گفتمان،امیرحسین فتاحی: تقدس گرایی,سر منشا دیکتاتوری و استبداد است. هر چیزی که مقدس نامیده می شود یعنی اینکه ما دیگر حق نداریم به راحتی درباره آن اظهار نظر کنیم! و کوچک ترین انتقاد به آن هزینه سنگینی در پی خواهد داشت !
لجن پراکنی اصطلاحی با بار منفی است و شماتت و ملامت به دنبال دارد. سیاستمداران از این واژه عمدتا وقتی استفاده می کنند که از انتقادات یا افشای برخی واقعیات دلخورند.
این دو اصطلاح که در بطن آنها مشکلاتی به وسعت ده ها کتاب قطور وجود دارد مدت هاست که گریبان جامعه دینی و فرهنگی و سیاسی ما را گرفته است و عوارض و خساراتش وحشتناک بوده است.
حامیان آن سیاستمداران افراطی و تندرو چه در دین و چه در سیاست هستند که معمولا توانایی درک واقعیت هایی که در مقابل باورهای بسته و اشتباهات برگشت ناپذیر آنها قرار دارد را ندارند و تاب و تحمل انتقادات در آنها وجود ندارند.
اگر چندسالی به عقب برگردیم این دو واژه در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد که محیط کشت قدرت گرفتن تندروهای افراطی بود به شدت قوت گرفت و تا به امروز ادامه دارد که خسارات و التهابات شدیدی را در جامعه به همراه داشته و بسیار واضح قابل لمس و درک می باشد.
از آنجا که تقدس گرایی و لجن پراکنی اعمالی غیراخلاقی و زیان بارند قطعا مخالفت قشر عظیم جامعه را به همراه خود به وجود می آورند و باعث ایجاد دو قطبی های خطرناکی می شود دو قطبی هایی از یک گروه اندک با قدرت بالا در مقابل جمعیتی عظیم از جامعه با قدرت محدود که معمولا گروه اندک با در اختیار داشتن ابزار قدرت مانند تریبون ها و مهره های قدرت در دستگاه های اجرایی و قضایی و قانون گذار به این قدرت می رسند.
با صراحت می توان گفت که مشکلات ایجاد شده ازین اعمال مستقیما گریبان حاکمیت و مردم را میگیرد و حتی منجر به بدبینی و نارضایتی مردم نسبت به حاکمیت می شود.
اگر اتفاقات و اعتراضات ایجاد شده در جامعه و دل سردی ها و ناامیدی های مردم و مشارکت کم در انتخابات و وضعیت موجود را بنا قرار بدهیم متوجه می شویم اصل حاکمیت خود نیز قربانی این اقلیت با عقاید مخرب و سواستفاده کننده از حاکمیت شده است.
این گروه تندرو که سلطه طلبی چشم و گوش آنها را نسبت به واقعیت بسته و تنها به خودشان و هدف مورد نظرشان فکر می کنند در رسیدن به قدرت حداکثری از هیچ ضربه و زیانی به ملت و حاکمیت عبایی ندارند.
خودشان را مقدس می دانند و مخالفانشان را منافق می خوانند..اگر احساس کنند کسی در راه رسیدن به اهدافشان برای آنها قدرت به همراه دارد خودشان را به او چسب می زنند و هاله ای از قدیس سازی را به دور او می کشند که شعاع این هاله به حدی بزرگ میشود که انتقاد از آن مجازاتهای سنگینی را به همراه دارد و ترکیدن این هاله مخالفت ها و تبعات عظیم اجتماعی را به همراه دارد..مخالفت هایی از جنس مشارکت حداقلی، دین گریزی و اعتراضات و تبعاتی از جنس خشم عمومی و لجاجت و دوقطبی شدن و در نهایت شکل گرفتن یک دموکراسی از نوع دموکراسی دینی- افراطی برای اقلیت تندرو که خودرا دیندار می دانند و اکثریت را ملحد و کافر.. و اگر قشر عظیم مخالفشان در مسیر آنها گام برندارند مورد شماتت و مجازات و هزینه های سنگینی قرار می گیرند.
این نوع دموکراسی واحدی به نام مومن تندرو( مومن نما) دارد درحالی که در یک دموکراسی واقعی واحدی به اسم شهروند و در ادامه حقوق شهروندی دارد. این یعنی شهروند بودن برای دستیابی حتی به حقوق های اولیه زندگی کافی نیست بلکه باید یک مومن تندرو باشید تا بتوانی مورد تبعیض و شماتت قرار نگیرید.
حال با این حساب این اقلیت تندرو که در هیچ زمانی جز نوبتی که می خواهند تمام مشکلات ایجاد شده از طرف خود و عقایدشان را به گردن مخالفان و منتقدانشان بی اندازند حاضر به شنیدن و دیدن منتقدان نیستند و زمانی که در انتخابت شرکت می کنند این تصور و انتظار را دارند که از مخالفان و منتقدانشان رقیبی وجود نداشته باشد و اگر هم وجود دارد به گونه ای سعی در تخریب و منافق نشان دادنش می کنند که طرفدارانش از ترس نمی توانند حتی اسمی از او بیاورند.
و این همان فصلی است که باعث قهر و پرهیز اکثریت مردم از شرکت در انتخابات می شوند که زیان و خساراتش گریبان مردم و حاکمیت را می گیرد و در واقعیت تندروها را به هدف و غایت نهایی آنها می رساند. هدف و نیتی که جز عقبماندگی و نابودی یک مملکت دستاورد دیگری به همراه نداشته و نخواهد داشت.
زیرا جامعه ای که به معضل افراط گرایی دچار شود هیچگاه رنگ سعادت را به خود نمی بینند.
بیشتر بخوانید: |
ضرب المثل *بخند تا دنیا به رویت بخندد * اساس مناظرات و مذاکرات خارجی و داخلی سعید جلیلی |
پایداری ها گرگ هایی در لباس میش |
ثبت دیدگاه