هراس ادیپی آمریکایی ها در روز انتخابات
16 آبان 1403 - 0:10
بازدید 8
1
دیروز ۵ نوامبر ۲۰۲۴ میلادی «۱۵ آبان ۱۴۰۳ مقارن با تقویم ما ایرانیان» روز سرنوشت سیاسی آمریکایی‌ها برای انتخابات ریاست جمهوری این کشور قلمداد می‌شد.
نویسنده : طاهر جمشیدزاده
پ
پ

گفتمان،طاهر جمشیدزاده: دیروز ۵ نوامبر ۲۰۲۴ میلادی «۱۵ آبان ۱۴۰۳ مقارن با تقویم ما ایرانیان» روز سرنوشت سیاسی آمریکایی‌ها برای انتخابات ریاست جمهوری این کشور قلمداد می‌شد؛ که از یک سال پیش کارزارها و کمپین‌های انتخاباتی بین دو جناح رقیب و همتای سنتی یعنی دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان که با دو نامزد خویش« کامالا هریس و دونالد ترامپ» که اولی با نماد آبی- الاغ- و دیگری با نماد فیل- قرمز- بایستی رأی ۵۰ ایالت آمریکا که ۵۳۸ رأی الکترال به همراه ناحیه کلمبیا است و هر کدام از کاندیداها که بتواند ۲۷۰ رأی الکترال کالج را بدست بیاورد؛ فرد پیروز و سکاندار و مستأجر بعدی بیضی کاخ سفید خواهد بود که تا زمان نگارش این متن و چند ساعت مانده به پایان رأی گیری در ایالات متحده با توجه به اینکه آمریکا در یک نیمکره و ما در نیمکره دیگر سیاره زمین قرار داشته و اختلاف ساعت زیادی با هم داریم و نتایج اولیه این انتخابات ساعت۲ بامداد امروز چهارشنبه مشخص می شود ولی باز گمانه زنی های قطعی حکایت رقابت فشرده و شانه به شانه هردو رقیب در ۷ ایالت کلیدی که به میدان نبرده شهره و معروف هستند، حکایت دارد و ۸۲ میلیون نفر قبل از روز رأی گیری و از روزها و هفته ها قبل رأی خود را به صورتی پستی و غیابی انداخته اند و نسبت به درگذشته انتخابات۲۰۲۰ میلادی که مقارن با اپیدمی فراگیر و ویروس چموش کرونا شده بود این آمار کاهش محسوسی را نشان می دهد، چرا که در آن انتخابات ۱۱۰ میلیون نفر به صورت پستی رأی داده بودند که ۷۰ درصد رأی دهندگان را شامل می شد ولی در انتخابات دیروز ۸۲ میلیون به صورت پستی رأی داده اند که ۴۱ درصد آن ها به دموکرات ها و ۳۹ درست به جمهوری خواهان و۲۰ درصد بقیه آرای مستقلین را در بر می گیرد ولی نکته حائز اهمیت و کنجکاوی برانگیز این دوره مشارکت بیشتر زنان و لاتین تبار ها و آسیایی ها است که ترس و هراس آمریکایی ها را بیشتر و بیشتر کرده است که آن ها خواستار پیروزی کامالا هریس که میانه رو و معتدل است و حق سقط جنین و مسائل زیست محیطی، اقتصاد و امنیت و بهداشت را در اولویت قرار داده اند تا سیاست های تعدیلی و افراط گرایانه دونالد ترامپ و وضع تعرفه های زیاد بر کالاهای دیگر کشورها و مناقشه و اصطکاک با چین، کره شمالی، ایران و… این مسأله در حالی است که ترامپ که با همسرش ملانیا ترامپ برای رأی انداختن رفته بود به خبرنگاران وعده داده است که شاهد یکی از سیاسی ترین پیروزی های تاریخ آمریکا در چند روز آینده خواهید بود و این در حالی است که رقیب او کامالا هریس هم گفته است که خوشبین بوده و پیروزی نزدیک است ولی اعلام فوری آن هنوز زود است و بر همین مبنا و رقابت تنگاتنگ و میلی متری پلیس این کشور تدابیر ویژه ای را در نیویورک، بانک مرکزی، ساختمان کنگره و… با دیوار حائل و فنس تدارک دیده تا از حوادث و رخ داد های احتمالی شبیه شورش هواداران ترامپ در ششم ژانویه ۲۰۲۱ ممانعت کند و همین حالا هم ترامپ ادعای پیروزی قطعی و صریح کرده و گفته فقط در یک صورت کامالا هریس پیروز خواهد شد و آن تقلب است که این قضیه هراس و ترس و اضطراب مقامات کاخ سفید، پلیس و مردم این کشور را بیش از بیش افزایش داده است.
اساسی‌ترین احساساتی که آدمی تجربه می‌کند هم شامل انگیزه‌هایی مانند گرسنگی  تشنگی است و هم شامل هیجان‌هایی مانند شادی، ترس و خشم است. انگیزا و هیجان‌ها رابطه تنگاتنگی با هم دارند. هیجان‌ها مانند انگیزه‌های اساسی می‌توانند رفتار را فعال سازند و هدایت کنند و ممکن است با رفتار برخاسته از انگیزش همراه باشند؛ برای مثال، میل و شعف زائد الوصف نسبت به یک غذای مورد علاقه نه فقط انگیزه‌ای است نیرومند بلکه منبع بالقوه شادی نیز قلمداد می‌شود. ترس و هراس از دیدگاه تاریخی، موضوع مشاجره عمده بین نظریه‌های روانکاوی و رفتاری بوده است. نظریه سیگموند فروید در باب چگونگی ایجاد ترس و هراس یکی از مشهورترین و بحث انگیزترین نظریات او بود. او ترس و هراس را ناشی از جابجاسازی اضطراب امیال و انگیزه‌های ناخودآگاه به موضوعاتی که نماد آن امیال‌ها و انگیزه‌ها هستند می‌دانست. نمونه کلاسیک او، کودکی ۵ ساله به نام هانس کوچولو که دچار ترس شدید از اسب‌ها شده بود. فروید ترس و هراس این کودک را ترس ادیپی « جایگزینی و توتم در یونان قدیم» به شمار می‌آورد با این تحلیل که، هانس شیفته و وابسته مادر و بیزار از پدر، می‌خواست جای پدر را نزد مادر بگیرد.« تعارض ادیپی»؛ از اینکه پدرش با اخته کردن او بخواهد انتقام بگیرد می‌ترسید. از آنجا که خواست و آرزوی هانس نمی‌توانست در بخش خودآگاهی خودش قرار گیرد، در نتیجه اضطراب و حاصل از این تعارض به موضوع نامرتبطی جابجا شد؛ یعنی به اسب بزرگی که هانس شاهد به زمین خوردن و دست و پا زدن هولناکش شده بود.

شواهدی که فروید برای تبیین ترس و هراس هانس فراهم آورد، پاسخ‌هایی بود که هانس به رشته پرسش‌هایی به بالنسبه تلقینی پدرش می‌داد، درباره موضوع- واقعی- ترس خودش، در کنار این واقعیت که هراس مزبور ظاهراً پس از گفتگوهایی با فروید در هانس از بین رفته بود، فروید معتقد بود که هانس نسبت به منبع حقیقی ترس و هراس خود بینش پیدا کرده و در نتیجه هراس مزبور از بین رفته است؛ اما منتقدان یادآور می‌شوند که هانس هرگز خودش خود به خود شواهدی نشان نداد که منظورش نه اسب بلکه پدر خودش بوده است. علاوه بر این، ترس و هراس هانس نه یکباره و ناگهانی و در پاسخ به بینش ناگهانی، بلکه به صورت تدریجی از بین رفت.
بسیاری از پژوهش‌ها درباره پایان‌های عصبی یادگیری متمرکز بر ساختارهای عصبی هستند.« متشکل از صدها یا هزاران یاخته عصبی» و نیز گذرگاه‌هایی که این ساختارها را به هم مرتبط می‌کنند. نمونه گویایی از این گونه پژوهش‌ها، تحقیق در پایه‌های عصبی شرطی شدن ترس است. بیش از ۶۰ سال تردید داشتیم که ساختاری در مغز به نام آمیگدالا (amygdala) یا بادامه در یادگیری ترس نقش اصلی را داشته باشد. بادام متشکل از گروهی سلول عصبی در عمق قطعه گیجگاهی (temporal lobe) است؛ در واقع آمیگدالا کلمه یونانی است به معنای بادام، در میان انواع جانوران ز موش صحرایی تا نخستی‌ها، آسیب بادام به طور کلی منجر به کاهش رفتار حاکی از ترس و به ویژه موجب اختلالاتی در شرطی شدن ترس می‌شود. در موش‌هایی که بادامه آنها برداشته شد، نشانه های ترس کمتر دیده می‌شود، بدین معنا که وقتی با محرکی آزارنده روبرو می‌شوند رفتارهای حاکی از ترس مانند میخکوب شدن (freezing) و کز کردن(crouching) کمتر از خود نشان می‌دهند و نیز با دشواری بسیار پاسخ حاکی از ترس را از طریق شرطی شدن کلاسیک فرا می‌گیرند. در موش‌های صحرایی طبیعی با بادامی سالم، یادگیری ترس شرطی با افزایش شلیک یاخته‌های عصبی در بخش‌های معینی از بادام همراه است. زمانی که به جانداران طبیعی دارویی داده شود که عملکرد بادامه را سد می‌کند، در شرطی شدن ترس اختلال ایجاد می‌گردد؛ این مثال حکایت از این دارد وقتی این یافته‌ها را کنار هم بگذاریم شواهدی نیرومند فراهم می‌آیند، گویای اینکه در پستانداران، بادام ساختار اصلی مغز است که در یادگیری ترس دخالت دارد. جان واتسون بنیانگذار رفتارگرایی بر این باور بود که نوزاد انسان، تنها دارایی چند ترس فطری است. دو ترس اصلی، یکی از صداهای بلند و دیگری از دست دادن تکیه‌گاه است؛ واتسون بر این عقیده استوار بود که ترس‌های دیگر همه از طریق شرطی‌سازی یاد گرفته می‌شوند.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.