تحلیل رویدادهای ایران؛ از تاب‌آوری در برابر جنگ تا الزامات مذاکره
07 مهر 1404 - 23:53
بازدید 44
3
کشورهای غربی بر این باورند که با تشدید تحریم‌ها، نارضایتی در ایران اوج خواهد گرفت و مردم اهداف براندازانه بدون جنگ را محقق خواهند کرد. اما با توجه به این که افکار عمومی ایران به درک درستی از علت فشارهای اقتصادی — یعنی ناشی از رفتار متناقض غرب — رسیده است و این نکته را می‌داند که ایران همواره پای میز مذاکره حاضر بوده و برای بسته شدن پرونده هسته‌ای از هیچ کوششی دریغ نکرده است، اگرچه فشارهای اقتصادی در این مرحله قابل توجه خواهد بود، اما هرگز به سطحی از شکنندگی نخواهد رسید که اهداف غرب را محقق کند.
پ
پ

گفتمان زاگرس علی اصغر اسدی::در پی جنگ دوازده‌روزه و هم‌زمان با برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل، دو موضوع اصلی، کانون بحث‌های رسانه‌ای و تا حدی محافل عمومی قرار گرفت.

برخی با استناد به رویدادهای اخیر — از جمله سخنان رهبر ایران درباره مذاکره، فعال‌شدن «اسنپ‌بک» و اخباری درباره آمادگی نظامی اسرائیل — معتقدند مذاکره به بن‌بست رسیده و جنگی دیگر با شدتی بیشتر در راه است. این دسته از تحلیلگران، گاه برای تقویت دیدگاه خود به رسانه‌های اسرائیلی نیز استناد می‌کنند.
اما در مقابل این ادعاها باید با کنار هم چیدن داده‌ها و رصد حرکت بازیگران در صحنه شطرنج راهبردی منطقه گفت: نه جنگ در کار خواهد بود و نه مذاکره تعطیل می شود!
چرا؟
در جنگ دوازده‌روزه، برنامه‌ریزان آغازگر درگیری، بر اساس محاسبات خود، انتظار تسلیم ایران، شکست آن و حتی تجزیه کشور را داشتند. در روزهای نخست، ترامپ و برخی رهبران غربی — با این باور که جنگ به سودشان پایان می‌یابد — بدون درخواست طرفین درگیر، هرگونه مذاکره برای آتش‌بس را منوط به تسلیم ایران و پذیرش خواسته‌های خود کردند. آنان در آن غافلگیری راهبردی — که با ترور فرماندهان ارشد و خروج سامانه‌های پدافندی همراه شده بود — احتمال پاسخ ایران را نزدیک به صفر ارزیابی می‌کردند.
اما پس از سه روز، بازسازی سریع فرماندهی و پدافند ایران و — مهم‌تر از آن — پاسخ موشکی کوبنده، همه پیش‌بینی‌ها را بر هم زد. در روزهای پایانی، قدرت تخریب، حجم حملات موشکی و استفاده از موشک‌های پیشرفته، برگ جنگ را به سود ایران برگرداند. در نهایت، رئیس‌جمهور آمریکا و رهبران اسرائیل — که با حجم خسارت‌های غیرمنتظره روبرو شده بودند — برخلاف روزهای آغازین، بدون پیش‌شرط به سمت آتش‌بس حرکت کردند.
علت این چرخش مواضع، افزایش شدید حملات موشکی ایران و خسارت‌های گسترده بود. ترامپ در روزهای پایانی، با پذیرش قدرت تخریب ایران و به درخواست اسرائیل، موضوع آتش‌بس را مطرح کرد.
اکنون برای اسرائیل به‌وضوح ثابت شده که ایران از توان موشکی قابل‌توجهی برخوردار است. در صورت درگیری جدید، نه تنها غافلگیری تکرار نمی‌شود، بلکه ایران — با پدافند بازسازی‌شده و شبکه گسترده موشک‌های ویرانگر — از همان ساعات اول اسرائیل را با چالشی جدی مواجه خواهد کرد. بنابراین، برای تصمیم‌گیران نظامی و سیاسی اسرائیل، قدرت موشکی ایران یک فرضیه نیست؛ واقعیتی است که آن را به طور ملموس تجربه کرده‌اند. بر این اساس باید گفت: حداقل در ماه‌های آینده، اسرائیل آغازگر جنگی جدید علیه ایران نخواهد بود.
در این میان، نقش «طرح صلح خاورمیانه ترامپ» — که با سروصدا در حال آغاز است — نیز نباید نادیده گرفته شود. قطعاً آغاز جنگی جدید نه تنها این طرح را با شکست روبرو می‌کند، بلکه در میانه درگیری ایران و اسرائیل، هیچ کشوری در منطقه — حتی برای اقناع افکار عمومی خود — به سمت صلح با اسرائیل حرکت نخواهد کرد.
آیا مذاکره صورت خواهد گرفت؟
واقعیت این است که دیپلماسی هسته‌ای ایران هیچ‌گاه تعطیل‌بردار نبوده است. اگر خللی در مسیر مذاکرات ایجاد شده، ناشی از اقدامات ایران نبوده، بلکه کشورهای غربی با اقدامات مخرب ضددیپلماسی، چوب لای چرخ مذاکره گذاشته‌اند. نمونه آن، خروج آمریکا از برجام و سپس حمله هوایی به تاسیسات هسته‌ای ایران بود که روزی سیاه برای دیپلماسی رقم زد.
با این حال، پس از جنگ اخیر و با وجود سخنان قاطع رهبر ایران درباره روش مذاکره آمریکا و زیانبار بودن آن — همراه با فعال‌شدن اسنپ‌بک — این برداشت قوت گرفته که پرونده مذاکرات هسته‌ای برای همیشه بسته شده است.
اما این گونه نیست.
اروپا — با هماهنگی برنامه‌ریزی‌شده با آمریکا — به هیچ قیمتی حاضر به تمدید اسنپ‌بک نشد، اما بلافاصله پس از فعال‌شدن آن، اعلام کرد که پرونده دیپلماسی با ایران همچنان باز است. دلیل اصلی این اقدام را باید در تمایل اروپا برای نقش‌آفرینی در مذاکرات آینده و حفظ بخشی از منافع خود جست‌وجو کرد؛ آرزویی که البته آن را با امید به تسلیم ایران — به شکلی غیرقانونی — در سطح جهانی پیگیری می‌کنند.
اروپا و آمریکا اکنون به این یقین رسیده‌اند که از طریق حمله نظامی قادر به شکست ایران نیستند. وقتی در حمله ترکیبی اخیر نتوانستند «فاز فشار داخلی» را برای براندازی به اجرا بگذارند، اینک به فشارهای اقتصادی برای ایجاد شکاف‌های اجتماعی دل بسته‌اند.
در مقابل، سیاست هوشمندانه ایران — مبتنی بر عدم انکار مذاکره و پرهیز از فرار از آن — به خوبی افکار عمومی را مدیریت کرده و تقصیر عدم حصول نتیجه را متوجه غربی‌ها نموده است.
کشورهای غربی بر این باورند که با تشدید تحریم‌ها، نارضایتی در ایران اوج خواهد گرفت و مردم اهداف براندازانه بدون جنگ را محقق خواهند کرد.
اما با توجه به این که افکار عمومی ایران به درک درستی از علت فشارهای اقتصادی — یعنی ناشی از رفتار متناقض غرب — رسیده است و این نکته را می‌داند که ایران همواره پای میز مذاکره حاضر بوده و برای بسته شدن پرونده هسته‌ای از هیچ کوششی دریغ نکرده است، اگرچه فشارهای اقتصادی در این مرحله قابل توجه خواهد بود، اما هرگز به سطحی از شکنندگی نخواهد رسید که اهداف غرب را محقق کند.
پیش بینی می شود با گذشت دو تا سه ماه از اجرای اسنپ‌بک و اثبات عدم تأثیرگذاری آن بر اقتصاد از پیش تحریم‌زده ایران، این غرب و آمریکا خواهند بود که آرام آرام به مسیر دیپلماسی بر پایه پدیرش واقعیت بازگشته و دوباره موضوع ازسرگیری مذاکرات برای رفع چالش‌های موجود را پیش خواهند کشید، اینحاست که با تکیه بر این براهین می توان گفت : برونداد رفتار بازیگران و واقعیت های میدان بیانگر این است که به احتمال زیاد نه تنها شاهد بروز جنگ نخواهیم بود بلکه با قرار گرفتن اتفاقات بر روی ریل مذاکره ،خل وفصل چالش های موجود در بستر گفتگو ومفاهمه را شاهد خواهیم بود.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.