به گزارش گفتمان زاگرس: حادثهٔ غمبار بندرعباس، فاجعهای ملی بود؛ رویدادی دردناک که دل هر انسان آزادهای را در سراسر جهان به درد آورد.
مگر میشود انسان باشی و صحنهٔ زندهسوزاندن هموطنان را ببینی، اما غم در چهرهات نقش نبندد؟
مگر میشود ادعای انسانیت کنی، اما پرپر شدن عروس و دامادی را ببینی و دلت نلرزد؟
مگر میتوانی ایرانی باشی و نسبت به خاکستر شدنِ روزیِ مردم وطنات بیتفاوت بمانی؟
اما در این روزهای سوگواری، زمانی که ایران در ماتم بندرعباس میسوخت، رسانهٔ ملی به جای همراهی با مردم، نمایشدهندهٔ زشتترین تضادها بود: از پخش موسیقی شاد بر تصاویر سوختن اسکله گرفته تا برنامههای مضحک و دلقکبازیدر شبکههای مختلف، آن هم درست در لحظهای که جسدهای سوخته از میان آتش بیرون کشیده میشدند.
سؤال اینجاست: چرا؟
حتی اگر ایرانی هم نباشید، مگر انسان نیستید؟ این پارادوکس شرمآور را چگونه توجیه میکنید؟
چگونه است که در مناسبتهای مذهبی، شادی سنتی مردم را به عزا تبدیل میکنید، اما در روزهای عزای ملی، از زیر روباند سیاهِ نمادینِ گوشهٔ تصویر، شادی و هلهله پخش میکنید؟
واقعاً ذات و جنس شما از چیست؟
آیا این بیتفاوتی و تناقض، نشانهٔ
بیگانگی با مردمِ ایران نیست؟ یا شاید هم پاسخِ این پرسش را خودتان بهتر میدانید…
ثبت دیدگاه