ضرب المثل *بخند تا دنیا به رویت بخندد * اساس مناظرات و مذاکرات خارجی و داخلی سعید جلیلی
13 تیر 1403 - 10:52
بازدید 497
21
ضرب المثل«بخند تا دنیا به رویت بخندد» یک تلنگر است و به شخصی که خود را در برابر مشکلات ناتوان می بیند و فکر می کند دنیا به آخر رسیده است یاد آوری می کند که عمر کوتاه است و دنیا ارزش غصه خوردن ندارد پس بایستی با خنده از کنار مشکلات رد شد و آن ها را به حال خود گذاشت تا خود به خود حل شوند.
نویسنده : امیرحسین فتاحی
پ
پ

گفتمان، امیرحسین فتاحی: «بخند تا دنیا به رویت بخندد» یک تلنگر است و به شخصی که خود را در برابر مشکلات ناتوان می بیند و فکر می کند دنیا به آخر رسیده است یاد آوری می کند که عمر کوتاه است و دنیا ارزش غصه خوردن ندارد پس بایستی با خنده از کنار مشکلات رد شد و آن ها را به حال خود گذاشت تا خود به خود حل شوند.

اما این ضرب المثل تلنگری برای فرد در مسائل و مشکلات شخصی خودش به حساب می آید نه مسائلی که به امورات زندگی چندین نفر یا میلیون ها نفر ارتباط مستقیم و تاثیرگذار دارد.

طبیعتا کسانی که مسئولیتی را بر عهده دارند حتما در مکان و زمانی قرار خواهند گرفت که مورد پرسش و بازخواست قرار می گیرند. جواب به این پرسش ها یا واضح و شفاف و بدون مغلطه و توجیه است یا همراه با مغالطه و فرار از واقعیت است.

اگر جواب همراه با شفاف سازی باشد یعنی ترسی از اعمال و کردار خود نداشته و در برابر تمام سوال ها جوابی منطقی و درست شنیده می شود.

اما اگر در جواب به سوال ها از مغلطه و توجیه و لبخندهای ناآگاهانه و بحث را به جای دیگر کشاندن و وارد فرع شدن تا از اصل دور ماندن باشد مطمئنا نشان دهنده آن است که در برابر آن سوال و بازخواست جوابی درست و منطقی ندارید و مدام در حال فرار برای روبه رو نشدن با واقعیت هستید. واقعیتی که خود شخص بیشتر از هرکسی دیگر می داند که به شکست او منجر می شود و باید از آن فرار کند.

مناظرات اخیر انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ ایران  که در بازه زمانی ده روزه به طول انجامید و حالا وارد دور جدید و دو نفره مابین دکتر مسعود پزشکیان و دکتر سعید جلیلی شده است واقعیت هایی را نسبت به برخی از کاندیداهای مدعی برای عموم مردم و نیز سیاستمداران کم و بیش آشکار کرد.

واقعیت هایی که در گنگ بودن پاسخ سوال های مصطفی پورمحمدی و مسعود پزشکیان دو نفر از نامزدهای ریاست جمهوری از سعید جلیلی دیگر نامزد انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم وجود داشت.

واقعیتهایی که از طوفانی شدن علیرضا زاکانی و قاضی زاده هاشمی و زود به پایان رسیدنشان با چاشنی تخریب و  قلدری و بزرگنمایی و عده های پوچ و برگرفته شده از ذهنی فقیر و… خود را نمایان کرد.

واقعیت هایی از تخصص نداشتن سعید جلیلی نسبت به آنچه که مدعی آن است و کلی گویی و تلاش برای فرار از تخصصی شدن سوال و جواب ها.

هدف اصلی مناظرات انتخاباتی، شناساندن کاندیداها به مردم است و مناظره باید در راستای شفاف سازی عملکرد کاندیداها باشد و اساس مناظرات این است که بیان واقعیت ها به منزله تخریب نباشد.

با توجه به دو مرحله ای شدن انتخابات و حذف و کناره گیری  چهار کاندید تاییدصلاحیت شده از شش کاندید واجد شرایط واقعیت هایی برای مردم و جامعه آشکار شد.

واقعیت هایی از جنس پوششی بودن دو کاندید از چهار کاندید همفکر و کناره گیری آنها از دور انتخابات به سود دو کاندید دیگر همفکرشان با وجود اینکه وعده هایی به مردم داده بودند و جدیتی که در مسیر رییس جمهور شدن از خود نشان می دادند و همچنین صرف هزینه هایی از بیت المال برای تبلیغات آنها و آن همه وعده های پوچ..

علیرضا زاکانی و امیرحسین قاضی زاده هاشمی دو کاندید پوششی بودند که مناظرات را طوفانی و برای تخریب کاندیدای رقیبشان آغاز کردند و بسیار زود به پایان رسیدند.

دو کاندید دیگر یعنی محمدباقر قالیباف و مصطفی پورمحمدی که بر اساس آنچه عملکرد آنها بوده و بر اساس شناخت بیشتری که مردم در مناظرات از آنها پیدا کردند دست رد به سینه آنها زده شد و از طرف اکثریت مردم به عنوان کاندیدهای بازنده از دور رقابت خارج شدند.

و حال دو کاندید منتخب در دور دوم به همدیگر رسیده اند و در مناظرات بازهم رو در روی هم قرار گرفته‌اند تا اینبار بدون دخالت کاندیداهای پوششی و کاندیدای دیگر احزاب و با حواشی کمتر و به صورت منصفانه تر باهم به گفت و گو بپردازند.

دراین مناظرات مربوط به دور دوم، آقای جلیلی همه صحبت های آقای پزشکیان را تایید و با استفاده از واژه احسنت همراهی کرد اما برنامه های خود را بازهم به صورت کلی و غیرتخصصی بیان می کرد و سعی در دور افتادن سوال و جواب های غیر تخصصی و  آمار و ادعاهای نادرست داشت و چون دیگر خبری از حضور نامزدهای پوشش دهنده او نبود برای فرار از پاسخ های تخصصی و واقع بینانه در ادامه شروع به خنده های هیستریک و به حاشیه بردن اصل ماجرا می کرد و برداشت آنچه از صحبت ها و برنامه های ایشان شد این بود که ایران همچنان در شرایط تحریم و تنگنای اقتصادی و انزوا و بن بست جهانی بماند و در صنعت خودرو سازی از پراید و سمند که تولید آنها در داخل به پایان رسیده حمایت دارد و احتمالا در مذاکرات خارجی اش  نیز با همین خنده های هیستریک در مقابل نمایندگان کشورای مذاکره کننده قرار گرفته است.

که احتمالا عقیده ایشان این بوده است اگر در آنجا نیز بخندد و از اصل مذاکرات فرار کند دنیا نیز بر روی او می خندد و در برابر او سر تعظیم فرود می آورند و ایشان نیز با کمک همفکرانش کاخ سفید را حسینیه می کنند و تمام دنیا را فتح خواهند کرد؛ بله تمام دنیا خندیدند اما نه بر روی ایشان بلکه به او خندیدند و با افزایش تحریم ها و قطعنامه های بیشتر از سوی کشورهای مذاکره کننده، کشور و مردم را نه تنها با مشکلات عدیده اقتصادی و معیشتی روبه رو کرد بلکه تا پای جنگ نظامی نیز برد.

جناب آقای جلیلی همانگونه که با خنده ها و فرارهایتان در سیاست های خارجیتان از بیگانگان نتیجه نگرفتید در داخل هم از مردم نتیجه نمی گیرید که اگر گرفته بودید شرایط مشارکت در انتخابات اینگونه نبود.

و احتمالا منظورتان از سه شرط شما برای تحریم کنندگان بخصوص شرط سوم یعنی پشیمان کردن طرف های تحریم کننده از تحریم‌ها و خارج شده از مذاکرات و برجام  بازهم خنده ها و فرارهایتان باشد. شروطی که خودتان هم بخوبی می دانید برای توجیه ناکارآمدی و به نتیجه نرسیدن و گستراندن سایه جنگ بر سر کشور و مردم و خندیدن دوباره تمام دنیا به شما است.

جناب آقای جلیلی شما و همفکران اندک اما دارای ابزار قدرتتان که سعی در عوام فریبی و معکوس جلوه دادن واقعیت ها به نفع خود و به ضرر جبهه مقابلتان را دارید این را خوب می دانید که همان دولت روحانی که همیشه به بدی از او سخن می رانید با برجامی که شما برای به نتیجه نرسیدنش کارشکنی و مانع تراشی کردید سایه جنگ را تا به الان از سر کشور و مردم کوتاه کرده است ولی شما که کشور را تا یک قدمی جنگ نظامی بردید با افکار تهی و خسارت بارتان میخواهید که این جنگ را در کشور راه بی اندازید و برای مردم خوب بودن جنگ حماس و اسرائیل را مثال می زنید و از هراس نداشتن جنگ صحبت می کنید .

حالا بیشتر از هر زمان دیگری اهمیت مناظرات خودنمایی می کند که مناظرات صرفا برای تخریب کاندیداها نیست و برای شناخت اهداف و نیات آنهاست و این حقیقتی است به حق که  چهره در سایه شما را برای همگان روشن ساخت و دلیل کلی گویی ها و فرار از پاسخ های اساسی شما را مشخص کرد.

بله مشخص شد که شما قصد نابودی این سرزمین و مردمش را با به داخل جنگ کشاندن آنها دارید و در زمان جنگ دیگر شما نیازی به اجرای برنامه و درست کردن اقتصاد و فرهنگ و معیشت و به سعادت رساندن مردم ندارید و قصدتان هم این نیست و حالا نیز به گفته خودتان با زنبیل گذاشتن در صف رییس جمهور شدن خود را در توهماتتان در یک قدمی ریاست جمهوری قرار داده اید و در طول این سال ها مانع تراشی های شما و به حداقل رساندن مشارکت مردم با سیاستهای پوچ و زیان بارتان برای بدست آوردن ریاست قوه مجریه با ۱۰ الی ۱۵ درصد آرا بوده است..  

و مطمئنا پاسخ خودتان را در آن زمان برای ادامه روند توجیهات و کلی گویی هایتان با جمله ما در شرایط جنگ هستیم و جنگ است پیش بینی کرده اید!

بیشتر بخوانید:
پایداری ها گرگ هایی در لباس میش
روحانی: لجن‌پراکنی، نسبت دروغ به یکدیگر دادن، سخنان ناروا و بردن آبروی اشخاص ربطی به نقد ندارد / نقد برای تضعیف روحیه مردم؟ این که دیگر نقد نیست / هیچکس نیست که بگوید کار و عمل من اشکالی ندارد / از مقام معظم رهبری به خاطر تفقدشان به دولت و رییس جمهور تشکر می‌کنم

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.