گفتمان :آقای مدیرکل! آموزش و پرورش، این کارخانهٔ انسانسازی، نیازمند مدیرانی است که با درک جایگاه رفیع آن، عهدهدار مسئولیت شوند.
این نهاد، نه یک شرکت سهامی است و نه بنگاه معاملاتی، بلکه اساسیترین رکن تربیت نسل آینده و پرورش مدیران کشور محسوب میشود.
پس چرا اجازه میدهید تصمیمگیران و تنگ نظران میدان کشوری که روزی با نگاههای تنگنظرانه ، راه را بر شایستگان بستند، امروز از بیرون گود برای شما نسخهپیچی کنند؟
بازنشستگان آموزش و پرورش باید نقش مربیان دلسوز را ایفا کنند، نه اینکه با حضور تحمیلگرانه در میدان مدیریت، دست و پای نیروهای جوان و انگیزهمند را ببندند.آنان باید مربیان کنار زمین باشند نه بازیکنان وسط زمین !
تجربههای آنان زمانی ارزشمند است که در قالب مشاوره و راهنمایی ارائه شود، نه در شکل دخالتهای بیجا و انتقامگیری از شکستهای سیاسی گذشته.
جناب مدیرکل! استقلال آموزش و پرورش را دریابید، چرا که استقلال مدیریتی کلید موفقیت شماست .
این دستگاه حساس نباید عرصهٔ کشمکشهای جناحی و حلقههای بستهٔ قدرت شود. به جای تکیه بر توصیههای کهنهٔ کسانی که خود بانی مشکلات امروز هستند، از ظرفیت نیروهای جوان، خلاق و وفادار به نگاه دولت بهره بگیرید.
مدیریت موفق، نیازمند همگرایی با بزرگان و نمایندگان است، اما این تعامل نباید به قیمت سلب استقلال شما تمام شود.
وضعیت آموزش و پرورش امروز، فاجعهبار است:
افت تحصیلی شدید، میانگین معدل نهایی زیر ۹، گسترش سیگار و ویپ تا کلاسهای متوسطهٔ اول، و بساط مواد مخدر در حیاط مدارس متوسطهٔ دوم.
به جای گوش سپردن به توصیههای سیاسی عدهای خاص، چرا راهکارهای عملی برای مقابله با این آسیبها ارائه نمیدهید؟ اگر این افراد واقعاً دلسوز هستند، باید پاسخ دهند که برای این مشکلات چه برنامهای دارند؟
توصیه پایانی: گاردگیری را کنار بگذارید!
مدیریت موفق، نه در تقابل، که در تعامل شکل میگیرد. توصیه به گاردگیری و انزوا، تنها عمر مدیریت شما را کوتاه میکند. از تجربههای ارزشمند پیشکسوتان بهجا استفاده کنید، اما اجازه ندهید کسانی که روزی مشکلساز بودند، امروز با نسخههای بیثمر، راه پیشرفت شما را سد کنند.
یادتان باشد: آموزش و پرورش، امانتی بزرگ در دست شماست. آن را از دست ندهید!
ثبت دیدگاه