به گزارش گفتمان زاگرس: فارغ از بحثهای کارشناسی درباره دلایل واقعی این ناترازیها، آنچه مردم میبینند، قطعی مکرر برق است و تحمیل سختیهای ناشی از آن. اما آنچه بیش از خود خاموشیها آزاردهنده است، ناعدالتی در توزیع این خاموشیهاست.
در استان ایلام، به نظر میرسد نهتنها در تولید و توزیع برق «ناترازی» وجود دارد، بلکه در اعمال خاموشیها نیز بیعدالتی آشکاری حاکم است.
بررسیها نشان میدهد بار اصلی خاموشیها بر دوش روستاهای محروم افتاده است، نه مناطق شهری پر مصرف. این رویه، این شبهه را تقویت میکند که شرکت توزیع برق، نهتنها دغدغه حل مشکل ناترازی را ندارد، بلکه صرفاً میخواهد به صورت مکانیکی «سهمیه خاموشی» خود را اجرا کند.
اگر منطق خاموشیها واقعاً مبتنی بر تعدیل مصرف است، چرا مناطق کممصرف روستایی باید بیش از شهرهای پرمصرف در تاریکی فرو روند؟
چرا روستاهایی که حداکثر مصرفشان معادل روشنایی چند خانوار یا یک یخچال و تلویزیون است، باید روزانه دو نوبت و هر بار ساعتها بیبرق بمانند، درحالی که شهرها با انبوه مشترکان پرمصرف، کمتر تحت تأثیر قرار میگیرند؟
نمونه عینی این ناعدالتی را میتوان در روستاهای بخش زاگرس شهرستان چرداول مشاهده کرد؛ جایی که مردمانش با حداقلی از مصرف، قربانی خاموشیهای مکرر شدهاند.
این درحالی است که کل برق مصرفی این روستاها بهزحمت با روشنایی معابر یک شهر کوچک برابری میکند.
آیا این «ناترازی توزیع خاموشی» عمدی نیست؟ آیا شرکت توزیع بهجای حل واقعی مشکل، به دنبال راهی آسانتر—یعنی قطع برق مناطق کمصداتر—است؟
انتظار میرود شرکت توزیع برق، که خود را درگیر ناترازی میداند، حداقل در توزیع خاموشیها انصاف را رعایت کند.
اگر قرار است خاموشی وجود داشته باشد، باید ابتدا از پرمصرفها شروع شود، نه از روستاهایی که کمترین سهم را در فشار به شبکه دارند. ادامه این روند ناعادلانه نهتنها به نارضایتی عمومی دامن میزند، بلکه اعتماد مردم به مدیریت بحران را نیز از بین میبرد.
آیا وقت آن نرسیده که مسئولان به جای سیاست «کمترین مقاومت»، به فکر عدالت در خاموشی باشند؟
ثبت دیدگاه