گفتمان، طاهر جمشیدزاده: قریب به یک هفته از شهادت و ترور کور رهبر سیاسی شاخه حماس دکتر اسماعیل هنیه در اقامتگاه وی که برای مراسم تحلیف دکتر مسعود پزشکیان سه شنبه از قطر به ایران آمده بود می گذرد و در پایان مراسم به دلیل مواضع مستحکم و ضدصهیونیستی رئیس جمهور ایران؛ او و دکتر پزشکیان یکدیگر را سخت در آغوش گرفتند ولی سرنوشت در پشت آبستن حوادثی غیرمترقبه و غیرقابل پیش بینی بود و در نیمه های شب« ساعت۲ بامداد» چهارشنبه ۱۰ مرداد اسماعیل هنیه در محل اقامت خود در شمال تهران به شهادت رسید و جمهوری اسلامی ایران بلافاصله حق دفاع از حاکمیت سرزمینی خویش و مهمان عزیز خود را و خون خواهی او را از حقوق مسلم و اصلی خود طبق اصل۵۱ منشور سازمان ملل قلمداد کرد و وعده انتقام از عاملان این ترور ددمنشانه را که در رأس آن رژیم صهیونیستی است را حق قانونی خود برشمرده است و باید منتظر نشست و دید که در روزهای آینده اوضاع سپهر سیاست ایران و منطقه چگونه شکل خواهد گرفت.
میزان احساس مسئولیت، رعایت اخلاقیات یا ملاحظه حقوق و خواستههای دیگران، نزد جامعه ستیزان کم است. رفتار آنان سراسر زیر نفوذ نیازهای شخص خودشان صورت میگیرد؛ به عبارت دیگر گرفتار کمبود یا ضعف وجدان هستند« نمونه بارز و برجسته این ادعا بنیامین نتانیاهو نخست وزیر کودک کش و ظالم رژیم غاصب صهیونیستی است که ۹ ماه تمام است یک آپارتاید تمام عیار و نسل کشی وحشیانه شبیه قصاب آشویتس آدولف هیتلر در برهه خود به راه انداخته و ابایی از هیچ گونه جرم و جنایتی ندارد.» در حالی که مردمان میانسال حتی از دوران کودکی و نوجوانی در می یابند که آدمی در رفتارهایش حد و حصرهایی را باید رعایت کند و گاهی باید به خاطر دیگران لذت و شادی خود را به تعویق اندازد.
جامعه ستیزان به جز خواستههای خود کمتر به خواستههای دیگران اعتنا دارند. آنان به صورت تکانشی در صدد تشفی و برآورده ساختن نیازهای خودشان هستند و در برابر ناکامی، نابردباری و ناشکیبی بسیار نشان میدهند. رفتار جامعه ستیز ممکن است ناشی از علل گوناگونی باشد که از آن جمله است عضویت در دستههای بزهکاری یا خرده فرهنگهای تبه کار، نیاز به توجه دیگران و مقام، از دست دادن تماس با واقعیت و ناتوانی در کنترل تکانههای خود. طالبان بزهکاران جوان و مجرمین بزرگسال فقط توجه اندکی به دیگران «به اعضای خانواده خود یا اعضای دسته خود» دارند و در عین حال در رفتارشان به نوعی ضوابط اخلاقی مثل «هرگز به دوست نباید خیانت کرد.» پایبند هستند. اما شخصیتهای جامعه ستیز چون بی بی جزءخودشان و بقای حیات سیاسی خویش به کسی نمیاندیشند و هر اندازه مایه رنج و عذاب و قتل عمد دیگران باشند هم به نظر نمیرسد کمترین احساس گناه یا پشیمانی داشته باشند.
دروغگویی با خاطر بسیار آسوده، نیاز به شور و هیجان بدون توجه به آسیبهای احتمالی آن و ناتوانی از تغییر دادن رفتار خویش به دنبال تنبیه، از دیگر ویژگیهای شخصیتهای جامعه ستیز است. این قبیل مردم غالباً مردمانی جذاب و گیرا و باهوش هستند. تمثال به ظاهر شایسته و لایق آنان سبب میشود شغلهای ارزندهای به دست آورند؛ هرچند مدت زمان زیادی در این شغلها دوام نمیآورند. بیقراری و تکان شوری آنان سبب میشود در اندک زمان سر به هوا شوند که خود، طبیعت واقعی آنان است. بدهکاری بسیار بالا میآورند، با پرونده های فساد به زندان کوچ می کنند،خانواده خود را رها میکنند، پولهای حزب خود را بر باد میدهند و دست به تبه کاری و قانون شکنی میزنند. وقتی گرفتار قانون میشوند توبههایشان چنان متقاعد کننده است که از تنبیه معاف میشوند و فرصت دیگری به آنان داده میشود. با این حال به ندرت به قول خود وفا میکنند؛ گفتههایشان هیچ ارتباطی با احساسات و اعمالشان ندارد.
از میان ویژگیهای اختلال شخصیتی جامعه ستیزها دو ویژگی بیش از دیگران ارزش تشخیصی دارد؛ ناتوانی از احساس همدلی و توجه به دیگران و عدم احساس شرم و گناه به معنای ناتوانی از احساس پشیمانی نسبت به اعمال خود، صرف نظر از اینکه این اعمال تا چه اندازه در خور سرزنش باشند؛ آدم کشهای مجموعههای تلویزیونی از قبیل دیوید برکوویتز در « پسر سام» ویژگیهای اصلی اختلال شخصیت جامعه ستیز را به نمایش میگذارند؛ فقدان همدلی و توجه به دیگران و فقدان احساس شرم یا گناه ویژگی بارز و برجسته آنان است. هرچند افرادی که شخصیت جامعه ستیز نشان میدهند ممکن است زمینه زیستی برای این اختلال داشته باشند با این همه بررسیها حاکی از آن است که تا وقتی در محیطهای برانگیزنده رفتار جامعه ستیز قرار نگیرند در آنان این اختلال ایجاد نمیشود؛ در واقع عوامل زیست شناختی و خانوادگی در تکوین شخصیت جامعه ستیزها غالباً با هم قرین میشوند.
پردازش اطلاعات مربوط به تعاملهای اجتماعی در اشخاص جامعه ستیز به شیوههایی است که واکنش پرخاشگرانه با آن تعاملها را تشدید میکند؛ آن طور که پیشاپیش رفتار افراد دیگر را نسبت به خویش پرخاشگر میگیرند و رفتارهای افراد را بیشتر بر پایه این مفروضه قرار میدهند تا قرینههای واقعی در هر موقعیت معین، علاوه بر اینها، گرایش به عمدی و نه تصادفی دانستن هرگونه رفتار منفی همسالان، از قبیل برداشتن روان نویس مورد علاقه خود را دارند.