گفتمان، امین جمشیدزاده: هفته گذشته شورای راهبری کار خویش را تمام و مأموریت خود را پایان یافته قلمداد کرد و لیست خود را به رئیس جمهور نهم تحویل داد تا دکتر مسعود پزشکیان برای ۱۹ وزارتخانه کلیدی« که انتخاب چند وزیر کابینه اطلاعات، دفاع، فرهنگ و ارشاد اسلامی، دادگستری بر اساس مشورت با مقام رهبری انتخاب می شوند.» که طبق اعلام شورای راهبری برای هر پست سه نفر پیشنهاد شده بود، در نهایت یک نفر را انتخاب کند که سرانجام دیروز۲۱ مردادماه رئیس جمهور لیست نهایی وزرای کابینه خویش را بوسیله شهرام دبیری معاون پارلمانی و امور مجلس خود به بهارستان برای گرفتن رأی اعتماد وزراء از مجلس به هیأت رئیسه مجلس تقدیم کرد و پس از ارائه این لیست و دادن آن به مجلس به انحناء و دلایل مختلف انتقادها و دلخوری های بعضی خواص، نمایندگان فعلی و قبلی ادوار، احزاب و چهره های سیاسی و فعالان اجتماعی و روزنامه نگاران از آن بالا گرفت و به بحث داغ میان جریان ها و طیف های مختلف فکری و نقل ویژه محافل و گعده های شبانه دو جریان راست سنتی« اصولگرایان» و چپ« اصلاح طلبان» که حامی اصلی و پشتیبان ویژه مسعود پزشکیان در انتخابات اخیر بودند بدل شده است و از همین حالا بعضی نعل را به قول قاآنی شاعر شهیر شعر کهن ایران زمین وارونه می زنند و اصولگرایان در تلاشی مذبوحانه در فضای مجازی سعی می کنند به کالبد جامعه این گونه القاء کنند که محمد جواد ظریف استعفا کرده و بین دکتر مسعود پزشکیان و اصلاح طلبان پس از معرفی وزرای کابینه شکرآب شده است که مطرح کردن چنین مسائل موهوم و گنگی هیچ محلی از اعراب نداشته و برای رد گم کردن و پاک کردن صورت مسأله و به سامان رسیدن ارائه لیست نهایی وزرای کابینه چهاردهم و معرفی به مجلس برای رأی اعتماد است.
هرچند اطلاعات خرد خرد به حواس آدمی میرسد، ما انسانها جهان را به صورت تکههای جدا از هم ادراک نمیکنیم، بلکه با جهانی پر از اشیاء و آدمی روبرو هستیم. جهانی که انبوهی از کلهای یکپارچه را دم به دم بر حواس ما تلنبار و آوار میکند. تنها در شرایط غیرمعمول یا در حین طراحی و نقاشی است که از وجود اجزاء و ویژگیهای جدا از هم محرکها آگاه میشویم و گرنه بیشتر اوقات اشیا را سه بعدی میبینیم و صداها را در قالب کلمات و موسیقی میشنویم.
جهان پیوسته در حال تغییر است و بقای ما آشکارا و وابسته به آن است که بتوانیم این تغییرات را رصد کرده و تشخیص بدهیم؛ برای بیشتر مردم تفکیک و تمیز دادن بین قرمز و سبز آسانتر است تا بین قرمز و نارنجی، اگرچه در عمل در تمیز و تفکیک بین این رنگها هرگز اشتباه نمیکنیم. چون روشهای بررسی تشخیص محرک به خطای تشخیص آزمودنیها بستگی دارد؛ نمیتوان از این روشها در موقعیتهایی استفاده کرد که تفاوت بین محرکها به آسانی قابل درک است. در سپهر سیاست؛ بر اساس آنچه که رجال سیاست با توجه به اتمسفر غالب بر فضای سیاسی، اقتصادی،اجتماعی، فرهنگی و… جامعه رصد کرده و می بینند؛ زمان واکنش دو نوع است زمان واکنش ساده و زمان واکنش انتخابی؛ در زمان واکنش ساده به محض تشخیص مسئله مورد نظر میباید مسئلهای را گوشزد کرد یا پاسخ ساده دیگری مانند حرکت چشم یا پاسخ صوتی نشان داد. در پژوهشهای مربوط به تشخیص ساده محرک، معمولاً همین پاسخ ها اندازهگیری میشوند. این قبیل پژوهشها غالبا نشان داده که هر چه شدت محرک کمتر باشد زمان واکنش بیشتر است.
در مورد زمان واکنش انتخابی، بسته به محرکی که در سپهر سیاست ارائه میشود میباید یکی از چند پاسخ متفاوت داده شود « برای مثال، در پاسخ منتقدان به پیشنهاد وزیر فعلی صمت برای وزارت نیرو، باید صبغه سیاسی او و عملکرد کاری او برای این وزارتخانه جدید وکلیدی حساس به روشنی تجزیه و تحلیل شود و در پاسخ به انتخاب مجدد وزیر دادگستری دلایل، قواعد و رفع شبهه ها برای تنویر افکار عمومی و قریب به ۱۷ میلیون رأی دهنده به دکتر مسعود پزشکیان با دلایل متقن و مبرهن توضیح داده شود و همچنین دلیل انتخاب دوباره وزیر اطلاعات که در جریان ترور رهبر شاخه سیاسی حماس در تهران پس از مراسم تحلیف رئیس جمهور جدید بسیاری از نفوذ و خلأهای امنیتی صدایشان به فلک بلند شد نیز تفسیر و ادله صریح و قوی و قانع کننده برای ملت گفته شده و بیان گردد.» از این روش معمولاً در پژوهشی درباره افتراق و تمیز دادن استفاده میشود و چند گزینه دولت قبل که دوباره در دولت جدید باید در معرض رأی اعتماد نمایندگان مجلس قرار بگیرند و دوباره به عنوان وزیر انتخاب شوند؛ همانطور که میتوان انتظار داشت، هرچه تفاوت بین محرکها کمتر باشد، زمان واکنش بیشتر است.
مثلاً مغز برای حس کردن جهان با مشکلی از این سنخ مواجه است. هر حسی به نوع معینی از محرک پاسخ میدهد، مثلاً بینایی به انرژی نوری، شنوایی و بساوایی به انرژی مکانیکی و بویایی و چشایی به انرژی شیمیایی؛ اما مغز هیچ یک از این انرژیها را درک نمیکند و تنها با زبان علائم الکتریکی حاصل از شلیک عصبی آشنا است. هر دستگاه حسی باید ابتدا به نحوی فرایندی را که تبدیل نیرو نامیده میشود، اجرا کند. یعنی انرژی فیزیکی را به علائم الکتریکی تبدیل کند تا این علائم بتواند نهایتاً به مغز راه یابند. این عمل تبدیل نیرو به وسیله سلولهای ویژه اندام حسی به نام گیرنده، انجام میگیرد. مثلاً، گیرندههای بینایی در لایه نازکی در داخل چشم جای دارند. هر گیرنده بینایی حاوی ماده شیمیایی است که در برابر نور واکنش نشان میدهد و این واکنش موجب راهاندازی سلسله وقایعی میشود که به شلیک تکانه عصبی میانجامد.
ثبت دیدگاه