین نسل تاریخ هستید اما در فوتبال بازی کردن، فاصلههای بسیاری با نسلهای گذشته خود دارید. البته در شخصیت اجتماعی هم آنها بسیار بالاتر از فوتبالیستهای امروز ایران بودند.
فراموش نکردهایم که مهدی طارمی بازیکن سرشناس تیم ملی وسط اردو آماده سازی برای بازیهای آسیایی از کیش به تهران آمد تا در یک فیلم تبلیغاتی بازی کند. بازهم فراموش نکردهایم که علی دایی با طحال پاره برای تیم ملی ایران بازی کرد. اتفاقی که ممکن بود حتی جان او را بگیرد و این دقیقا فرق نسلی است که فکر میکند بهترین است و نسلی که بهترین بود.
خیلی آمار و عملکرد در ایران مورد توجه قرار نمیگیرد. به طور مثال طرفداران دولت مستقر بر این باور هستند که سید ابراهیم رئیسی بهترین رئیس جمهور ایران است! از آنها میپرسی که دلیلتان چیست؟ میگویند عملکرد او؟ از آنها میپرسی در این مدت دلار ارزان شده است؟ اقتصاد سامان گرفته است؟ تورم کنترل شده است؟ در سیاست خارجی درها گشوده شده است؟ سالی یک میلیون مسکن برای مردم ساخته اید؟ مشکل بورس را حل کردهاید؟
وقتی این سوالها را میبینی و پاسخها را میشنوی، متوجه میشوی که نه دولت سیزدهم بهترین دولت تاریخ نیست حتی در ردههای بالای جدول هم قرار ندارد.
در ایران هرچقدر آمار مظلوم است، ادعا کردن عزیز است. در ادعا کردن و برای خود نوشابه باز کردن، بسیار توانمند هستیم. یادمان نرفته که بخشی از ما، خودمان را باهوشترین مردم دنیا میدانیم. یکی از مصراعهایی که همه ما تقریبا آن را از بر هستیم، این شعر فردوسی است که «هنر نزد ایرانیان است و بس» برای اینکه بدانیم مصرع بدی هم این است :« ندارند شیر ژیان را به کس»
باید کمی دایره توهم خود را کوچکتر کنیم و فکر نکنیم جهان بر مدار ماست که در حقیقت اینگونه نیست. ما باهوش ترین، بافرهنگترین، بهترین و… در جهان نیستیم و باید آن را بپذیریم.
برای بهترین بودن تنها داشتن ادعا کافی نیست و باید عملکردی در حد بهترینها داشت و تمام.