گفتمان زاگرس ؛ بندر شهید رجایی، بندر قلبها و روحهای بههمپیوسته، اسکلهای که شاهد زیباترین عشقهای تاریخ بوده و مرکزی برای جلوه زیبایی الهی است. کنار آبی دریای نیلگون خلیج فارس، فرشتگان سفیدپوش بر آسمانش پرواز میکردند و ماهیها کنار ساحل آن به رقص مشغول بودند. اسکله شهید رجایی بندرعباس نمایانگر تاریخ زندگی مردانی است که در میان امواج طوفانی و آرام شجاعانه برای اقتصاد کشور تلاش میکنند.
ای برگ زرین تاریخ، تو نه تنها یک نقطه جغرافیایی بر نقشه ایران بلکه قلب پرتوان اقتصادی این سرزمین هستی. بندری که دروازه طلایی تجارت ایران با جهان است و با ۸۰ بندر مشهور بینالمللی ارتباط و مبادله دریایی دارد، از دل آبهای نیلگون کالاهای فراوانی را به جهان صادر میکند. این اسکله در دل خلیج همیشه فارس نه تنها یک سازه فلزی و سیمانی بلکه نماد امید، مقاومت و توسعه است.
در هر تردد کشتیها، در هر حرکت جرثقیل، در هر محمولهای که از بندر خارج میشود صدای سرنوشت مردانی را میتوان شنید که با دستهای ترک خورده از کار و زحمت تاریخساز کشور شدند. اما ظهر روز شنبه ۶ اردیبهشت ماه، قلب آسمان اقتصاد ایران ناگهان سیاه شد. انفجاری سهمگین بر دوش ایران آوار شد. ضربان جنوب از تپش ایستاد و آتش در وجود کشور شعلهور گشت.
ناگهان طوفانی از آتش و دود، آسمان اسکله را سیاه کرد. کارگرانی که با دستان پینهبسته ستونهای اقتصاد این سرزمین را نگه داشته بودند بیصدا پرکشیدند. فرزندان آفتاب و دریا حالا دست در دست امواج در دل دریا جای گرفتند. اما نامشان تا ابد بر سینهی خلیج همیشه فارس حک شد. مردانی صبح شنبه با نور خورشید که از پشت دریا بر لب اسکله تابید، دل به کار بسته بودند و رویاهایی بزرگ برای رونق اقتصاد داشتند که شعلههای انفجار نفسهایشان را خاموش کرد.
آنان که دستهایشان پرچم صبر و گامهایشان سرود بیپایان تلاش بود، در آن شنبه خونین که انفجار آسمان بندر را به گریه واداشت، با سینه سپر کرده برابر شعله و طوفان جان خود را در طبق اخلاص نهادند. آنها نه از هیاهو گریختند و نه از مرگ هراسیدند؛ با لبخندی آرام به استقبال نور شتافتند. اکنون، هر موجی که به ساحل میکوبد سلامی است به روح بیقرار آنان و هر نسیمی که میوزد بوسهای است بر خاکی که با خونشان آغشته شد.
آری، کارگران اسکله نبض تپندهی خلیج فارس شدند و نامشان در دل خاک و جان دریا جاودان خواهد ماند. یک ایران یکپارچه عزادارشان است.