گفتمان، مهین سهرابی: دکتر مسعود پزشکیان در مراسم تحلیف خود اظهار داشت که ما ایرانی میخواهیم، دست یافته به جایگاه اول اقتصادی علمی و فناوری در سطح منطقه.
ما ایرانی میخواهیم توسعه یافته، متناسب با مقتضیات فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی خود و متکی بر اصول اخلاق و ارزشهای اسلامی، ملی و انقلابی؛ با تاکید بر مردم سالاری دینی، عدالت اجتماعی، آزادیهای مشروع، حفظ کرامت و حقوق انسانها و بهرهمند از امنیت اجتماعی و قضایی.
ما ایرانی میخواهیم برخوردار از دانش پیشرفته، توانا در تولید علم و فناوری، متکی بر سهم برتر منابع انسانی و سرمایه اجتماعی و تولید ملی، امن، مستقل و مقتدر با سامانه دفاعی مبتنی بر بازدارندگی همه جانبه و پیوستگی مردم حکومت.
ما ایرانی میخواهیم برخوردار از سلامت، رفاه، امنیت غذایی، تأمین اجتماعی، فرصتهای برابر، توزیع متناسب درآمد، نهاد مستحکم خانواده، به دور از فقر، فساد، تبعیض و بهرهمند از محیط زیست مطلوب؛ ایرانی میخواهیم دارای تعامل سازنده و مؤثر با جهان بر اساس اصول عزت، حکمت و مصلحت.
رئیس جمهور همچنین بیان داشت که انتخابات دوره چهاردهم ریاست جمهوری فرصتی نو ایجاد کرد؛ فرصت شنیدن صدای همه آحاد ملتی که خواست همه آنها تحول بود، دولت چهاردهم دولت وفاق ملی است و محور همگرایی و التزام به قانون اساسی، سند چشم انداز و سیاستهای کلی مقام معظم رهبری خواهد بود.
تشویق پی در پی و بیوقفه رئیس جمهور به وسیله نمایندگان جبهه مقاومت در زمان سخنرانی علیه رژیم صهیونیستی بسیار کلیدی و مورد توجه رسانهها و دوربینهای خبرنگاران بین المللی قرار گرفت و آن را انعکاس وسیعی دادند و در این باره گفت که خواهان جهانی هستیم که رؤیاهای هیچ کودک فلسطینی زیر آوار خانه پدری مدفون نماند.
برای به موقع رسیدن به مصاحبه شغلی مهمی بدون داشتن فرصت صرف صبحانه، مدت درازی است رانندگی میکنید. گرسنگی امان شما را بریده است؛ به نظرتان میرسد که همه تابلوهای تبلیغاتی طول راه درباره غذا است. ساندویچ گوشت و تخم مرغ، همبرگرهای آبدار، آبمیوه شیرین و خنک، معده قاروقور میکند و شما سعی دارید بیاعتنایی کنید، اما نشدنی است. پا به پای راهی که طی میکنید، گرسنهتر میشوید. همین که چشمتان به تابلوی تبلیغ پیتزا میافتد چیزی نمیماند که به خاطر خیره ماندن به تابلو، اتومبیل را میخکوب کنید. مختصر و خلاصه اینکه انگیزشی به نام گرسنگی تاب و توان از شما ربوده است.
انگیزش مجموعه شرایطی است که به رفتار نیرو میدهد و به آن جهت میبخشد. آدمی انگیزش را به صورت میل آگاهانه تجربه میکند میل به غذا، نوشابه یا لذت بردن از فوتبال. بسیاری از ما انسانها احساس میکنیم که آزادانه میتوانیم از امیال خود پیروی کنیم یا پیروی نکنیم. ما میتوانیم خودمان را مجبور کنیم امیالمان را نادیده بگیریم یا کاری بر خلاف میل خود انجام دهیم؛ شاید حتی بتوانیم از فکر کردن به اعمالی که نمیخواهیم دست به آنها بزنیم آزادانه ممانعت و خودداری کنیم؛ ولی بسیار دشوار و شاید غیر ممکن باشد بتوانیم انگیزشهای خود را مستقیماً مهار کنیم.
موقع گرسنگی مشکل است بتوان غذا سفارش نداد و نخواست. وقتی احساس گرما و تشنگی میکنیم نمیتوانیم خواهان نسیمی خنک یا نوشیدنی خنک نباشیم. به نظر میرسد انتخاب آگاهانه را باید پیامد حالت انگیزشی بدانیم نه علت آن. اگر انگیزش را انتخاب آگاهانه در کنترل ندارد پس چه چیزی آن را هدایت میکند؟ علت انگیزش شامل گسترهای است از رویدادهای فیزیولوژیایی درون مغز و بدن، تا فرهنگ و تعامل اجتماعی با دیگر انسانها؛ این انگیزشها تا حدود زیادی در میراث زیستی ما ریشه دارند و اصول حاکم بر نحوه عمل انگیزش و پاداش را در جهت دادن به رفتار نمایان میسازند.
لذت سیاسی و انتخاب و رأی دادن به یک گفتمان و تفکر، باور قاطبه رجال سپهر سیاست در جهان قلمداد می شود؛ اگر لذت را نوعی پول مشترک بدانیم که ارزش رویدادهای مختلف را تعیین میکند، پس قاعدتاً مغز باید بتواند به نحوی ارزش لذات مختلف را به واحدهای هم عرض و سودمند بودن تبدیل کند. شواهد موجود نیز نشان میدهد که احتمالاً در مغز نوعی نظام « پول مشترک عصبی» برای پاداشها وجود دارد. حتی ممکن است پاداش بخش بودن مشوقها به این علت باشد که دستگاه پاداش واحدی را در مغز فعال میکنند.
در سپهر سیاست برای بسیاری از رجال سیاست، رأی دادن به یک گفتمان و تفکر که سالیان سال براساس آن باور و عقیده به آن پایبند هستند، بسیار پرارزش و بااهمیت و ضروری است که حتی در راه نیل به خواست ها و پیروز شدن جناح و گفتمانش حاضر به ریسک و بخشیدن خیلی از چیزهای زندگی او است؛ همانطور که برای بعضی افراد اعتیاد منبع انگیزشی نیرومندی است.
اشتیاق به مصرف بعضی داروها مانند مواد افیونی « نظیر هروئین یا مورفین» داروهای محرک اعصاب « مثل آمفتامین یا کوکائین» و نوع مصنوع و خیابانی این مواد و برخی داروهای دیگر« الکل و نیکوتین» ممکن است بسیار شدید باشد؛ معتاد ممکن است چنان به این داروها وابسته شود که شغل، زندگی خانوادگی و روابط اجتماعی، خانه و حتی آزادیاش را به خاطر دسترسی به آن از دست بدهد. یک نوبت مصرف این قبیل داروها یا حتی مصرف گهگاهی از آنها موجب اعتیاد نمیشود؛ بسیاری از آمریکاییها حداقل یکی از این داروها را امتحان کردهاند بیآنکه معتاد شوند. حتی مصرف عادی « مثلاً صرف الکل با شام» لزوماً اعتیاد آور نیست. اعتیاد تنها هنگامی رخ میدهد که الگوی رفتاری اجبار در مصرف دارو ایجاد گردد و شخص اشتیاق مهار ناپذیر به دارو پیدا کند.
ثبت دیدگاه