گسترش و پیشروی راست افراطی در جهان
23 آبان 1403 - 8:30
بازدید 138
5
در اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی، هری هس، زمین شناس آمریکایی فرضیه گسترش بستر اقیانوس‌ها را ارائه داد و مطرح کرد. البته خود او هم در این مورد اطمینان کافی نداشت، زیرا برخلاف نظریه جابجایی قاره‌ها، فرضیه جدید با هیچ گونه شاهد عینی همراه نبود.
نویسنده : محمدتقی ساغری
پ
پ

گفتمان: فرضیه هس این بود که، بستر اقیانوس‌ها در محل جریان‌های کنوکسیونی- همرفت- ویژه‌ای که در گوشته زمین رخ می‌دهند پدید می‌آید. با خروج مواد از گوشته، بستر اقیانوس به دو طرف رانده می‌شود، پس مواد مذاب جایی برای بیرون آمدن و پخش شدن پیدا می‌کنند. در این صورت، پوسته جدیدی در محل شکاف تشکیل می‌شود.

هس، همچنین اعلام داشت که به جبران این افزوده شدن بر پوسته اقیانوسی، در محل گودال‌های عمیقی که در حاشیه بعضی از اقیانوس‌ها قرار دارند، پوسته اقیانوسی قدیمی‌تر دوباره به درون گوشته کشانده و کم کم هضم می‌شود. پس، پوسته اقیانوسی گذشته از جوان بودن، دائماً در حال تجدید شدن است. در همان زمان که هس فرضیه خود را ارائه داد، عده‌ای ژئوفیزیک دان دریافته بودند که جهت میدان مغناطیسی زمین در گذشته، چندین بار وارونه شده، یعنی قطب شمال مبدل به قطب جنوب و بالعکس شده است.

شواهد این تغییر جهت میدان مغناطیسی، از مطالعه روی گدازه‌ها و رسوبات بستر دریا در نقاط مختلف جهان حاصل آمد. بعد از تأیید این پدیده، دانشمندان به فکر افتادند تا نوعی مقیاس زمانی برای آن تدوین کنند. در این میان، فقط کافی بود که جهت میدان در گدازه‌های مربوط به اعصار مختلف، تعیین شود. در واقع راست افراطی و گروه‌ها، احزاب محافظه‌کار ارتجاعی، هوادار قدرت مطلقه، سنت گرا و فاشیست- نمونه بارز آن دونالد ترامپ شصت و هفمین رئیس جمهور اخیر ایالات متحده- جناح راست گفته می‌شود. این جناح خواستار تثبیت وضع موجود و حفظ امتیازات طبقات ممتاز و مخالف اصلاحات سیاسی است.

مشخصات عمومی آنها به صورت خلاصه عبارتند از؛ محافظه کاری و اقتدار طلبی، اعتقاد به الزام سیاسی بر مبنای فرمان برداری تا بر حسب قرارداد و رضایت و عدالت، مقاومت در برابر اصلاح آزادمنشانه قوانین، محافظه‌کاری فرهنگی، توجه به اصول موروثی و حقوق حاکمیت، اعتقاد به مالکیت خصوصی- نمونه بی بدیل آن دونالد ترامپ- به عنوان شرط لازم اجتماعی، اعتقاد به آزادی‌های فردی و اعتقاد به بازار آزاد.

احزاب ملی گرای راست افراطی در اروپا که با عناوین دیگری همچون راست رادیکال، پوپولیسم راست افراطی، احزاب پوپولیست تندرو- ویکتور اوربان نخست وزیر کنونی مجارستان از۲۰۱۰ تا کنون با ثبت رکورد طولانی ترین دوره رهبری در اتحادیه اروپا و یار گرمابه و گلستان دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم اسرائیل دو‌ مثال عمده آن هستند.- راست رادیکال پوپولیست، احزاب ضد مهاجرت و احزاب نئوفاشیست خوانده می‌شوند.

با اتمام جنگ سرد و شکل‌گیری ساختار تازه نظام بین‌الملل و اتحادهای منطقه‌ای نظیر اتحادیه اروپا به نظر می‌رسید، جهان به سمت همگرایی بیشتر پیش می‌رود. اما وقوع تحولات تازه مانند مناقشه و منازعات منطقه‌ای و بین‌المللی، تروریسم جهانی، مهاجرت و قدرت‌یابی احزاب ملی گرا، شاهد شکل‌گیری تصاعدی بحران‌های تازه‌ای در جهان هستیم. در واقع قدرت‌یابی این احزاب خطری جدی برای ثبات آینده اتحادیه اروپا یا تزلزل سیاست‌های آن برشمرده می‌شود.

از آن جا که اصلی ترین شاکله این ملی‌گرایی افراطی با نفی اقلیت‌ها و مخالفت با سیاست‌ها و ساختارهای حاکم بر کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا است. قدرت یابی اعضاء راست افراطی که تکمیل کننده این چرخه- دونالد ترامپ در انتخابات اخیر ۵ نوامبر ۲۰۲۴ میلادی مقارن با ۱۵ آبان ۱۴۰۳- است؛ تحولات غیرقابل پیش‌بینی توأم با تصاعد بحران‌های بین‌المللی را برای تاریخ سیاسی کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا و حتی خاورمیانه در مفهوم کلی در پی خواهد داشت و نقش مخرب و خطرناک آنها در سپهر سیاست نظام بین‌الملل یک فاجعه تمام عیار در آینده ای نه چندان دور و نزدیک است.

راست افراطی از سه بعد تروریسم، هویت و اقتصاد و گسترش یافتن ارتباط این موضوعات به مهاجران و تهدید نمایی اقلیت‌ها و ناکامی‌های سیاست‌های احزاب اصلی، اتحادیه اروپا را دستاویزی در کارزارها و کمپین‌های انتخاباتی قرار داده بود با تأکید بر شعارهای مهاجر ستیز و مهاجر هراسی، خروج از اتحادیه اروپا- برگزیت بریتانیا در چند سال اخیر- را توانسته در نظر مردم بقبولاند؛ این احزاب توانستند با تحریک احساسات مردم و برانگیختن شور و تبلیغات هدفمند به بزرگنمایی خطری که گریبان‌گیر مردم و کشورهایشان خواهد شد دست بزنند.

در این بعد در صورت قدرت‌یابی راست افراطی به قدرت که این پازل در کشورهای اروپایی تا حدود زیادی تکمیل شده و آخرین آن در آمریکا با انتخاب دوباره دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور تازه این کشور بعد جدیدی به خود گرفته است کامل شده است که چهار مسئله را مورد هدف قرار خواهد داد. ۱- مخالفت با انتقال حاکمیت ملی به اتحادیه اروپا۲- مخالفت با گسترش اتحادیه اروپا- نپذیرفتن اوکراین به عنوان عضو تازه در جمع ۲۶ کشور اتحادیه اروپا و ناتو و رخ دادن جنگ فرسایشی روسیه و اوکراین در سه سال گذشته-۳- مخالفت با سیاست‌های مهاجرتی و تبعیض نسبت به اقلیت‌ها و مهاجران ۴- مخالفت با ارزش‌های اروپایی، که در واقع این چهار آیتم و گزاره با توجیه امنیتی، اقتصادی و هویتی خواهد بود.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.