گفتمان،علی اصغر اسدی: این چالشها در اشکال گوناگونی ظهور یافتهاند: گاه در قالب ناامیدسازی تودههای مردم از مسئولین، گاه به شکل بیاعتمادسازی جامعه و ایجاد شکاف عمیق بین مردم و حاکمیت، و گاه در هیبت ناآرامیهای داخلی یا حتی تهدیدهای خارجی و جنگ.
بررسی دقیق این چالشهای متنوع، پرده از یک واقعیت تکاندهنده برمیدارد: در پشت صحنهی غالب این رویدادها، ردپای یک عامل خارجی مشترک، یعنی رژیم صهیونیستی و سازمان جاسوسی موساد، به وضوح دیده میشود. این نیروی خصم، بهگونهای سیستماتیک و مستمر، تلاش کرده است تا با قرار گرفتن در تقابلی سفت و سخت با جمهوری اسلامی، مانع از تحقق اهداف و پیشرفتهای آن گردد و توان آن را تضعیف کند.
حتی در مواقعی که مسئولین نظام، با درایت و بهرهگیری از ظرفیتهای سیاسی داخلی، کوشیدهاند تا از طریق دیپلماسی فعال، مذاکره و انعقاد معاهدات بینالمللی (همانند برجام)، هم از دامنهی تقابل با هژمونی جهانی بکاهند و هم گرههای کور داخلی را بگشایند، دستهای پنهان موساد و تلآویو را شاهد بودهایم که تمامی توان خود را برای کمرنگ کردن، بیاثر سازی و در نهایت تخریب این تلاشهای میهنپرستانه به کار بستند
معالأسف، در این میان، نقش “تشنگان قدرتِ فاقد تعهد” در بدنهی سیاسی و مدیریتی کشور، در شکلدهی و جهتدهی به این چالشها، کمتر از نقش مخرب اسرائیل نبوده است. این عناصر، که گاه پیوندهای پنهان و شوم آنان با موساد را نیز شاهدیم، بدترین و مخرّبترین نقش را در تعمیق ناامیدی عمومی، تشدید بیاعتمادی اجتماعی و دامنزدن به شکافهای ملی بر عهده داشته اند.
رویدادهایی مانند جنگ دوازده روزه و افشاگریهای پس از آن، عمق نفوذ حیرتانگیز موساد را در ارکان حساس نظام، از نهادهای امنیتی تا پایگاههای نظامی، به اثبات رساند. این موفقیتهای خصمانه، هرگونه تردید دربارهی نفوذ گستردهی آنان در دیگر ارکان تصمیمساز و تصمیمگیر کشور، شامل نهادهای سیاسی، جریانات فکری و رسانههای تأثیرگذار را به یقینی انکارناپذیر تبدیل کرد. امروز هیچ تحلیلگر بیغرضی نمیتواند عمق این نفوذ خطرناک را انکار کند.
اینکه امروز مسائل پیچیدهی داخلی مانند بحران آب و برق، در گفتمان کلان، بهگونهای القا میشود که گویی دستور کار آن در دفتر نتانیاهو تنظیم میشود، گواهی است بر نفوذ موساد در جریانهای تصمیمگیری و سیاستگذاری این حوزههای حیاتی.
بهویژه آنکه شاهد فعالیت یک جریان خزنده با ظاهری موجه و حتی خودی در بدنهی مدیریت انرژی کشور هستیم که تصمیمات را به سمتی هدایت میکند که نتیجهی آن چیزی جز نارضایتی و اعتراض عمومی نیست.
اینکه یک جریان سیاسی همنوا با اهداف صهیونیستی، آخرین امیدهای مردم برای بهبود وضعیت معیشت و اداره کشور را در انتخابات (مانند انتظارات از دولت چهاردهم)، به سرابی از ناامیدی تبدیل میکند، مؤید این واقعیت است که نفوذ اسرائیل در حال شکلدهی به افکار عمومی و جهتدهی به ناامیدی است. برخی نیز، آگاهانه یا ناآگاهانه، در مسیر تایید این سناریو گام برمیدارند. این یعنی اسرائیل، سنگهای بنای نفوذ خود را سالها پیش در ساختار فکری، تصمیمگیری و رسانهای کشور کار گذاشته است.
اینکه در بحرانیترین شرایط، یک مقام اجرایی بلندپایه ، شخصی که فرماندار نظام بوده است ، دستاوردهای بزرگ ملی در حوزه انرژی را به چالش میکشد و هدفی جز عمیقتر کردن شکاف بیاعتمادی بین مردم و مسئولین ندارد، نشان میدهد که اسرائیل، مهرههای خود را سالها پیش در کانونهای قدرت و تصمیمگیری کشور جایگذاری کرده است.
خلاصهی کلام اینکه، پیوند ناگسستنی و شوم موساد با تشنگان قدرت و جریانهای تأثیرگذار در عرصههای سیاسی، رسانهای و تصمیمگیری کشور، بر همگان آشکار شده است.
هر قلمی که بر ضد منافع ملی میدود، هر سخنی که آب به آسیاب دشمن میریزد و هر رفتاری که به ناامیدی و بیاعتمادی دامن میزند، در مسیر تحقق اهداف رژیم صهیونیستی و موساد گام برمیدارد.
برآیند نهایی این توطئهی گسترده، چیزی جز ناامیدسازی عمیق مردم از مسئولین، تخریب انسجام ملی و در نهایت، تلاش برای کشاندن مردم به خیابان و قرار دادن آنان در تقابل با نظام سیاسی حاکم نیست.
این نقشهی شوم و عمق نفوذ خطرناک دشمن، به هیچوجه نباید از دید بیدار و هوشیار حافظان امنیت ملی و تمامی دلسوزان این مرز و بوم، پنهان یا مغفول بماند.
ثبت دیدگاه