به گزارش گفتمان زاگرس ، کیفیت نان در کرمانشاه به سطحی رسیده که دیگر نمیتوان آن را با توجیههای تکراری پنهان کرد. نانهایی با وزن نامعلوم، پخت غیراستاندارد و کیفیتی ناپایدار، به وضعیتی عادی تبدیل شدهاند؛ عادیسازی شرایطی که در هر استان دیگری میتوانست زنگ خطر جدی تلقی شود، اما اینجا بهسادگی نادیده گرفته شده است.
وقتی نارضایتی عمومی بهصورت روزمره و گسترده تکرار میشود، دیگر نمیتوان مسئله را به سلیقه مصرفکننده یا خطای موردی نسبت داد. تداوم این وضعیت، نشانهای روشن از ضعف ساختاری در نظارت است؛ نظارتی که یا وجود ندارد، یا آنقدر کماثر است که حضور و غیبتش تفاوتی در نتیجه ایجاد نمیکند. خروجی چنین نظارتی، بازاری رهاشده و مصرفکنندهای است که ناچار به پذیرش کیفیت پایین شده است.
سفره مردم جایی برای آزمون سیاستهای ناکارآمد نیست. نان، کالای لوکس یا انتخابی نیست که شهروند بتواند بهراحتی از آن چشمپوشی کند. وقتی همین کالای پایه با افت شدید کیفیت همراه میشود، این پیام به جامعه منتقل میشود که مسائل روزمره مردم در حاشیه تصمیمگیریها قرار دارد و اولویت جدی محسوب نمیشود.
بیعملی در این حوزه، تنها به افت کیفیت نان ختم نمیشود؛ بلکه به فرسایش اعتماد عمومی منجر میشود. مردمی که هر روز نتیجه بینظارتی را در سادهترین خرید خود لمس میکنند، طبیعی است که نسبت به کارآمدی ساختارهای نظارتی دچار تردید شوند. این تردید، آرام و تدریجی، اما عمیق است و بهسادگی ترمیم نمیشود.
ادامه این روند، نان را به نمادی از مدیریت حداقلی و نظارت نمایشی تبدیل کرده است. وقتی وزن نان اهمیت ندارد، کیفیت پخت جدی گرفته نمیشود و نارضایتی عمومی تغییری ایجاد نمیکند، این تصور شکل میگیرد که استانداردها فقط روی کاغذ وجود دارند. چنین تصوری، برای هیچ ساختار اجرایی یا نظارتی هزینهساز نیست، اما برای سرمایه اجتماعی بسیار مخرب است.
نان بیکیفیت فقط یک مشکل صنفی یا فنی نیست؛ بازتاب نوعی نگاه است که حقوق اولیه شهروندان را قابل چشمپوشی میداند. تا زمانی که این نگاه اصلاح نشود و نظارت از حالت اسمی خارج نگردد، وضعیت نان در کرمانشاه تغییر نخواهد کرد و این بیاعتنایی، هر روز بیصدا، اما ملموس، بر سر سفره مردم تکرار میشود.