به گزارش گفتمان زاگرس: ایلام با کمتر از ۷۰۰ هزار نفر جمعیت، کوچکترین استان کشور است، اما همین استان کوچک در بزنگاههای تاریخ انقلاب اسلامی، کارنامهای درخشان و بزرگ از خود به جا گذاشته است. در روزهای دفاع مقدس، مردم این دیار بدون آنکه قومیت یا طایفهگری برایشان معنا داشته باشد، در یک صف واحد به دفاع از ایران برخاستند و نشان دادند که ایلام، بهتنهایی یک سنگر ملی است.
اما امروز، متأسفانه همان وحدت و انسجام تاریخی زیر چرخهای سیاستزدگی و تنگنظریهای قوممدارانه در حال له شدن است. سالهاست که مدیران استانی به جای تکیه بر شایستهسالاری، بر مدار خویشاوندسالاری میچرخند.
هر کس به صندلی مدیریتی تکیه زده، زیرمجموعه خود را از میان قوم و فامیلش برگزیده است. نتیجه روشن است: توسعه نامتوازن، سرکوب نخبگان مستقل و محرومیت مضاعف مناطق دور از مرکز.
نمایندگان مجلس هم تفاوت چندانی ندارند. آنان که در روزهای تبلیغات انتخاباتی با شعار «ایلام واحد» به دنبال سبد رأی مردم هستند، پس از ورود به بهارستان، به جای پیگیری توسعه استان، به تقسیم پستهای مدیریتی میان نزدیکان و همتباران خود میپردازند.
این سهمخواهی آشکار، نه تنها حقوق نخبگان سایر مناطق استان را پایمال کرده، بلکه شکافهای قومی و طایفهای را نیز عمیقتر کرده است. شکافهایی که اگر به موقع مهار نشود، میتواند وحدت تاریخی ایلام را به جدالهای قبیلهای و عقبمانده تقلیل دهد.
ایلام امروز به جای حرکت در مسیر توسعه، گرفتار بازیهای کودکانهای شده که سیاستمداران با رنگ و ماژیک قومگرایی بر صفحه مدیریت استان میکشند. اما ایلام تنها با یک رنگ معنا نمییابد؛ زیباییاش در رنگینکمانی از اقوام و ایلات است.
اگر این رنگینکمان را به دست سیاستمداران قومزده بسپاریم، خطر آن است که برخی رنگها پررنگتر و برخی دیگر محو شوند؛ و خروجی چنین تابلویی نه ایلام یکپارچه و متمدن، بلکه ایلامی زشت و نازیبا خواهد بود.
ایلام بیش از هر زمان دیگری به بازگشت به شایستهسالاری و مدیریت متوازن نیاز دارد.
بازگشتی که نه تنها عدالت را میان نخبگان برقرار میکند، بلکه بار دیگر وحدت تاریخی مردم این استان را زنده خواهد ساخت؛ همان وحدتی که در روزهای سخت جنگ، بزرگترین سرمایه ایلام بود.
ثبت دیدگاه