واکاوی میزان مشارکت مردم حوزه های انتخابیه شمالی وجنوبی استان،تطبیق میزان مشارکت مردم در دو انتخابات اخیر یعنی مجلس دهم ویازدهم ومیزان آرای نمایندگان راه یافته هر دور دوره به بهارستان ،گویای واقعیت تاثیر گذاری دیگر مولفه ها بر متغیر تعصبات ایلی وعشیره ای دراین استان است که باید به طور جد در دستور کار مسئولین امر قرارگیرد.
در طول سالیان اخیر یکی از دغدغه های اصلی مسئولین تراز اول جمهوری اسلامی ایران نمایش حمایت مردمی از نظام از طریق افزایش میزان مشارکت مردم در مناسبات اجتماعی وسیاسی بوده است . انتخابات و حضور پررنگ مردمی در پای صندوق های رای همواره یکی از مظاهر مشارکت وحمایت مردم از برنامه ها وسیاست های کلان کشور مطرح بوده است .
انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و میزان آرای ریخته شده در صندوق های رای در دوره اول و دوم که با کاهش استقبال و مشارکت جدی مردم در انتخابات روبرو شد را می می توان زنگ خطری جدی برای نظام در راستای نمایش انسداد سیاسی در کشور قلمداد کرد که البته می تواند از زوایای دیگر معنا ومفهوم های دیگری را نیز در پی داشته باشد .
مشارکت زیر پنج درصدی مردم در انتخابات دوره دوم مجلس شورای اسلامی در کلان شهرهایی همچون کرج ،اهواز وزنجان حاوی پیام معنا داری از سوی مردم به دست اندرکاران نظام است ،چنانچه این پیام از سوی مسئولین امر رمز گشایی وراه چاره جدی برای رهایی از این وضعیت یافت نشود،می توان این وضعیت را چالشی جدی برای آینده سیاسی ،اجتماعی وامنیتی نظام قلمداد کرد .
بررسی وضعیت انتخابات برگزارشده در حوزه های انتخابیه دارای بافت عشیره ای وایلی وتاثیر این مولفه در میزان بالای مشارکت آنان در انتخابات ادوار گذشته وانطباق آن با میزان مشارکت مردم در پای صندوق های رای در دوره کنونی نشان می دهد که حتی در چنین مناطقی ،به وصف شور انتخاباتی ناشی از تاثیر متغیر تعصبات ایلی نیز با افت پنجاه درصدی مشارکت مردم در پای صندوق های رای مواجهه شده است .
واکاوی میزان مشارکت مردم حوزه های انتخابیه شمالی وجنوبی استان ایلام،تطبیق میزان مشارکت مردم در دو انتخابات اخیر یعنی مجلس دهم ویازدهم ومیزان آرای نمایندگان راه یافته هر دو دوره به بهارستان ،گویای واقعیت تاثیر گذاری دیگر مولفه ها بر متغیر تعصبات ایلی وعشیره ای دراین استان است که باید به طور جد در دستور کار مسئولین امر قرارگیرد .
بعنوان مثال در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه شمالی استان از میزان ۲۱۶هزار آرای ماخوذه ،چهار کاندید به مرحله دوم انتخابات راه یافتند که در دور دوم انتخابات آقایان “جلال میرزایی “و “سلام امینی” هرکدام به ترتیب با ۶۲ و۶۱هزار رای راهی بهارستان شدند .
در حوزه انتخابیه جنوب استان نیز در مرحله دوم انتخابات از مجموع ۹۱هزار رای ماخوذه آقای “شادمهر کاظم زاده” با بیش از ۵۱هزار رای توانست به عنوان نماینده مردم این حوزه راهی مجلس دهم شود.
اما درست چهار سال بعد در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی از مجموع نزدیک به ۶۰هزار رای ریخته شده به صندوق های رای ،آقای “علی اکبر بسطامی” با ۴۲هزار و خانم “سارا فلاحی” با ۳۶هزار رای، توانستند با استفاده از قانون ۲۰درصد آرا ماخوذه راهی مجلس شوند.
در دور دوم انتخابات حوزه جنوبی استان ایلام نیز که همین هفته گذشته برگزار شد از مجموع ۵۶هزار رای ریخته شده از سوی مردم این حوزه به صندوق های رای ،آقای” بهزاد علیزاده” توانست با ۳۱هزار رای بهارستانی شود .
بررسی میزان آرای ریخته شده در مرحله اول ودوم انتخابات دو حوزه انتخابیه در انتخابات مجلس یازدهم و تطبیق آن با میزان مشارکت وآرای کسب شده از سوی منتخبین از ریزش تقریبا پنچاه درصدی مشارکت مردم ومیزان آرای کسب شده از سوی منتخبین حکایت دارد .
نتیجه واقعی بررسی وضعیت کاهش مشارکت آن هم در استانی با بافت ایلی و طایفه ای از تاثیر عمیق گزاره های پنهان بر بی رغبتی مردم برای مشارکت در فرآیند های اجتماعی وسیاسی نشات می گیرد . برای آسیب شناسی این موضوع مهم دیگر نباید خود را گول زد وپشت واژه ها و گزاره های خیالی پنهان شد،بلکه باید پذیرفت که این وضعیت محصول رفتار ،عملکردها و انحصارطلبی ها و انسداد هایی است که بخشی از حاکمیت در مسیر مشارکت مردم در فرآیندسیاسی آنان ایجاد کرده است .
وقتی مردم می بییند که برخلاف شعارها مجلس دیگر در رای امور نبوده ودر حساس ترین برهه تاریخی کشور از استقلال لازم برای اتخاذ تصمیم در مسایل حیاتی کشور برخوردار نبوده و تصمیمات مهم در کانون های تصمیم گیری خارج از دستگاه قانونگذاری اتخاذ می شود .
وقتی که شورای نگهبان قانون اساسی با تعبیر نادرست قانون خود را در راس انتخابات دانسته وسطح وزارت کشور را تا حد معاونت اجرایی خود تقلیل داده واز سویی نیز با بهره گیری از قدرت نظارت استصوابی زمینه حذف گزینه های دیگر احزاب وجریان های سیاسی را فراهم وعملا انتخابات را در مسیری یکطرفه قرار می دهد .
وقتی که مردم می بینند که نمایندگان از امنیت سیاسی وقضایی لازم برخودار نبوده وهرآینه خود را در زیر شمشیر تیز نظارت شورای نگهیان ودیگر دستگاههای نظارتی وامنیتی دیده و همین امر باعث می شود تا در بیان دیدگاه ،مواضع و یا آرا به طرح ها ولوایح آزاد نباشند .
وقتی که مجلس از اراده لازم برای رفع انسداد سیاسی داخلی وبین المللی بمنظور بهبود وضعیت معیشت مردم برخوردار نباشد و مشکلات اقتصادی ناشی از این انسداد ،زندگی روزمره آنان را با چالش جدی مواجهه نماید ،بدیهی است که چنین مردمی هرگز رای خود را بر سرنوشت خود موثر نخواهند دید و ازاینرو به این نتیجه خواهند رسید که مشارکت یا عدم مشارکت آنان تغییری در وضعیت سیاسی واجتماعی ایجاد نخواهد کرد .
اینجاست که آنان برخلاف ادوار گذشته تنها راه نشان دادن اعتراض خود به شرایط حال حاضر کشور را از طریق بی میلی به صندوق های رای و عدم مشارکت در سرنوشت سیاسی واجتماعی خود به نمایش می گذارند .
صریح وشفاف باید عرض کنم که کاهش شدید مشارکت مردم در پای صندوق های رای را می توان به صدا درآمدن زنگ خطر وشکل گیری یک چالش بزرگ اجتماعی ،سیاسی وامنیتی برای نظام به حساب آورد، از همین منظراست که باید مسئولین امر با واکاوی جدی این موضوع وآسیب شناسی آن ،در مسیر تصمیمات یک طرفه سیاسی خود تجدید نظر نمایند.
مسئولین امر برای ارزیابی واقعیت میزان رضایت مردم از طرح ها وبرنامه های دست اندرکاران بدون نیاز به اجرای رفراندوم می توانند از همین مسیر صندوق های رای به واقعیاتی دست یابند که سالهاست از دید آنها پنهان مانده است . کافیست در انتخابات آتی ،با تفکیک انتخابات ریاست جمهوری از شوراها و انتخابات مجلس از خبرگان، میزان میل ومشارکت واقعی مردم در انتخابات و همراهی آنان با برنامه های کلان کشوری را در معرض آزمایش قرار دهند ،شاید از این طریق خروجی ها بتواند سنگ محکی برای درک مطالبات مردم وتغییر رویکردها به حساب آید.
ثبت دیدگاه