گفتمان: امین جمشیدزاده: در شرایط حساس کنونی، تندروهای مخالف دولت دکتر مسعود پزشکیان هم قسم شدهاند که به هر شکلی محمد جواد ظریف معاون راهبردی دولت چهاردهم را از قطار دولت پیاده کنند. این اقدام مذبوحانه در حالی صورت میگیرد که کشور ما با بحرانهای چند لایه اقتصادی اجتماعی و بین المللی مواجه و روبه رو گشته است. به زعم این عده و به ویژه طیف پایداری چی بهارستان به لیدری حمید رسایی و امیرحسین ثابتی، حذف محمد جواد ظریف با کارنامه مشخص و روشن و با کوله باری از دانش و تجربه توأمان در دیپلماسی نوین و تعاملات بینالمللی؛ به عنوان یک چهره فراملی و کاریزماتیک، چه توجیه منطقی و سیاستی پشت آن نهفته است که به اوجب واجبات فراتر از لوایح و طرحهای ضروری مجلس شورای اسلامی بدل شده است.
حال پرسش کنجکاوی برانگیز قاطبه جامعه اینجاست که آیا در شرایط فعلی کشور که بیش از هر زمان دیگری به ثبات، انسجام ملی، وحدت، وفاق ملی- گفتمان و شاکله اصلی دولت کنونی- و دکترین دفاعی و دیپلماسی قوی نیاز مبرم دارد چرا باید چنین شخص ذینفوذ و چهره برجستهای را که حساب خویش را پس داده و واقعاً به سود مصالح و منافع ملی است که بر وفق مراد شکست خوردگان انتخابات دو مرحله ای ۸ و۱۵ تیر۱۴۰۳ نبوده و تأثیر فراتر از تصور آن ها بر سبد و پایگاه رئیس جمهوری داشت، کنار گذاشت؟ مگر نه همین است که در انتخابات اخیر ایالات متحده آمریکا در ۵ نوامبر ۲۰۲۴ میلادی «۱۵ آبان ۱۴۰۳» ایلان ماسک چهره شهیر و معروف و میلیاردر آمریکایی و مؤسس شرکتهای اسپیس ایکس و تسلا حمایت فوق العاده ویژهای از دونالد ترامپ که در انتخابات ۲۰۱۶ میلادی یکی از مخالفان اصلی او قلمداد میشد، داشت و نقش بارز و انکارناپذیری در پیروزی ترامپ ایفا نمود و ترامپ حتی در گفت و گوی تلفنی با ولودیمیر زلنسکی همتای خویش و رئیس جمهور اوکراین برای پایان دادن به جنگ فرسایشی روسیه و اوکراین که در کارزارها و کمپین های انتخاباتی مرتب از پایان این دو جنگ- روسیه و اوکراین و رژیم اسرائیل با فلسطین- پس از شروع به کار در بیضی کاخ سفید در۲۰ ژانویه۲۰۲۵ میلادی« ۱ بهمن۱۴۰۳» سخن گفته بود، برای دقایقی تلفن خود را به ایلان ماسک داد تا با رئیس جمهور اوکراین خوش و بش کرده و صحبت کند و حالا ترامپ رئیس جمهور منتخب ایالات متحده، در کابینه دوم خود، ماسک را به عنوان وزیر بهره وری انتخاب کرده است؛ چرا تندروهای افراطی ینگه دنیا که تعداد آن ها هم قابل توجه و کم نیستند چنین مواضع فرسایشی و تلاش های مذبوحانه ای در مقابل دولتمردان خویش اتخاذ نمی کنند؟ آیا این اقدام تندروهای پایداری چی بهارستان نشین دوازدهم بافته ای از کلاف درهم پیچیدهای نیست که خواسته یا ناخواسته، بی اعتمادی مردم را با مهندسی اجتماعی ناکجاآبادی و اهدافی نامشخص دنبال میکند؟ محمد جواد ظریف نه تنها چهرهای شناخته شده در عرصه دیپلماسی ملی و جهانی است؛ بلکه به عنوان یکی از دژها و ستونهای اثرگذار اصلی کمپین انتخاباتی دکتر مسعود پزشکیان و نمادی از وفاق گرایی و آغاز راهی تازه در سپهر فضای سیاسی کشور به گواه دوست و دشمن به شمار میرود. ظریف در جایگاه معاون رئیس جمهوری، نقش بارز، برجسته و کلیدی در وجهه و تعیین سیاست خارجی دولت چهاردهم بازی و ایفا میکند و به دلیل پتانسیل، ظرفیتها و توانمندی برجسته و کلیدی اش در اجماع سازی، میتواند به حل و فصل، مرتفع کردن مصائب، مشکلات و مسائل داخلی نیز کمک قابل توجه و فراوانی کند. توانمندی و مهارت محمد جواد ظریف در برجسته کردن و ایجاد تعامل و گفت و گو که بارها در کارزارها و بزنگاههای حساس و آزمونهای بینالمللی امتحان پس داده و آزمون شده است و بر همگان واضح و مبرهن و بر کسی پوشیده نیست؛ در اتمسفر فضای داخلی کشور نیز میتواند به کاهش بحرانها، چالش ها و تنش ها با نزدیکی ایدهها، دیدگاه ها و شکل گیری توافقهای کلان در مقابله و مواجهه با چالشهای پیچیده اقتصادی،اجتماعی و سیاسی منجر شود. حضور مغتنم او در این جایگاه فرصتی ذی قیمت است تا از پتانسیلهای دیپلماتیک و مدیریتی او برای تقویت و هم افزایی و همگرایی ملی و ارتقای تعامل و بالا بردن تراز سیاسی ملی در اربیتال ها و لایه های بالای مذاکراتی که در مواجهه با دولت دوم ترامپ در آینده نزدیک بدون تردید و به ضرس قاطع در سپهر سیاست نظام بین الملل در سیاست خارجی در پیش است و نیز در اثرگذاری فوق العاده و تعامل میان بخشی حاکمیتی و گروههای اجتماعی بهره کافی و وافی را جست. در واقع محمد جواد ظریف با شناخت ژرف و عمیق از پیچیدگیهای دیپلماسی مؤلفهها و آیتمهای مهارت در مذاکرات چند جانبه در گذشته، توانسته است به تقویت نقش برجسته و جایگاه ایران در جامعه بینالمللی کمک شایانی کند.
بدین وسیله حذف محمد جواد ظریف فراتر از تغییر یک مقام دولتی است؛ این اقدام فیدبک و سیگنالی روشن به جامعه ساطع کرده که ظرفیت صندوق رأی و نظر مردم برای تغییر مسالمت آمیز در این کشور از اهمیت چندانی برخوردار نیست؛ کنار گذاشتن او همچنین میتواند ابزار تبلیغاتی برای معاندان و مخالفان، اپوزسیون آن سوی آبی و براندازان باشد؛ چرا که آن ها با این اقدام بیشتر از پیش بیاعتمادی مردم به ساختار نظام را برجسته کرده و انعکاس میدهند که حتی وفاق ملی بر شاکله اصلاح طلبی و تغییر از درون نیز امکانپذیر نیست. در واقع این مسئله به این اقدام مذبوحانه بیش از هر چیز، تضعیف اعتماد عمومی و تقویت گفتمانهای اعتراضی و براندازانه را به دنبال دارد. اکنون اگر بعضی تلاشها و اقدامات خارج از وظیفه نمایندگی برخی دلواپسان جلا عوض کرده تندروی فعلی در مجلس دوازدهم را کنار هم بگذاریم؛ یک آیتم و الگوی نگران کننده واضح و آشکار میشود. آشفتگی و بی ثبات سازی کشور، از طریق استراتژی و راهبردهای چند لایه و هدفمند؛ این پروژهها چه آگاهانه و چه ناآگاهانه، خروجی و نتیجهای جز ضعیف کردن بنیانهای اعتماد عمومی، همدلی گروهی تحت لوای گفتمان وفاق ملی و انسجام ملی که خواسته اصلی این طیف پیشتاز تندرو بوده، نخواهند داشت. یکی از اصلیترین و مهمترین شاکلهها و ابزارهای این پروژه دوقطبی سازی در کالبد جامعه است. چرا که اخیراً شاهد منتشر کردن ادعاهای نادرستی مبنی بر اینکه برق بالا شهریها قطع نمیشود و فقط پایین شهریها دچار قطعی می شوند؛ تلاشی برای ایجاد این دو قطبی بالا شهری، پایین شهری در پیکره جامعه بود. برای اینکه برای تنویر افکار عمومی مشخص شود که این گروه چه درکی از این مسأله در ذهن دارند کافی است به توضیحات وزیری از دولت گذشته اشاره شود که گفته است« رئیسی در دوره سه ساله به اندازه چندین دوره ۸ ساله ظرفیت تولید برق را بالا برد؛ رئیسی با درایت و تدبیر و مدیریت اجازه نداد برق مردم قطع شود؛ این تدبیر الان نیست که برق همه چیز قطع شده است…» کسی که اصلا نمی داند که برهه سیاه صنعت برق همین نیمه عمر سه ساله گذشته بوده و دریغ که حتی لحظه ای فکر نمی کند که مگر تولید برق کار چند روز است که در آن سه سال چنین نتایج خارق العاده و محیرالعقولی؛ به دست آمده باشند؟ اغلب آنچه به تولید اضافه کردند مربوط به سرمایه گذاری دوره شیخ تکنوکرات، حسن روحانی بود؛ کافی است؛ گزارش رسمی صنعت برق را خواند و مطالعه کرد تا متوجه شد که همین نیز به نسبت میزان دوره های مشابه سه سال قبلش کمتر است؛ به علاوه اگر این قدر تولید برق اضافه کردید، پس چرا در تابستان صنعت برق را بی برق رها کردید و به حال خویش گذاشتید؟ قطع برق صنایع؛ تدبیر نیست، در واقع اسم آن هراس، واهمه، بی تدبیری و ترس از اعتراض مردم است و هدف پشتپرده و پنهان آن ناکارآمدی دولت بود. در این دوره و برهه حساس در سپهر سیاست ایران عدهای اندک و اقلیتی انگشت شمار قدرت طلب و غیر مسئول سیاست کشور را به ورطه تباهی و ابتذال کشانده اند و به زعم ناصواب خویش جامعه هم در این مسیر همراه آنها بوده و آنها را به گروگان خویش درآورده و فراتر از قانون گام برداشته و کسی هم اقدام سازنده مؤثری علیه آنان انجام نمیدهد؛ جمعیتی اندک و اقلیتی ناچیز از تنگ نظران انتخاباتی که شمشیر داموکلس خود را از رو بستهاند و به کینه ورزی پ عقده گشودن مشغول هستند و هیچ چیز دیگری جز مصالح و منافع حقیر و اندک خویش را جلوی دیدگان خویش نمیبینند و همچنان در رؤیا و سودای ناممکن پیروزی در انتخابات آینده در بهارستان به جای قانون گذاری برای ملت، سیر و سیاحت میکنند و ککشان هم نمی گزد و حتی دو ماه یک بار هم به حوزه انتخابیه خویش در استان ها و شهرهای خود و مردمان شریفی که به آن ها برای حل مصائب و مرتفع کردن مشکلاتشان رأی داده اند، سرکشی نمی کنند و در گعده های شبانه و پشت پرده برای جلسات علنی و بعدی بهارستان نقشه می چینند. همان روزی که تندروهای مجلس دوازدهم مشغول حمله به حرفهای مجید انصاری معاون حقوقی رئیس جمهوری و محمد جواد ظریف معاون راهبردی در دولت چهاردهم بودند؛ مهدی فضائلی، عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبری؛ در توئیتی در واکنش به نقل قول مجید انصاری حرفهای او را تأیید کرد و نوشت« نقل قول مجید انصاری معاون حقوقی رئیس جمهور از رهبری که گفته بود ایشان شخصاً به دکتر پزشکیان فرمودهاند با اصلاح قانون درباره تابعیت قهری موافقم؛ این نقلی صحیح و مربوط به حدود دو ماه قبل است.» تندروهای طیف پایداری چی مجلس دوازدهم در حالی محمد جواد ظریف را زیر سنجه گریز و ستیز و برای فشار به دولت در مرکز سیبل هدف مطامع اندک خود قرار دادهاند که طبیعتاً خودشان هم از چنین مصوبهای مستثنی نبوده و در امان نیستند.
برای مثال فرزندان انسیه خزعلی معاون حقوقی سابق دولت سیزدهم و کبری خزعلی که در آمریکا و کانادا هستند و همچنین تلاش پسر کوچک محمد باقر قالیباف رئیس بهارستان برای گرفتن ویزای تحصیلی از کانادا، روح الله رحمانی، داماد حداد عادل که متولد آمریکا است را هم نباید از قلم انداخت و فراموش نباید کرد؛ هر چند که جزء فرزندان او محسوب نمیشود. اما چنین وصله ناجوری هنوز هم سوژه تعجب برانگیز حتی خود اصولگرایان هم شده است، حتی وقتی حجت عبدالملکی اولین وزیر ابراهیم رئیسی هم گویا فرزند دو تابعیتی داشت، زیرا آن زمان در جلسه معرفی نامزد وزیر کار در مجلس پرسش دو تابعیتی بودن فرزندان او مطرح شد که البته وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دولت رئیسی چندین ماه بعد از این قضیه از وزارتخانه رفت و هنوز هم به طور قطع و یقین مشخص نیست که او استعفا کرده بود یا برکنار شد، علی لاریجانی هم به خاطر این قانون کنجکاوی برانگیز و عجیب، صلاحیتش در انتخابات ریاست جمهوری در دو نوبت رد شده است؛ اما هرچه که هست این مسئله است که تندروهای مجلس دوازدهم دست بردار محمد جواد ظریف نیستند و فراتر از قانون به سنجه و دیپلماسی معکوس خویش عمل می کنند و باید از نهادهای بالادستی برای ممانعت و جلوگیری از این رویه بطئی و فرسایشی هر چه زودتر با اضافه کردن متممی به آن لایحه و مصوبه مجلس یازدهم در راستای وفاق و همدلی و انسجام ملی هرچه بیشتر جامعه که در بزنگاه حساسی با مصائب و مسائل متعدد تحریمی، اقتصادی و معیشتی و صدور قطعنامه ناعادلانه شورای حکام و حقوق بشر و…مواجه و روبه رو گشته است گام بسیار مهم و عملی برای حل و فصل و مرتفع کردن این قضیه که چون قضیه کیلی در ریاضیات بهارستان بیش از حد لم دار شده، برداشت.
بیشتر بخوانید: |
تقدس گرایی و لجن پراکنی ابزار قدرت دلواپسان تندرو |
سَبُک سنگین وزن به مانند یک دلواپس پایداری |
ثبت دیدگاه