چرا می گوییم جامعه دچار فروپاشی اجتماعی شده است؟
03 شهریور 1404 - 11:30
بازدید 2
0
فروپاشی اجتماعی به حالتی گفته می شود که ساختارهای اساسی یک جامعه از توان و قدرت لازم برای رفع مشکلات و تامین نیازهای اساسی اعضای خود برخودار نباشد و بنوعی کارکردهای خود را از دست بدهند.
نویسنده : علی اصغر اسدی
پ
پ

گفتمان ،علی اصغر اسدی: فروپاشی اجتماعی به حالتی گفته می شود که ساختارهای اساسی یک جامعه از توان و قدرت لازم برای رفع مشکلات و تامین نیازهای اساسی اعضای خود برخودار نباشد و بنوعی کارکردهای خود را از دست بدهند

در چنین حالتی در هم گسیختگی اداری ، اجرایی و اجتماعی پدیدار شده، جامعه انسجام خود را از دست داده و نوعی بی تفاوتی در افراد جامعه و مدیران نسبت به هم و یا کارکنان نسبت به مدیران شکل می گیرد ، چنین جامعه ای بطور قطع به سمت سقوط گسیل داده می شود

به تعبیر دیگری وقتی جامعه کارکردهای خود را در حفظ نظم و همبستگی جمعی  از دست دهد،دچار از هم گسیختگی می شود که این موضوع می تواند ریشه در  در بحران های اقتصادی ، اجتماعی ،سیاسی ، فرهنگی و حتی زیست محیطی داشته باشد

وقتی افراد جامعه نظاره گر فساد سیاسی و اداری می شوند،  باندهای سیاسی قدرت سیکل های جذب و استخدام را دور زده  نزدیکان و فرزندان خود را براحتی به سیستم اداری غالب می کنند 

وقتی فضای شکل گرفته به گونه ای دچار هرج و مرج مدیریتی می شود که انتصاب مدیران نه از معبر تخصص ،تجربه و کارآیی بلکه از مسیر  گعده های خانه باغی و در فضای دود و دم به ساختار اداری تحمیل می شوند

وقتی مدیریت شهر بعنوان فضای زیستی جامعه در خدمت باندهای قومی و قبیله ای قرار گرفته و منابع شهر به جای ارتقای شاخص رفاه و زیست انسانی در خدمت فربه سازی مالی افراد ناظر بر مدیریت قرار می گیرد

نتیجه ای جز فروپاشی اخلاق ،فرهنگ و اجتماع در پی نخواهد داشت. جامعه دچار رخوت و بی تفاوتی خواهد شد ، اینجاست که آثار فروپاشی ظاهر شده و کارکردهای جمعی به نفع های فردی تغییر شکل می دهد ، بی تفاوتی بر جای انصاف اجتماعی می نشیند !

در چنین حالتی است که یک انسان به جای صیانت از محیط زیست ، آن را در تقابل با خود می بیند،  به راحتی بر پیکر نحیف طبیعت کبریت می کشد ، دانشجو و دانش آموز هیچ عرقی به ابزار و تجهیزات آموزشی ندارد و آن را به محل تخلیه ناراحتی‌ها و کدورت های انباشت شده خود تبدیل می کند، 

وقتی ساختار تامین رفاه نسبی جامعه ، قادر به تامین حداقل های زیستی جامعه همچون آب و برق نمی شود و از جامعه انتظار همراهی دارد ، اما افراد حاضر در جامعه فروپاشی شده از منظر اجتماعی و سیاسی ، به جای همراهی به سمت انشعابات غیر مجاز و افزایش مصرف  در پیک مصرف  حرکت می کند تا عملا نمایی از بی تفاوتی اجتماعی و تقابل با سیستم مدیریتی را به نمایش بگذارد

آری ! در جامعه دچار فروپاشی اجتماعی ، الزامات و ملزومات دیگر تهی از معنا می شوند !کاهش مشارکت های اجتماعی،بحران هویت و ازهم گسیختگی اجتماعی بر جای نظم اجتماعی می نشیند

بدیهی است در چنین جامعه ای ؛نابرابری ها سر به فلک می کشد ،اعتماد اجتماعی به سطحی از نزول می رسد که دیگر مردم به مدیران از پایین تا بالا بی اعتماد شده و آنان را عامل تمامی فلاکت ها می دانند. 

اینجاست که جرم و خشونت سرباز می کند و لاابالی گری و دگر زنی و خودزنی آغازی بر یک رویداد اجتماعی می شود که حتی ضد ارزش ها بر جای ارزش ها تکیه می زنند

ما در جامعه ای زیست می کنیم که نشانه های فروپاشی اجتماعی در آن آشکار شده است، فروپاشی که همچون شکسته شدن یک سد خاکی ، با بیل دستی برای بند کردن آب تلاش می شود اما از جای دیگر شاهد خارج شدن آب می شویم و تکراری بی حاصل که  نهایت آن شکسته شدن سد است

در چنین حالتی که ریشه در بحران های سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و زیست محیطی رها شده دارد ، باید فقط نظاره گر پیامدهای آن باشیم 

پیامدهایی از جنس ؛نزول سطح کیفی زندگی ،افزایش بی رویه آسیب های اجتماعی ،از دست رفتن سرمایه های اجتماعی،بی ثباتی اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و مهمتر از همه فروپاشی تمدنی باشیم که قرن ها پیش سنگ بنای آن را گذاشتند ،اما بی مبالاتی های مدیریتی منتج به آن شد که امروز ما فقط ناظرانی بی اراده باشیم

@tabnakilam

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.