گفتمان زاگرس علی اصغر اسدی ::پس از آنکه رژیم صهیونیستی با پشتیبانی ایالات متحده در جنگ دوازدهروزه نتوانست به اهداف واقعی خود از جمله براندازی و تجزیه کشور دست یابد، اکنون رویکرد خود را به فازی جدید از جنگ یعنی «جنگ قومیتها» تغییر داده است.
بدون تردید، کشور به دلیل برخی سوءمدیریتها، نبود دوراندیشی و فقدان راهبردهای منسجم، با چالشهای جدی در حوزه انرژی مواجه است که نمود آن را در قطعیهای مکرر میتوان مشاهده کرد.
طبیعی است که دشمن از این فرصت برای تشدید نارضایتیها بهرهبرداری کرده و همانگونه که در فضای مجازی و رسانهای نیز قابل مشاهده است، اجرای فاز دوم جنگ ترکیبی علیه کشور کلید خورده است.
بر کسی پوشیده نیست که دشمن برای تحقق هدف نهایی خود یعنی تجزیه ایران، از یک جنگ چندلایه بهره میبرد که جنگ نظامی و حملات اخیر تنها لایهای پنهان از این سناریوی مخرب است.
ابهام، پیچیدگی و چندبُعدی بودن، ویژگیهای اصلی این شیوه نوین جنگی هستند؛ جنگی که در سطح جهانی به «Hybrid War» و در ایران به «جنگ ترکیبی» شناخته میشود.
دشمن در تلاش است با بهرهگیری از برخی کاستیها و تنشهای قومی در نقاط مختلف کشور، سناریوی جنگ نسل پنجم با محوریت قومیتها را در ایران پیادهسازی کند.
شاید پرداختن به این موضوع از سوی برخی، بهعنوان سناریوسازی داخلی برای سرپوش گذاشتن بر ناکارآمدیها یا ایجاد رعب تلقی شود، اما واقعیت آن است که نهادهای امنیتی به شکل جدی این تهدید را رصد و بر آن تمرکز کردهاند.
در جنگ نسل پنجم، دشمن با شناخت شکافهای اجتماعی و قومیتی، جبهههایی را در شمالغرب، جنوبغرب و شرق کشور تقویت خواهد کرد تا اهداف خود در قالب یک جنگ ترکیبی و پروژه «سوریهسازی ایران» را اینبار بر بستر داخلی دنبال کند.
ایران، بهعنوان کشور رنگینکمان اقوام، اگرچه از این تنوع میتواند برای توسعه و شکوفایی استفاده کند، اما بیتوجهی به چالشهای ناشی از آن، تهدیدی بالقوه برای امنیت ملی محسوب میشود.
کارشناسان خبره دشمن با نفوذ در فضای مجازی و رخنه در میان نخبگان، فعالان رسانهای و اجتماعی، از تمام ظرفیت خود برای برجستهسازی شکافهای اجتماعی و طرح مطالبات قوممحور بهره میگیرند.
به همین دلیل، نفوذ در گروههای گفتوگویی مجازی و تغییر مسیر بحثها از مطالبات معیشتی به سمت مطالبات قومیتی، ابزاری برای شعلهور کردن اختلافات منطقهای شده است.
گاهی در فضای مجازی شاهد آن هستیم که مطالبات روزمره و عادی، بهویژه در مناطق با بافت قومی، بهسمت طرح تبعیضهای مدیریتی سوق داده میشود؛ انحرافی که گاه به تخریب نخبگان هم میانجامد. آیا این جهتگیری نمیتواند نتیجه خطدهی خاموش عناصر سایبری دشمن برای تعمیق شکافهای اجتماعی باشد؟
استان ایلام، با ساختار مذهبی و قومیتی متنوع خود، در برهههای حساس بهویژه در دوران دفاع مقدس، نشان داده که این تکثر میتواند به عاملی برای وحدت و سد دفاعی قدرتمند در برابر دشمن بدل شود.
اکنون دشمن در پی گسستن این سد دفاعی و وارونهسازی آن به تهدیدی علیه امنیت و وحدت ملی است. شمال و جنوب، لر، کُرد و لک در ایلام، همواره نماد وحدت بودهاند؛ اما متأسفانه برخی با چشمپوشی بر ارزشهای این اتحاد، نادانسته در مسیر خواستههای دشمن گام برمیدارند.
آنها که این روزها بدون توجه به پیامدها، بر طبل تبعیض منطقهای کوبیده و مدیریت استان را به شمال و جنوب تقسیم میکنند، شاید در ظاهر بهدنبال احقاق حقوق باشند، اما ممکن است ناخواسته به ابزاری برای اجرای سناریوی جنگ نسل پنجم تبدیل شوند.
امروز کشور در یکی از سختترین دورانهای خود قرار دارد؛ از یک سو، بحرانهای اقتصادی ناشی از تحریمها و مشکلات زیرساختی، و از سوی دیگر، تبعات جنگ سخت اخیر و چالشهای انرژی.
بدیهی است عبور از این شرایط، نیازمند همگرایی ملی، انسجام اجتماعی و تلاش مسئولان برای حل مشکلات و ارتقاء سطح رفاه عمومی است.
در چنین شرایطی، هوشیاری رسانهای بیش از هر زمان دیگر ضروری است. نباید اجازه دهیم فضای مجازی به ابزاری برای پیشبرد اهداف دشمن تبدیل شود.
دشمن امروز در قالب جنگ نسل پنجم، اختلافات اجتماعی و قومی را ابزار اجرای اهداف شوم خود کرده است. در این شرایط، ما بهعنوان افسران جنگ نرم، باید هوشیار باشیم و اجازه ندهیم با مطرحکردن مطالبات قومگرایانه، راه برای صید شاهماهی دشمن یعنی «سوریهسازی ایران» هموار شود.
البته این هشدار به معنای چشمپوشی بر حقوق مشروع مردم نیست؛ بلکه باید تلاش شود تا مطالبات عمومی از جمله رفاه، عدالت و کاهش محرومیتها در کانون توجه مسئولان قرار گیرد و این چالشها بهانهای برای اهمال یا سرپوش گذاشتن بر وظایف مدیران نباشد.
ثبت دیدگاه