گفتمان، امین جمشیدزاده: انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا سرانجام با پیروزی تمام عیار ترامپ و شکست چشمگیر و محسوس دموکراتها در این کارزار به کوپه آخر رسید و جمهوریخواهان به ریاست دونالد ترامپ در این کمپین انتخاباتی توانستند با ۲۷۷ رأی الکترال از قطار پنسیلوانیا پیاده شده و دوباره به کاخ سفید برگردند.
توأمان با این رخداد بزرگ و شگرف، جمهوریخواهان حزب متبوع او، کنترل کنگره را به دست آوردند؛ بایستی یادآوری کرد که پیروزیهای مهم دونالد ترامپ در ایالتهای سرنوشت ساز میدان نبرد و آن ۷ ایالت کلیدی که مرتب در ایام کارزارهای انتخاباتی و این اواخر در بوق و کرنا کرده میشد، مورد توجه تئوریسین های نظام بین الملل و تحلیلگران در دنیا قرار گرفته است به گونهای که آنها را به ارائه تحلیلهایی در راستای چگونگی شکست واضح دموکراتها واداشته است.
به باور برخی تئوریسینها و ناظران، حاکمیت غالب و یکدست جمهوریخواهان در ایالات متحده رویکرد رئیس جمهور جدید این کشور را قابل پیشبینی کرده است و احتمالاً با تصاحب سه نهاد مهم« ریاست جمهوری، مجلس نمایندگان و مجلس سنا» در ایالات متحده آمریکا به وسیله محافظهکاران میتوان شاهد تکرار رویکردهای پیشین جمهوریخواهان بود. اما گروهی دیگر بر این باور هستند تا زمانی که کابینه احتمالی دونالد ترامپ و به ویژه سه عضو کلیدی یعنی وزارت امور خارجه، وزارت دفاع و نیز دادگستری طی روزهای آینده معین نشود، نمیتوان رویکرد دولت جدید آمریکا را در ابعاد مختلف را پیشبینی کرد.
نو محافظه کاران- نئوکان ها- که از آنها به عنوان گروه بازها یا عقابها در آمریکا نام برده میشود؛ بر این باور هستند که جهان دو راه بیشتر ندارد یا زیر سلطه کامل آمریکا قرار خواهد گرفت و یا دچار هرج و مرج و آشوب خواهد شد. ارزشهای جهانی در نظر این گروه همان منافع آمریکا است و باید برای حفظ این منافع از آن ارزشها دفاع کرد و دونالد ترامپ هم وکیل مدافع سرسخت این تفکر و ایدئولوژی در کمپین ها و کارزارهای انتخاباتی از یک سال گذشته تا حالا که دوباره به کاخ سفید برگشته است بوده و هست و یکی از شعارهای راهبردی و کلیدی او؛ اول آمریکا و قدرت را به آمریکا برمی گردانیم، بود.
به نظر این گروه، سیاستهای کلینتون، کارتر و امثال آن ها و یا شیوههای دیپلماتیک کسانی چون کسینجر، فقط به ائتلاف وقت میانجامد و نمیتواند منافع آمریکا را حفظ کند؛ در مقابل سیاستهای افرادی چون ریگان، بوش و ترامپ که زمان را از دست نمیدهند و با هر وسیلهای حتی جنگ از منافع آمریکا دفاع میکنند،قابل پیروی است.
تفکر دگم و دیدگاه نئوکانها، نقش بسزایی در ایدئولوژیک کردن سیاست خارجی آمریکا بازی و ایفا کرده است. به گمان قاطبه کارشناسان روابط بینالملل، سیاست خارجی آمریکا در دوره بوش پسر، به ویژه پس از تحولات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی، ایدئولوژیکترین دوران خود را سپری میکند. اگرچه پس از عدم کامیابی آنها در عراق و افغانستان، شاهد کمرنگ شدن اندیشههای آنان در عرصه سیاست خارجی آمریکا هستیم، اما حالا با پیروزی مجدد دونالد ترامپ و ورود او به بیضی کاخ سفید، به دلیل نفوذ گستره نئوکانها در پنتاگون و کاخ سفید، سیاست خارجی آمریکا همچنان از واقعیتهای موجود نظام بینالملل فاصله گرفته و از عقلانیت لازم برخوردار نخواهد بود و نمی توان روی اتخاذ سیاست های یکجانبه گرایانه و افراطی دونالد ترامپ حسابی ویژه ای باز کرد چرا که او در دوره نخست ریاست جمهوریش در سال های ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ میلادی از بسیاری از معاهده ها و پیمانهای مهم بینالمللی نظیر معاهده برجام، پیمان آب و هوایی پاریس، پیمان نفتا،پیمان تجاری اقیانوس آرام،پیمان نیویورک، پیمان آسمان های باز و…خارج شد.
در این دوره و بازگشت دوباره اش به عرصه قدرت و سپهر سیاست خارجی ینگه دنیا نیز به راحتی آب خوردن از بسیاری از این معاهده ها و پیمان ها می تواند خارج شود و فشار و هرجی سد راه او و همفکران و هم حزبی های نئوکان او نیست.